چرا نقدهای یک جریان سیاسی شنیده نمی‌شود؟

رادیکال‌ها، بدهکاران طلبکار

در روزهای اخیر، تکاپوی اصلاح‌طلبان برای فعالیت در عرصه سیاسی کشور بیشتر شده و این طیف سیاسی تلاش می‌کند تا در آستانه انتخابات مجلس، خود را تنها عامل افزایش مشارکت در انتخابات نشان دهد اما بی‌تردید، تجربه ادوار قبلی انتخابات نشان از آن داشت که دوران اصلاحات در کشور به سر آمده و در میان افکارعمومی، رغبتی به شعارها و ادعاهای اصلاح‌طلبانه وجود ندارد.
کد خبر: ۱۴۲۰۸۱۵

رادیکال‌ها، بدهکاران طلبکار

باوجود این، یک پرسش اساسی در این میان مطرح است که پاسخ به آن ابعاد مختلف مقدمه این گزارش را روشن می‌کند. «چرا نقدهای رادیکال ها شنیده نمی‌شود؟» سیدمحمد خاتمی که به‌عنوان لیدر جریان اصلاحات شناخته می‌شود، به‌تازگی از این امر گلایه کرده که نقدهای او و حامیانش به حاکمیت شنیده نمی‌شود و بی‌درنگ انگشت اتهام را به سمت دستگاه‌های حاکمیتی اشاره کرده و از عدم توجه به نقدها صحبت کرده است اما آیا این جریان سیاسی تا به‌حال از خود این سؤال را داشته که آیا بی‌توجهی به نقدها تنها به‌دلیل عدم توجه است یا شاید دلایل دیگری در پس این وضعیت وجود دارد؟
در اصول اولیه تفکر نقادی، مطرح است که یک منتقد وقتی حرفش به دل می‌نشیند که توأم با اعتماد باشد؛ به این معنا که منتقد باید مدعی نقد سازنده و دلسوزانه باشد تا به طرف نقد‌شونده اعتماد کند و به او اجازه دهد که پیام انتقادی را با توجه به تجربه‌ها و دانش خود تشخیص دهد.اما در میان اصلاح‌طلبان، عنصر نقد به‌گونه‌ای مورد توجه قرار نگرفته است. آنها نقد می‌کنند اما تنها زمانی می‌پذیرند که نقدهای‌شان شنیده شود و در عمل توصیه‌های‌شان اجرا شود. به‌عبارت دیگر، اعتماد به طرف مقابل، به‌خصوص به سیستم سیاسی در اینجا وجود ندارد و بدون اعتماد، نقدها نمی‌توانند تأثیرگذار باشند.گویا دیکتاتوری فکری رادیکال ها تا حدی به جایی رسیده است که غیر از راه‌حل خود، هیچ راه‌حل دیگری را برای اداره کشور نمی‌پذیرند.این جریان معتقداست تنها راه درست را آنها می‌شناسند و این انگیزه به آنها دست می‌دهد تا همواره خودشان را به‌عنوان مظلوم و نادیده گرفته شده در نظام سیاسی جا دهند. رادیکال ها این‌طور وانمود می‌کنند که عدم عمل به توصیه‌های آنها، مشکلاتی را برای مردم به‌دنبال داشته است.اما افکارعمومی از این جریان سیاسی پیش از این‌که آنها خودشان را در جایگاه طلبکار سیاسی قرار دهند این پرسش را دارد که چطور در دوران روی کار آمدن جریانات اعتدالی و اصلاح‌طلب، گشایشی در وضع مردم ایجاد نشد و چه عواملی باعث شد که پس از اجرای توصیه‌های لیدر جریان اصلاحات، نرخ ارز به طرز ناگهانی جهش کند و دستاوردهای دیپلماتیک به طور کلی به خطر بیفتند؟پس از این همه، رادیکال ها باید به دو مسأله پاسخ دهند: اولا، توضیح دهند که در سال‌های گذشته، تلاش‌ها و اقدامات آنها چه تأثیری در وضع مردم داشته است و دوما، به این پرسش پاسخ دهند که آیا اعتبار و اعتماد لازم برای ارائه نقد سازنده وجود دارد یا خیر؟اگر جریان اصلاحات نیاز دارد که نقدهایش شنیده شود، باید پیش از هرچیز به این نکته توجه کند که اعتماد به طرف مقابل از ضروریات این مسیر است. در واقع، نقد بدون اعتماد هیچ‌گاه نتیجه نداشته و به سرانجام نمی‌رسد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها