اینان که قبل از جنگ از عدم داشتن پایگاه مردمی رنج میبردند، برای رفع این نقص دست به اتحادی با بنی صدر به نمایندگی از جانب لیبرالها زدند تا با استفاده از بهاصطلاح پایگاه تودهای! بنیصدر و تشکیلات آهنین! خود معجونی بسازند تا بتوانند با همکاری دیگر جناحهای ضدانقلاب و به وسیله تحریکات، شایعات و مظلومنمایی، نیروهای خط امام را از صحنه خارج سازند.
نمود عینی این اتحاد از مراسم سالگرد ۱۷اسفند که بنیصدر سخنران آن و منافقین به عنوان یکی از صحنهگردانها و آتشبیارهای اصلی آن بودند، آشکار شد. آغاز جنگ تحمیلی برای منافقین موقعیتی را به وجود آورد که بتوانند با استفاده از عوارض ناشی از جنگ بر علیه خط امام بتازند، لکن حیات کوتاه و پر از نفاق آنان، مجال نداد که حتی تا پایان جنگ که با پیروزی رزمندگان همراه بود، دوام بیاورند.
موضعگیریهای منافقین در زمان حیاتشان در طول جنگ به مانند دیگر مواضع آنان که بنابر ایده هدف وسیله را توجیه میکند از حداقل صداقت سیاسی برخوردار نبود و برای رسیدن به مقصود به هر خدعه و نیرنگی که گاه با مواضع قبلی آنان کاملا در تضاد بود، متوسلمیشدند.
مراحل مواضع منافقین در قبال جنگ
اینان در قبال جنگ نیز مواضع متضادی اتخاذ کردند که به صورت کلی در سه مرحله زیر تقسیم میشود؛ مرحله اول که حمایت صوری از جمهوری اسلامی در دفع تجاوز دشمن بعثی است.
مرحله دوم که زمینهچینی برای گذر از مرحله اول به مرحله سوم که خواست واقعی آنان یعنی شکست جمهوری اسلامی از رژیم بعثی عراق و جانشینی خود به جای جمهوری اسلامی بود. مرحله سوم مواضع منافقین که ضدیت با نظام جمهوری اسلامی و استفاده از تمام امکانات از قبیل ترور شخصیتهای مؤثر انقلاب برای نابودی جمهوری اسلامی بود. اینان درپی خوشرقصیهایی که برای استکبار و غرب داشتند و قول جانشینی حاکمیت جمهوری اسلامی را از آنان گرفته بودند تا آنجا پیش رفتند که حتی با میخائیل یوحنا بر سر یک میز نشسته، طرحهای مشترک برای شکست ایران در جنگ را بررسی و به مواضع مشترک دست یافتند.
جنگ و سازمان پیکار
جریان دیگری که در ضدیت شدیدی با جمهوری اسلامی بود و وظیفه داشت که در کنار جنگ خارجی، جنگ داخلی را برای وارد آوردن حداکثر ضربه به نظام جمهوری اسلامی به راه بیندازد، جریان مخالفان جنگ است. در رأس این جریان، گروهک آمریکایی پیکار وجود داشت که از جناحهای سوپر انقلابی چپ در ایران بود و عملکردهای این سازمان که همیشه چه قبل از انقلاب و در جریان تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین و چه بعد از انقلاب، با جهشهای انقلابی!؟ و چپ و راست زدنهای دیوانهوار همراه بوده، موجب شده بود که حتی مورد انتقاد و تمسخر دوستان خود از قبیل منافقین قرار بگیرد.
مواضع متخذه این سازمان از هیچ تحلیل مشخصی برخوردار نبود و سیاستهای متضادی را دنبال میکرد. به طور مثال، درمورد جنگ داخلی زمانی خواستار مبارزه مسلحانه یا به اصطلاح آنها ارتجاع حاکم میشد و گاه جنگ داخلی را برادرکشی میخواند و خواستار مبارزه طبقاتی میشد. بایستی میان تشنج به مفهوم جنگ داخلی و برادرکشی از یک سو و مبارزه طبقاتی از سوی دیگر... که غالبا با یکدیگر مخلوط میگردد، مرز دقیقی و روشنی برقرار کرد.
این سازمان از ابتدای جنگ، موضعی مخالف اتخاذ نمود و تلاش داشت که از فرصت ساخته شده توسط غرب، برای سردرگمی رژیم جمهوری اسلامی استفاده کرده و در کنار جنگ خارجی، جنگ داخلی را به کار برد. به همین منظور زمانی که حتی گروهکهای دیگر ضدانقلاب نظیر منافقین که از سمپاتهای بیشتری برخوردار بودند، به خود جرأت مخالفت با جنگ را نمیدادند، شعار«جنگ خارجی را تبدیل به جنگ داخلی کنیم» سر میداد.
بریده از مردم
تحلیل اینان در اعلامیه شماره۹۸ به نقل از پیکار شماره۷۴ از جنگ این بود که «جنگ ایران و عراق جنگی است در ادامه سیاستهای ارتجاعی و درگیریهای گذشته میان دو کشور در ابعاد وسیعتر و گستردهتر... جنگ ایران و عراق جنگی تجاوزکارانه و ارتجاعی و غیرعادلانه و ضد مردمی است و اینکه کدام یک از این دو طرف درگیری و جنگ فعلی را آغاز کرده، تغییری در ماهیت جنگ نمیدهد.»
این سازمان در ضدیت با جمهوری اسلامی به حدی پیش رفته بود که قادر به درک این مطلب نبود که درحالی جنگ را ارتجاعی و ضدمردمی میخواندکه خود مردم که با تمام قوا در مقابل متجاوز ایستاده بودند و در زمانی که نیروهای نظامی و انتظامی ما قدرت چندانی در دفع تجاوز دشمن بعثی نداشتند، از شهرهای آبادان، خرمشهر، سوسنگرد و... فداکارانه دفاع میکردند.
سازمان پیکار برای اینکه مواضع ضدمردمی خود را توجیه کند، هر دو رژیم را متجاوز میخواند؛ لکن با اسنادی که از لانههای تیمی این سازمان کشف شد، آشکار شد که اعضای این سازمان آمریکایی برای رژیم بعثی جاسوسی میکردهاند و با اسلحههایی که از آنها و از جبههها به دست آورده بودند، به ایجاد هرج و مرج و جنگ داخلی در مناطق مساعد مانند کردستان میپرداختهاند. از دیدگاه اینان جنگی عادلانه بود که نیروهای خودشان در آن شرکت داشته باشند و اگر مردم، جنگ عادلانه داخلی آنها را نخواهند، مهم نبود چون در آینده نشانشان خواهند داد. آنها در پیکار شماره۷۵ معتقد بودند: «...از دیدگاه ما جنگها یا عادلانهاند یا غیرعادلانه و ما در جنگهای عادلانه با تمام نیرو شرکت میکنیم، جنگ داخلی علیه ارتجاع داخلی و امپریالیسم عادلانه است...ما جنگهای غیرعادلانه را محکوم میکنیم و عواقبش را به تودهها نشان میدهیم.»
ابزار جنگ روانی
سازمان که استقبال شدید مردم برای شرکت در جبهههای جنگ و خاموش شدن جو شایعه و بحران را که توسط همین گروهکهای مزدور ساخته میشد، میدید. در طول جنگ تلاش مذبوحانهای برای زندهکردن این مسائل و ایجاد اغتشاش و درگیری و جنگ داخلی، برای تحتالشعاع قراردادن جنگ آغاز کرد و با انتشار مطالبی در اعلامیه پیکار شماره۷۴ نظیر «...از جمله اهداف جنگ... انحراف تودهها از مسائل حاد جامعه، بحران اقتصادی و سیاسی و توجه دادن آنها به یک مسأله خارجی است...» سعی داشت که در پشت جبهههای جنگ، مردم را درگیر مسائل بیهوده کند و از شرکت فعالانه آنها در جنگ جلوگیری به عمل آورد. یکی از حیلههای اینان رخنه در مهاجران جنگی بود و سعی داشتند که از آوارگی آنها سوءاستفاده کرده، با حاد کردن بعضی از ضعفها، اذهان عمومی را متوجه این قبیل مسائل گردانند. به هرحال دفتر زندگی این جریانها همیشه پر از توطئه و خیانت خواهد بود و تمام تلاش خود را در جریانهای سیاسی یا ناامنیهای شهری کرده و میکنند تا بذر ناامیدی و ناکارآمدی را در دل مردم بکارند و از آن کلاهی برای خود ببافند اما خروش مردم و دلاوریهای سربازان گمنام، همیشه ترجیعبند گروهکیشان را متلاشی کرده است. گروهکها آرزوی اینکه اهداف استکبار و غرب را جامه عمل بپوشانند را با خود به گور خواهند بردند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد