جام جم آنلاین-زهره کریم زاده؛ نگاهمان به بودن کودکانی خسته و ژنده پوش در سرچهارراهها و معابر برای درآوردن لقمه ای نان عادت کرده است، کودکانی بی سرپرست و بدسرپرست که روز به روز بر تعداد آنان افزوده می شود و ده ها وعده و وعید برای ساماندهی آنان نتوانسته مانع از جذب دوباره آنان برای کار در خیابان های این شهر شود.
این کودکان از نظر خانوادگی در وضعیت مناسبی نیستند، نرخ بیکاری میان این خانواده ها چندبرابر میانگین شهر و استان است و استان کرمانشاه جز مناطقی است که در آن نرخ بیکاری بالا است و از سوی دیگر میزان سواد و تحصیلات اعضای خانواده آنان آنقدر ضعیف است که موجب انزوا و بی تفاوتی این کودکان به آموزش می شود.
سالهاست که مدیران کل بهزیستی استان، ساماندهی این کودکان را در بوق و کرنا کرده و از برنامه هایی می گویند که توانمندسازی این کودکان از اولویت هاست و از تشکیل بانک اطلاعاتی کودکان کار و ارائه خدمات مددکاری و توانمندسازی دم می زنند و اکنون با وجود این تعداد کودک در کوچه و خیابان های شهر تردیدمی کنیم و می پرسیم که آیا این سازمان توانسته مامن و آغوش گرمی برای کودکان کار باشد؟
در طی روزهای اخیر مدیرکل بهزیستی استان کرمانشاه با بیان اینکه آمار دقیقی از تعداد کودکان کار در دست نیست، از شناسایی ۵۰۰کودک کار در سطح استان خبر داد و به تفاوت معنادار این میزان با دیگر استان ها اشاره کرد، فرهنگی که خانواده را مجبور می کند تا کودک را از سنین پایین راهی بازار کار کنند و از سوی دیگر دلرحمی بی مورد شهروندان که کمک آنان موجب ترغیب ادامه کار در کودک و خانوده اش می شود که باید این نگرش تغییر کند.
بهزاد شهبازی به پرداخت ماهانه دو تا سه میلیون تومان برای هر کودک کار در زمینه برنامه های آموزشی، فرهنگی و تفریحی اشاره کرد که در برابر درآمد آنان که گاه به ۲۰میلیون تومان در ماه می رسد ناچیز است.
وی به فعالیت دو مرکز روزانه ویژه کودکان کار در استان نیز اشاره کرد که در آن به آموزش و تحصیل کودکان رسیدگی می شود و آموزش مهارت و خدمات مددکاری ارائه می شود.
منابع مالی کافی نیست
در همین راستا مدیر موسسه صدای سلامت کرمانشاه مرکز آتنک ، با بیان اینکه این سمن مبتنی برکمک به خانواده ارائه خدمات می دهد، گفت: بهزیستی سالانه مبلغی نزدیک به دو میلیون و ۸۰۰هزار تومان برای هرکودک کار برای ما در نظر میگیرد که مابقی خدمات را به صورت مشارکت مردمی ارائه میدهیم که شامل برنامههایی برای غنی سازی اوقات فراغت در قالب برگزاری مسابقات ورزشی، نقاشی، آموزشی، خدمات مشاوره، پیگیری درمانی و تحصیلی است که هیچکدام به نتیجهای که بخواهد تا کودک را از کار در خیابان دور کند کافی نیست.
دکتر امیرعلی بابایی با بیان اینکه وقتی اطلاع دقیق از منابع مالی نباشد نمیتوان برنامهریزی کرد، افزود: اکنون اگر کودک کار را جذب و ثبتنام کنیم نمیتوانیم برنامهای درخور برای او داشته باشیم چراکه منبع مالی کافی وجود ندارد و هیچ مدیری بدون داشتن این منابع نمیتواند اصولی برنامهریزی کند.
وی ادامه داد: اصل مهم مددکاری اجتماعی، مشارکت مددجو است و بر این اصل بنا شده است و تدوین برنامه کمکی با آگاهی از میزان منابع و خودتصمیمگیری مددجو با تسهیلگری مددکار صورت میگیرد. ما این کار را بدون داشتن منابع انجام میدادیم، میزان اعتبار مشخص نیست و در بسیاری از مواقع اخذ نمیشود و در نتیجه نوعی بیاعتمادی در خانوادههای این کودکان شکل میگیرد.
گوشه ای از مشکلات کودکان کار
وی با تاکید براینکه کودکانکار کرمانشاه به پیگیری درمانی دهان و دندان نیاز دارند، ادامه داد: از سوی دیگر به فقر تغذیه مبتلا هستند و اکثر خانواده آنان به اعتیاد دچار هستند.
بابایی از نداشتن مسکن و سرپناه به عنوان معضل دیگر برای این کودکان یاد کرد و گفت: این کودکان در مناطق حاشیهنشینشده هستند و دارای آموزش بیکیفیت هستند، وضعیت آموزشی کودکانکار به دلیل زندگی در محلات حاشیهنشینشده مناسب و کارا نیست.
بابایی افزود: دادهها نشان میدهد بیش از ۸۵درصد از قبولیهای کنکور از محلات متوسط، متوسط روبه بالا ومرفه شهر است و ۹۸درصد فضاهای آموزشی باکیفیت همچون مدارس نمونه، غیرانتفاعی و نیز مراکز آموزشی کنکوری در محلات مرفه و یا پیرامون آن قرار دارد.
این فعال مردمی اضافه کرد: کودکان در یک مثلث جامعهپذیر می شوند، جامعه پذیری میتواند امر بهنجار یا نابهنجار بسازد و درباره کودکان جامعهپذیری درسه گانه آموزش، خانواده و محیطشهر ممکن میشود که این موضوع برای کودکانکار بسیار نابهنجار عمل می کند.
دکتر بابایی اظهار داشت: آموزش مهمترین رکن جامعهپذیری این دست از کودکان و خانوادههایشان است متاسفانه دسترسی به آموزش باکیفیت برای این کودکان میسر نیست. ضمن آنکه خود آموزش و پرورش یکی از عوامل واپس ماندن کودکان کار از آموزش است و سیاستهای مجازی اصلا به رویههای عدالت توجه نکرده و به صورت ساختاری این کودکان را از کلاس های آموزشی طرد کرده است، طبق اصل ۳۰ قانون اساسی باید شرایط لازم برای آموزش رایگان فراهم شود و ضروری است ثبتنام رایگان این کودکان فراهم شود.
وی با بیان اینکه در حال حاضر بهزیستی و کمیته امداد از فقر بودجهی و توانایی حمایت کنندگی رنج می برند، افزود: لازمه خروج از این وضعیت افزایش بودجه است و برای این امر باید اصل ۲۹قانون اساسی را از سلطه اصل ۴۴ قانون اساسی بیرون کشید در این صورت اصل ۲۹ از زیر چنبره زیرمجموعههای قانونی اصل ۴۴، همچون اصول خصوصی سازی، توانمندسازی، و … درآورده و عدالت را در سه شکل مدنظر قرار می دهد.
وی با ارائه پیشنهاداتی به منظور بهبود وضعیت زندگی این کودکان بر ایجاد شرایطی برای آموزش رایگان، رفع سازوکارهای بدهکاری سازی، تغییر نگرش امنیتی جمعآوری سیاستگذاران به نگرش آموزشی حمایتی، تولید المانهای شهری که در آن تاکید شود که کودکان کار نه مقصر وضعیت خویش بلکه تولید روندی هستند که در آن بیش از هرچیز تصویر قربانی بودن کودک ساخته میشود ضرورت دارد.
بازتوزیع عادلانه منابع تا رساندن افراد به سطح زیستی انسانی، ایجاد مسیرهای عادلانه رسیدن به منابع و سوم تبعیض مثبت به این معنا آنان که تاکنون از منابع برخوردار نبودهاند دراولویت نخست برخوردار شوند و مسیرهای برخورداری از منابع نیز برای آنان هموارتر شود از جمله این سه شکل است که براساس این اصل باید وظایف حاکمیت را در قبال کودکان کار و خانوادههایشان تعریف کرد.
علاوه بر بهزیستی، شهرداری، وزارت آموزش و پرورش، سازمان بیمه خدمات درمانی، سازمان تامین اجتماعی، وزارت بهداشت، وزارت کار و امور اجتماعی، کمیته امداد امام(ره) و سازمان صدا و سیما موظف هستند براساس وظایفی که دارند به کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از حضور کار کودکان در خیابان بپردازند و به ارتقا سلامت اجتماعی کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی این کودکان کمک کنند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد