تربیت انسان عصر‌ظهور
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام سیدمحمدمهدی میرباقری ماموریت‌های رسانه تبیین شد

تربیت انسان عصر‌ظهور

جنگ نرم، تغییر ماهیت برخورد و تقابل فرهنگی در عرصه‌های مختلف است و به طور کلی تغییر باورهای اعتقادی و ترجیح هر انسان به عنوان جنگ نرم شناخته می‌شود، یعنی بدون این‌که رویارویی مستقیمی در کار باشد؛ تغییر باورها، اعتقادات، ترجیح‌ها و فرهنگ یک جامعه که منجر به تغییر سبک زندگی، سیاسی و اقتصادی در یک جامعه می‌شود به معنای جنگ نرم است.
جنگ نرم، تغییر ماهیت برخورد و تقابل فرهنگی در عرصه‌های مختلف است و به طور کلی تغییر باورهای اعتقادی و ترجیح هر انسان به عنوان جنگ نرم شناخته می‌شود، یعنی بدون این‌که رویارویی مستقیمی در کار باشد؛ تغییر باورها، اعتقادات، ترجیح‌ها و فرهنگ یک جامعه که منجر به تغییر سبک زندگی، سیاسی و اقتصادی در یک جامعه می‌شود به معنای جنگ نرم است.
کد خبر: ۱۴۱۴۷۷۷
نویسنده بیژن شمس | نویسنده و استاد دانشگاه

جنگ نرم همچون جنگ‌های سخت و نیمه‌سخت دارای ابزاری است که ابزار جنگ نرم نیز رسانه است. از آنجا که زبان روان‌شناسی می‌تواند از طریق رسانه الگوهای شکل‌گرفته در ذهن افراد را تغییر دهد و سپس الگوی جدیدی از طریق رسانه جایگزین کند؛ یکی از آن ابزارها سیستم گسترده هالیوود بود که از طریق تولید فیلم‌ها و انیمیشن‌ها با مضامین متفاوت تغییر ارزش‌گذاری را به وجود آورد. ابررسانه‌های بزرگی که به دست شرکت‌های تولید محتوا شکل داده شدند، تصمیم گرفتند ارزش‌های انسانی که در طول تاریخ انسانیت با آن زندگی می‌کرده‌اند را کنار بگذارند و ارزش‌های جدیدی جایگزین کنند، به همین دلیل رسانه به آمریکا کمک کرد تا بتواند ایدئولوژی و تمدن خود را جایگزین کند. این تغییر حاصل جنگ نرم، یعنی جنگ کاملا فرهنگی است و از این رو دشمن به شکل‌های مختلف به دنبال تغییر فرهنگ و باورهاست. اما جنگ نرم چه زمانی شکل می‌گیرد؟ در حقیقت این جنگ وقتی شکل می‌گیرد که عوامل داخلی آن کشور هم دخیل باشد، عوامل دشمن و غرب‌گراها که اندیشه‌های لیبرالی نهفته خود را برملا کردند، زمینه تفکر غرب‌گرایی را به وجود آوردند و بستر جنگ نرم فراهم شد. وقتی در جنگ نرم بخواهند فرهنگ یک جامعه را تغییر دهند، سراغ خواص و نسل‌های آینده می‌روند. در حال حاضر رسانه، فضای مجازی، فیلم‌ها، انیمیشن‌ها و سریال‌ها تغییر فرهنگ را آغاز کرده‌اند و به دست عناصر داخلی و استفاده از ابزاری مانند سلبریتی‌ها فضا را به سمتی برده‌اند تا حرف دشمن را به جامعه القا کنند و از طریق رسانه قدرتمندی مثل انیمیشن، تلاش می‌کنند تا بر نسل آینده تاثیر بگذارند. با این‌که رویکرد جدی آمریکا رویکرد جنگ شناختی است، باید توجه داشت که کسی دچار جنگ شناختی می‌شود که قبلا اسیر جنگ نرم شده باشد و بی‌اعتمادی صددرصد به رسانه‌های داخلی داشته باشد، همچنین باورها به اسلام، انقلاب و... سست شده و تغییر کرده باشد. از اینجاست که می‌بینیم برخی به دنبال بی‌اعتبار کردن رسانه‌های داخلی هستند و تلاش دارند مردم را به سوی رسانه‌های دیگر سوق دهند. یکی از این رسانه‌ها که بر نسل آینده تاثیر دارد، پلتفرهایی است که تلاش می‌کند تا فرهنگ غربی را در کشور گسترش دهد و از این طریق با آثار تولیدی آمریکایی بر نسل آینده تاثیر بگذارد.
باید در این جنگ شناختی به این موضوع توجه کرد که اساتید دانشگاه‌ها و گروه‌های نظامی در آمریکا به این فکر افتادند که تنفر بخشی از مردم جهان از آمریکا را چگونه جبران کنند و این تنفر تبدیل به حب و دوست داشتن شود.
این موضوع از طریق رسانه‌های الگو شکل گرفت تا ذهن افراد را تغییر دهد و سپس الگوی جدیدی از طریق رسانه جایگزین کند که یکی از آن ابزارها، سیستم گسترده هالیوود بوده که از طریق تولید فیلم‌ها با مضامین متفاوت، تغییر ارزش‌گذاری را در طول ۸۰ سال به وجود آورده است.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها