از امروز تا به وقت اذان عاشورا اهالی شهر سیاهپوشند و بر سر و سینه میزنند در داغی که برای همیشه بر دلها مانده. خیمهها که به آتش کشیده شوند، شمعها محفل شامغریبان را روشن میکنند هرچند این همنوایی تا خود اربعین ادامه دارد تا گره بخورد بر پیادهروی این روز بزرگ.
هیاتهای سیاهپوش، در گوشهوکنار شهر قد میکشند و آغوش باز میکنند برای هر رهگذری که نیتش سبککردن دل باشد. محفلی که نه به رنگ پوست و مایملکت کاری دارد نه به اینکه تا به امروز چه از سر گذراندی! همین که نیت کرده باشی زیر سقف این محفل باشی کافی است. عزاداری که زن و مرد و پیر و جوان نمیشناسد و فرقی ندارد پایینشهر چادری علم کرده باشند یا در میانههای شهر حسینیهای درهایش را روی رهگذران باز کرده باشد یا حتی در شمالیترین نقطه شهر خانهای پارچهسیاه به در و دیوارش کشیده باشد برای همنوا شدن با نوایی که در کل شهر پیچیده.
دورهمیای به وسعت یک کشور
دورهمیای به بزرگی یک شهر و حتی کشور که بانیاش اهالی همین کوچهپسکوچههایند. غریبههای آشناهایی که در گوشهوکنار شهر تا به وقت سررسید این دورهمی سرشان گرم زندگیشان بوده است. هرکسی از گوشهای از زندگی روزمره این شهر کنده میشود و دوشبهدوش دیگری بر سینه و سر میکوبد و اشک بر مصیبت زینب(س) میریزد. در این نقطه همه با هم برابرند. داشتن و نداشتن اینجا معنی نمییابد، همه یکرنگ و یکدل هستند و چه چیز زیباتر از یک قاب بزرگ به پهنای یک کشور با تصویری واحد.
همه مهمان سفره اکرام سالار شهیدانیم
سعادت؛ هدفی که جوامع در پی آنند و هریک به فراخور زمانه و حال خود تعریفی از آن دارند. سعادتی که به روایت پدران و پدربزرگهایمان نباید تنها در چهارچوب این دنیا بگنجد و باید گوشهچشمی داشت به سعادت اخروی. سعادتی که شاید این روزها در هیاتهای مذهبی میتوان به آن چنگ زد. بهواقع روضه و هیاترفتن تنها صرف روضهرفتن نیست، محافلی که هدف را تربیت و تعالی انسان در نظر گرفتهاند. تربیتی که قرار است در نهایت منجر به سعادتی باشد توامان با عدالت، پیشرفت، پویایی و نشاط. شاید در میانه نوحهخوانیها کسی به فلسفه عزاداری و هیاتهای مذهبی نپردازد اگرچه این فلسفه ریشه در محبت و دوستی، انسانسازی و انتقال فرهنگ به نسل بعد دارد. محرم یعنی همبستگی، همدلی و همصدایی. همدلیای که از کمک برای علمکردن موکبها گرفته تا آذینکردن شهر و آمادهکردن سور و سات یک دورهمی است. سور و ساتی از جنس نذر و هبهکردن تا این شبها شهروندان بچشند طعم یکیبودن را. به وقت محرم همهچیز با دست به دست هم دادن معنا مییابد حتی دستههای عزاداری که میپیچند در میانه کوچهها. هرکسی به وسع خود شریک این همصدایی است. یکی وسعش دادن ۱۰شب نذری است به یاد اهلبیت امامحسین(ع) و دیگری موکب چای راه انداخته تا این سنت زنده بماند. عدهای هم شاید در این شهر وسعشان به پیراهنمشکی و زنجیری برسد که کوفته میشود بر تنش. قشنگی این روزها به یکیشدن شهر و شهروندانش است. هرکسی با هرچه در توان دارد به میدان آمده برای میدانداری از رسمی زیبا که باید زنده بماند تا جهان زنده است. محرم یعنی ماه برکت. برکتی که فقیر و غنی نمیشناسد و همه را زیر سایه خود میکشد تا عظمت آزادگی را به رخ بکشد؛ محرم همه مهمان سفره اکرام سالار شهیدانیم پس بسما... .
ارتقای سلامت روان و باورهای دینی
سلامت روان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی در دنیای این روزهاست؛ سلامتی که طبق پژوهشهای بسیار ریشه در باورهای مذهبی دارد. به عبارت دیگر باورهای مذهبی را میتوان یکی از مولفههای تاثیرگذار بر سلامت روان به حساب آورد. بهواقع دین نظامی از بایدها و نبایدهاست که نقشی مهم در همه ابعاد زندگی بهعهدهدارد.
به اعتقاد زهرا مرتضوی، یکی از کارشناسان علوم قرآن و حدیث باورهای دینی سبب میشود فرد در گروههای همعقیده خود قرار گیرد و این یعنی حمایت اجتماعی که به افزایش عزتنفس و ارتقای سلامت روان منجر میشود. به باور مرتضوی، تدین بر سلامت اجتماعی نیز تاثیرگذار است. دنیایی که بشر امروز در آن بهسر میبرد، از اضطرابها احاطه شده؛ اضطرابهای فکری و تنشهای روانی. مشکلات بشر امروزی که در عصر تکنولوژی و ارتباطات به دستاوردهایش در این عرصه میبالد. عصری که احساس شادی را یا کاذب کرده یا کاهش چشمگیر داده تا داشتن خیالی آسوده، زندگی شاد و رها از دغدغههایی که این روزها گریبان آدمی را میدرد، رویایی دور و دراز به نظر آید. به اعتقاد مرتضوی، هیاتهای مذهبی حتی در ابعاد کوچکش در خانهها میتواند مأمن خوبی باشد برای کمی آرامگرفتن و کاستن از اضطرابهایی که اغلب ساعات و لحظات زندگیمان را به یغما میبرند: «یکی از نیازهای اساسی انسان، شاد زیستن است. شهروند و در سطح کلان جامعه شاد به تعادل روحی دست مییابد، اتفاقی مبارک که میتواند جرقههایش در هیاتهای مذهبی زده شود.»
رسالت دین، نشاط آدمی است زیرا دین اسلام دین نشاط، تحرک و نشاط است. به باور این کارشناس علوم قرآن و حدیث، فرد مـؤمن شاد زندگی میکند، بنابراین کارهایش را به نحو احسن انجام میدهد و در تلاش بدنی، روحی و فکری خود به موفقیت بیشتری دست مییابد. همچنین در ارتباطات اجتماعی و در تعامل با افراد جامعه و محیط کار، سعی او بر این است کـه بـه همنوع خود کمک کند و حضوری خیر داشته باشد. ویژگیهایی که ما در عزاداریها نمودهای آن را در مقیاسهای کوچکتر و گاه بزرگتر شاهدیم. ایران کشوری مذهبی است که ارتباط با خانواده، دوستان و خویشاوندان و بهطورکلی همنوع، اهمیت فراوانی دارد. به عبارتی پایبندی به آموزههای دینی و درونیکردن مذهب به معنای سدی است در برابر آسیبهای اجتماعی و انحرافات اخلاقی: «تقویت باورهای دینی و تقویت حس نوعدستی میتواند بیشک حمایتهای اجتماعی را در بر داشته باشد.»