هرچند اینها نباید مجوزی برای لحن دیکتاتورمآبانه با دیگران شود و نمیتوان توجیهی برایشان تراشید اما این خود برتربینی بازیگوشانه و کاریزماتیک، برآمده از دانش، مطالعات، قریحه و استعدادی غبطهبرانگیز و مثالزدنی بود و کمبود هماوردان باسواد در این حوزه هم به این جولان جسارت و رجزخوانی ادبی و سینمایی دامن میزد. به اینها اضافه کنید سن و سالی ریشهدار در بهترین دوره ادبیات و هنر ایران و برج عاجنشینی و ثروت و زندگی اشرافی در خانهای کاخ گونه در منطقهای در حومه لندن تا آن غرور به ضمائم و پیوستهای مهم اینچنینی هم آراسته شود. تسلطش به زبان انگلیسی و حشر و نشرش با ادبیات جهان، یکی از مهمترین امتیازات گلستان در دوران جوانی بود و باعث شد داستانهایی را به فارسی ترجمه کند.
زندگی خوش کوتاه فرنسیس مکومبر(ارنستهمینگوی)،هکلبری فین(مارکتواین)، کشتیشکستهها (داستانهایی از ویلیام فاکنر، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی)، از نامههای (گوستاو) فلوبر و دون ژوان در جهنم (جورج برنارد شاو) از جمله ترجمههای گلستان بود. گرچه گلستان با غرور همیشگیاش حتی زیر بار تاثیرگذاری از ارنست همینگوی هم نمیرود اما به هرحال نمیتوان مطالعه داستانهای این نویسنده بزرگ و دیگر چهرههای بزرگ ادبی را در نویسندگی گلستان انکار کرد و نادیده گرفت. گلستان البته هنرمندانه این تاثیرپذیری را با قلم خاص و منحصربهفرد و آهنگینی ترکیب کرد و قالبهای داستانی نوینی در ادبیات ایران به وجود آورد و به سهم خود داستان معاصر فارسی را به جلو هل داد. آذر ماه آخر پاییز (مجموعه هفت داستان کوتاه)، شکار سایه (مجموعه چهار داستان کوتاه)، جوی و دیوار و تشنه (مجموعه ۱۰داستان کوتاه)، مد و مه (مجموعه سه داستان کوتاه)، اسرار گنج دره جنی (داستان بلند) و خروس (داستان بلند) حتی اگر به مذاق برخی علاقهمندان ادبیات خوش نیاید اما اهمیت تفاوت، نوع نگاه و قلم نویسنده محسوس و محفوظ است.
به جز ترجمهها و قصهها، گلستان انبوهی مقاله و یادداشت هم نوشته که توأمان، ارزشهای قلمی و تفکری دارد و مرور آنها شناختی درباره برخی اشخاص و موضوعات به دست میدهد. این غور مدام در ادبیات همراه فعالیت در زمینه عکاسی و روزنامهنگاری و پشتوانه خوبی برای دوران سینماییاش شد و به بهترین شکل در آثار مستند و داستانیاش به کار آمد. حضورش به عنوان عکاس و فیلمبردار در جریان کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و دادگاه محمد مصدق همانطور که منجر به تولید فیلمهای خبری برای شبکه انبیسی شد و نام گلستان را بیش از پیش مطرح کرد، درعین حال به همکاری با شرکت نفت به عنوان مدیر اداره امور دایره تهیه عکس و خبر کنسرسیوم نفت هم انجامید. از قطره تا دریا، مجموعه مستند چشم اندازها شامل فیلمهای یک آتش (درباره مهار چاههای نفت در حال سوختن)، موج و مرجان و خارا (درباره عملیات توسعه منطقه نفتخیز گچساران و رساندن خط لوله نفت آن به خارک) و آب و گرما، ازجمله مستندهای گلستان در همکاری با شرکت نفت است. تپههای مارلیک (درباره کاوش و یافتههای باستانشناسی در منطقه مارلیک) و گنجینههای گوهر (درباره جواهرات سلطنتی) از مستندهای مهم گلستان هستند. هوشمندی او در این است که حتی از اثری سفارشی چون گنجینههای گوهر که قرار است هدیه بانک مرکزی به شاه باشد هم اثری هنرمندانه با وجوه انتقادی خلق میکند که با نقد و نظر منفی سفارش دهنده و وزارت فرهنگ و هنر وقت و حتی سانسور بخشی از فیلم و حذف جمله پایانی «امروز ثروت یعنی غنای زنده زاینده، امروز قدرت یعنی تفکر انسان» همراه میشود. گلستان در دو فیلم سینمایی و داستانیاش، «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره جنی» هم چنین نگاه انتقادی و اجتماعی تنیده با نقد سیاسی را با جسارت و صراحت لهجهاش پیوند میزند و از خجالت سیستم و قدرت دیکتاتوری پهلوی درمیآید. در اولی که برخی از آن بهعنوان یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران یاد میکنند، همه زرق و برق و مدرنتیه مدعی پهلوی در فقر و سیاهی جامعهای بیعشق، رنگ و روشنایی میبازد و در دومی هم در قالب کمدی سیاه، کنایههای تند و تیز به روحیه مدرنیزاسیون دستوری شاه عیان است و تهاجم و نفوذ فرهنگی را نشانه میرود تا سازوکار نوسازی و نونواری جامعه را که بدون بسترسازی مناسب در سطح حرکت میکند از دم تیغ میگذراند.