با توجه به این مراتب، بررسی سیاست همسایگی از دید آیتا... خامنهای برای تنظیم سیاست خارجی کشور حائز اهمیت است که در این مقاله با استناد به بیانات ایشان در چهار بخش ارائه خواهد شد. در بخش اول، چیستی و چرایی سیاست همسایگی، در بخش دوم، سیاست همسایگی در ابعاد سیاسی و امنیتی و در بخش سوم و چهارم، سیاست همسایگی در حوزههای فرهنگی و اقتصادی بررسی میشود.
سیاست همسایگی یک مفهوم گسترده است و صرفا به مفهوم تقویت روابط با همسایگان نیست، بلکه گاهی مدیریت رفتارهای همسایه معنی میدهد. سیاست همسایگی، سیاستی است که یک کشور در قبال همسایه خود برای تامین منافع ملی اتخاذ میکند. بنابراین محور اصلی سیاست همسایگی، تامین منافع است که تنها تقویت مناسبات اقتصادی را شامل نمیشود؛ اما نوع مطلوب این سیاست، تقویت روابط اقتصادی است. سیاست همسایگی فقط مبتنی بر اعمال دیپلماسی همسایگی نیست. دیپلماسی همسایگی در حوزه وظایف وزارت خارجه بوده و هدف اصلی آن هم تقویت روابط دو کشور است اما سیاست همسایگی، راهبرد یک کشور است که معمولا توسط نهادهای بالادستی کشور، مثل شورایعالی امنیت ملی براساس مصالح و منافع کشور تنظیم میشود.
در تعریف دیگر، رفتار هر کشور در قبال همسایه را سیاست همسایگی میگویند. اگر سیاست همسایگی باعث شود که منافع یک کشور با منافع کشور مجاور، بر هم منطبق یا همسو باشد به تقویت مناسبات منجر میشود. بنابراین هر کشوری که بتواند ارتباط نزدیکی با همسایه خود داشته باشد، نمره خوبی در سیاست خارجی داشته و گفته میشود که این کشور در سیاست همسایگی موفق است.
برای اینکه روابط با همسایه خوب باشد، در وهله اول نیاز به اراده سیاسی است. اراده سیاسی به این معنی است که رهبران کشورها سیاستی را وضع کرده باشند که روابط آنها با کشور همسایه دارای اولویت باشد. در صورت فقدان اراده سیاسی، همکاریهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی پیشرفت نمیکند. اراده سیاسی مبتنی بر اعتماد به طرف مقابل است که در تقویت روابط همسایگی نقش بسیار مهمی دارد و بدون اعتماد، اراده سیاسی ایجاد نمیشود.
یک کشور اگر بخواهد در ائتلافهای منطقهای یا بینالمللی مبتنی بر همکاریهای چندجانبه وارد شود، حتما باید روابط دوجانبه خوبی با اعضای این ائتلافها داشته باشد. یعنی تا وقتی روابط دوجانبه با کشورهای عضو ائتلاف، ازجمله کشورهای همسایه خوب نباشد، نمیتوان وارد ائتلافهای چندجانبه و بینالمللی شد.
برای مثال در مقطعی که روابط ایران و تاجیکستان سرد بود، بهدلیل فقدان اراده سیاسی، همکاریهای دوجانبه ممکن نبود. در این زمان تاجیکستان بهعنوان عضو سازمان شانگهای دارای حق رأی بود و به عضویت ایران در این سازمان رای مثبت نمیداد. لذا بهدلیل عدم اجماع برای پذیرش ایران، حدود سه سال دیرتر و پس از رفع سوءتفاهمها با تاجیکستان، عضو این سازمان شد. نتیجه اینکه اگر ایران با کشورهای عضو اکو، اتحادیه اوراسیا و سازمانهای فرامنطقهای مثل سازمان ملل متحد، فائو یا دیگر سازمانهای بینالمللی، روابط دوجانبه خوبی نداشته باشد، کارهای چندجانبه بهراحتی پیش نمیرود.
ادامه دارد...
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد