مهدی کفاش به عنوان یکی از نویسندگان داستانها، بیان کرد: اساسا سفر اربعین سفری انفرادی است هرچند با خانواده یا دوستان به این سفر بروی. نگاه آدمها به پیرامون متفاوت است و وقتی با جمع همراه شوی، ناچار از نگاه جمع نیز به این اتفاق نگاه کنی. هر کسی یک ارتباط خاص با حضرت علی و امام حسین میگیرد.
وی ادامه داد: وقتی این برداشتهای مختلف از سفر به هم میرسند به نوعی با هم تصادم پیدا میکنند و این باعث اتفاقهای تازهای میشود.
وی به مقایسه سفر اربعین و حج پرداخت و بیان کرد: مساله این است که سفر اربعین قابل روایت است و سفر حج در مقایسه با اربعین خیلی جای روایت ندارد. در حج، مناسکی به عنوان چارچوب اعمال داریم ولی در اربعین تنها ۱۰خط زیارتنامه است که خوانده میشود. در سفر حج میزبان را نمیبینیم و او نیز تجربهای تازه با شما ندارد. مساله دیگر این که در سفر حج شما باید تمکن مالی داشته باشید اما در اربعین از لحظهای که شروع میشود، میتوان قشرهای مختلفی از افراد را مشاهده کرد.
کفاش اضافه کرد: اربعین یک جهان کاملا متفاوت است و حتی کسانی را میشود دید که امکان سفر ندارند و آنجا هستند. نه چارچوب اعمالی دارید نه اجباری و نه شرط تمکن. آزادید و همین موضوع ،ماجرا را به وجود میآورد. این آزادی در مورد میزبان تو نیز وجود دارد. حتی از کشورهای دیگر نیز میآیند که میزبان شوند. همین آزادی است که روایت را میسازد. حتی شرط لباس هم وجود ندارد. نکته دیگر این است که بسیاری از روایتهای اربعین قصه نرسیدنهاست.
ابراهیم اکبری دیزگاه دیگر نویسنده این کتاب، بیان کرد: من با اربعین دیر جوش خوردم. بعد از ۱۰، ۱۵ سال که جماعت میرفتند و خاطراتشان را تعریف میکردند تقریبا سال ۹۵ و ۹۶ اولین سفرم را تجربه کردم. یادم هست اولین بار در مرز مهران به ما اجازه عبور از مرز را ندادند. بعدتر دوستی را دیدم. او مرا دعوت کرد و من تنها چیزی که داشتم یک پاسپورت بود. یک کوله برداشتیم و رفتیم و برگشتیم.
اکبری ادامه داد: آنچه میخواستم بگویم این بود که رابطه اربعین با روایت چیست؟ ما به هیاتهای مختلفی رفتهایم اما هیچ وقت درباره آن چیزی نمینویسیم. اربعین فرقهایی با هیات دارد. به نظر من اربعین یک رخداد است. به نوعی یک اتفاق میافتد که در وضعیت، تغییری اساسی ایجاد میکند. ما بعد از قاجار، شکل عزاداری و دینورزیمان در قالب هیات صورت گرفت. هیات ساختار دارد و در ۱۵۰سال شکل مشخصی گرفته است ولی اربعین فرق دارد. این رخداد یک تغییر در وضعیت ما و نحوه دینورزیمان ایجاد کرده است.
وی گفت: اربعین، دینورزی و عزاداری را بسط داده است و از آنجا که یک رخداد است، به روایت در میآید. هرکسی با آن درگیر میشود و میخواهد روایتش کند. بنیان این رخداد، بر سفر و دوری و کندن است. این موضوع برای عراقیها هم همین طور است. همین که از شهر خود میروی یعنی ماجرا؛ یعنی من برمیگردم که روایت کنم. از این منظر اربعین یعنی روایت. برخلاف هیات که روایتگریز است.
اکبری با اشاره به اینکه اربعین، وضعیت ما شیعیان را تغییر میدهد، بیان کرد: برخلاف هیات که جنبه محلی و روستایی و شخصی دارد، در نقطه مقابل اربعین است که نمیتوان گفت برای کیست. حتی نمیتوان گفت که برای شیعه است. منسوب به شیعیان است اما همه آنجا هستند.
اکبری بیان کرد: برخی از متفکران میگویند قیام و قائم و قیامت از یک جنس هستند و وقتی به اربعین پا میگذارید، به نوعی این سه رکن آگاهانه و ناآگاهانه تحقق پیدا میکند. در اربعین، دچار تعلیق میشوی و خانه و زندگی و محله و کشور را رها میکنی و وارد عرصهای اینچنین میَشوی و به نوعی یک تجربه بیواسطه از امر مطلق به دستمیآوری. این تجربه بیواسطه باعث میشود دیگر این سفر را رها نکنی.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد