از پروژههای سفارتی و فعالیت سیاسی در قالب برگزاری نشست صنفی گرفته تا بودجههای حمایتی که در حساب خانه تئاتر منجمد شده و به وقتش در ایام ضرورت معیشتی اهالی تئاتر، هزینه نشده است! در این میان اعلام رسمی وجود نمایشنامهها و بودجههای سفارتی گام مهمی در پاکسازی فرهنگ و هنر ایران است مخصوصا که با مصداق و مثال ازسفارت فرانسه مطرح شده است. گرچه مداخله و نفوذ برنامهریزی شده فرانسویها در فرهنگ ایران موضوع تازهای نیست وآنچنان آشکار است که سریال «کلاه پهلوی » اساسا با همین موضوع ساخته شد. اما تا امروز پیگیری جریانات نفوذ فرهنگی در حد حرف باقی مانده است. مدیران غالبا شناختی از این نیروهای بحران زا ندارند و تا بخواهند فهمی از موضوع پیدا کنند، جابهجا میشوند. مدیونید اگر فکر کنید تا فهمی پیدا میکنند جابهجا میشوند! مدیران فرهنگی عموما وقت مطالعه، تحقیق، شناخت و جریان شناسی فرهنگی ندارند تا جایی که حتی سریال کلاه پهلوی را تماشا نکردهاند یا اگر دیده باشند، موقعیت اسفبار نفوذ فرهنگی را در حد داستان میدانند و حتی با نشانههای گل درشت نفوذ در ایام ماضی بیتوجه از آن عبور میکنند؛ شاید هم بقای مدیریتشان را در تجاهل نسبت به وجود جریانهای ضد فرهنگی با ریشههای پلاکدار و سفارتی میدانند. رسوایی قائله اهدای نشان شوالیه هم در دهه ۸۰ که از سالی یک نشان به هفتهای سه نشان رسید هم نتوانست حضرات را به صرافت کنکاش در آن بیندازد.
وجود محافل نوازش برسر اهل رسانه و هنرمند به بهانه جشن های ملی فرانسه در سفارتخانه هم علنی است اما مورد توجه نیست! ریشههای فتنه ۸۸ که همچون افعی بر فرهنگ و هنر چمبره زده بود و دمش در سفارت انگلستان و فرانسه و ... بود هم حضرات مدیران را به جنبش در نیاورد. حتی سازماندهی پیش از بحران سازی ۹۸ و اقدام شبکهای برخی هنرمند و بد سابقه در اغتشاشات ۱۴۰۱هم باعث نشد چشم و گوش مدیران محترم بازشود. در حالی که پروژههای ضد امنیتی وسفارتخانهای دقیقا با حضور عوامل شناخته شده تئاتر در مهمانیهای شبانه با حضور کاردار سفارت انگلیس و ... کشف شد ولی خاک زمان رویش ریختند و ماله«شتر دیدی ندیدی» برآن کشیدند وهمچنان سیاست«انشاءا... گربه است» ادامه پیدا کرد. سال گذشته در مقوله توقیف نمایش «مخاطب» همه این موارد در گزارشهای جامجم، مستند و با ادله کافی مرور شد اما متاسفانه همان زمان ناآگاهانه و خامدستانه از اجرای آن دفاع کردند و برخی هنوز هم دفاع میکنند. نمایشی که جاده صاف کن چند نمایش غیراخلاقی و هدفمند بود . به هر حال تا امروز سیاست «من نبودم دستم بود ، تقصیر آستینم بود » پیش رفت و دائم دنبال پرتقال فروش میگشتیم اما حالا با اعلام یک مقام رسمی، پرده افتاده و خسته دلان منتظر نتایج عملی از پیکره ساختاراجرایی، نظارتی و قضایی هستند. امروز دیگر فصل چیدن « پرتقالفروش»هاست. خلاصه اینکه حالا و براساس اعلام رسمی، وجود رگ و ریشه نمایشنامهها و بودجههای سفارتی قطعی است و لابد و باید منتظر کشف و افشای شبکههای نفوذ فرهنگی باشیم، همچنین حسابرسی بودجههای دریافت شده شرایط بحران که دپو شده و پیگیری اجرای پروژههای سیاسی در فضای هنری، آن هم در آستانه آشوبهای شهریور ماه و انتخابات مجلس هم همینطور.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد