روایت دکتر یحیی جهانگیری سهروردی از ضرورت بازخوانی گفتمان امت امام

مثل بهشتی

شخصیت شهید بهشتی چه برای آنان که در کلاس تفسیر قرآن او در کانون توحید حاضر می‌شدند و چه کسانی که کلاس زبان مدرسه حقانی قم شاگرد او بودند، پیامبرگونه بود. او را مردی رعنا با اخلاقی بهشتی توصیف می‌کنند که تواضع مثال‌زدنی مقابل مردم داشت. اما این مرد مردمدار مفسر، که در عرصه سیاست نیز یکی از شخصیت‌های تراز جمهوری اسلامی بود، دارای هویتی علمی و فرهنگی بود که او را بیرون مرزهای ایران به چهره‌ای تاثیرگذار بدل ساخت.
شخصیت شهید بهشتی چه برای آنان که در کلاس تفسیر قرآن او در کانون توحید حاضر می‌شدند و چه کسانی که کلاس زبان مدرسه حقانی قم شاگرد او بودند، پیامبرگونه بود. او را مردی رعنا با اخلاقی بهشتی توصیف می‌کنند که تواضع مثال‌زدنی مقابل مردم داشت. اما این مرد مردمدار مفسر، که در عرصه سیاست نیز یکی از شخصیت‌های تراز جمهوری اسلامی بود، دارای هویتی علمی و فرهنگی بود که او را بیرون مرزهای ایران به چهره‌ای تاثیرگذار بدل ساخت.
کد خبر: ۱۴۱۴۰۶۹
نویسنده ​​​​​​​نازلی مروت - پژوهشگر

آیت‌ا... بهشتی با شناخت مخاطب، گفتمان و علم به شیوه گفت‌وگو توانست مدل بهشتی برای مبلغان عرصه بین‌الملل باشد. حجت‌الاسلام دکتر یحیی جهانگیری سهروردی از همان مبلغان بین‌المللی است که علاوه بر فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی، توانسته در برون‌مرز به عنوان یک چهره فعال تبلیغی و فرهنگی شناخته شود. او که زندگی علمی و فرهنگی خود را متأثر از شخصیت شهیدبهشتی می‌داند و به عشق او پا در وادی تبلیغ بین‌الملل و حوزه گذاشته می‌گوید؛ حق بهشتی است که در این سرزمین و لحظات بهشتی که در لباس‌احرام آماده رفتن به سرزمین عرفات هستم، از او بگویم. دکتر جهانگیری، شهیددکتربهشتی را مردی مجذوب حسین(ع) معرفی می‌کند که سنخ دغدغه او مانند سیدالشهداست: آرزوی ساختن جامعه مترقی و سالم.

بهشتی، حسینی بود
شهید بهشتی مجذوب و حل در شخصیت امام حسین(ع) بود. برای شناخت بیشتر او باید ابتدا از حسین(ع) و راز سفر ناتمام او بدانیم. بهشتی، شیفته کسی بود که عرفات را ترک کرد و راهی سرزمین کربلا شد تا ظواهر، اصل دین را از مردم نگیرد. سیدالشهدا می‌خواست به ما بگوید که مبادا شما مذهبی‌هایی باشید که از دل دینداری شما، جامعه مترقی تربیت نشود. ترک حج توسط سرور جوانان اهل بهشت به ما این درس را می‌دهد سفر زیارتی حج برای فهم بهتر جامعه مترقی و سالم و سیاست است، نه اجتماع چند میلیون انسان بی آن که هدفی داشته باشند. سنخ دغدغه شهید بهشتی، حسینی است. او مانند حسین(ع) در اندیشه ساختن بود. تفکر او مانند سیدالشهدا(ع) بود. دانستن مسیر حرکت شهید بهشتی راز ماندگاری نام و مرام او را بیش از پیش برای ما روشن می‌کند.

ضرورت بازتولید اندیشه بهشتی
جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری به بازتولید و بازتربیت بهشتی نیاز دارد. اگر اندیشه بهشتی امتداد نداشته باشد در ساخت جامعه مترقی با چالش جدی مواجه شده و گرفتار انسداد معرفتی می‌شویم. یعنی جامعه‌ای خواهیم داشت که با وجود همه شمایل و ظواهر مذهبی پیشرو و پیشران نیست. من معتقدم اندیشه بهشتی نیاز به تقلید ندارد. نیاز به تولید دارد. این که می‌گویم اندیشه بهشتی باید بازتولید شود یعنی باید به عنوان هسته مرکزی و محور حرکت یک جریان معرفتی را راه‌اندازی کند. بنابراین وقتی می‌گوییم ناگزیر از بازتولید بهشتی هستیم به معنای تقلید یا عبور از او نیست بلکه بدین معناست که اندیشه‌های محوری او باید بازتولید شود در غیر این صورت گرفتار بن‌بست‌های معرفتی می‌شویم. بن‌بست‌هایی که در طول تاریخ برای آنها هزینه‌های سنگینی داده‌ایم.

بهشتی و سیر ضمیری- زمینی
یکی از آن هزینه‌های تاریخی ما برای عبور از انسداد مذهبی جامعه، امام‌حسین(ع) بود. امام(ع) برای رفع انسداد مذهبی جامعه زمان خود خون خود را ایثار کرد. از این رو ما برای ساخت جامعه‌ای با آینده بهتر نیازمند اندیشه شهید بهشتی هستیم. پرسشی که مطرح می‌شود این است، مگر اندیشه بهشتی چه شاخص‌هایی دارد که به عنوان یک امر پیشرو مطرح می‌شود؟ دکتر بهشتی دو ویژگی خاص داشت؛ اول این که سیر ضمیری خوبی داشت. شهید کتاب درون خود را خوب خوانده بود، البته این توصیه قرآن است. شهید درمحضر بزرگانی چون آیت‌ا... بروجردی و علامه طباطبایی آموخته و توانسته بود کتاب جان بخواند. شهید بهشتی محصول جریان «تفکرمحور» حوزه است. اما او علاوه بر سیر ضمیری، سیر زمینی هم داشت. شهید فقط در حجره نماند، بلکه حرکت کرد و فرهنگ و تمدن‌های دیگر را شناخت. یکی از مشکلات امروز ما این است که در لاک خود فرو رفته و گرفتار دگرهراسی یا دگرشیفتگی شده‌ایم! در حالی که ما باید به دگرشناسی برسیم. این مرحله مهم زمانی اتفاق می‌افتد که با دیگران مراوده داشته باشیم، یعنی راهی که آیت‌ا... بهشتی رفت. من خلاصه شهید بهشتی را در این آیه قرآن می‌بینم: «سیروا فی‌الآفاق والانفس».

مدل بهشتی
بهشتی حاصل مراقبه و خودشناسی است، از سوی دیگر سیرآفاق داشت و دنیای پیرامون خود را شناخت، این وجه از شخصیت او مغفول مانده است در حالی که بازخوانی آن سبب تولید بهشتی‌های دیگر خواهد شد. من نگاه توصیفی به دکتر ندارم، بلکه رویکردم تجویزی است که اگر می‌خواهیم بدل بهشتی داشته باشیم باید از این مدل پیروی کنیم. حضور دکتر در مرکز اسلامی‌هامبورگ آلمان از او یک شخصیت ویژه ساخت. بهشتی، آن مرکز را به نگین قلب اروپا تبدیل کرد. او چهره‌ای متفاوت از روحانیت شیعه را در اروپا به نمایش گذاشت و توانست پای سکولارها و اهل سنت را به صف نماز جماعت شیعیان بازکند. اینها نشانه موفقیت او در شناخت دنیای غرب و توان در جذب انسان‌هاست. شهید توانست اسلام اهل بیت را به مردم دنیا معرفی کند. شیوه برخورد اسلام محمدی با دگراندیشان، پیروان مذاهب و زنان را به دنیا نشان داد و با گفتار و پندار خود چهره اسلام و شیعه را از گزند تهمت‌ها رهایی بخشید.

واقعیت بهشتی در برون‌مرزی
شهیدبهشتی به ما آموخت که برای تبلیغ بین‌الملل، دانستن زبان کافی نیست. بلکه باید با زبان مشترک با آنها حرف بزنیم، یعنی علاوه بر Language باید فرهنگ و دغدغه‌های آنها را بشناسیم و در کنار آنها زندگی کنیم. او به ما آموخت که برای حضور در عرصه بین‌الملل به اجتهاد جدی نیاز داریم. کسی که زبان خارجه بدون اجتهاد و علم حوزوی می‌داند، نمی‌تواند مبلغ دینی باشد. مبلغ بین‌المللی باید از معارف اسلامی سیراب شده باشد، درد مردم را بشناسد و بتواند در لحظه پاسخگوی نیاز مخاطب باشد. مبلغ دین باید مجتهد مسلم بوده و تهذیب نفس داشته باشد. این مواردی را که می‌گویم آرزوی ماست اما واقعیت شخصیت دکتر بهشتی در عرصه تبلیغ بین‌الملل است.

هزینه سنگین اندیشیدن
دکتر با همراه‌کردن همسر خود در برخی ملاقات‌ها، ثابت کرد که نگاه اسلام به زن چیست. آیت‌ا... بهشتی برای تمام این اندیشه هزینه داد اما او باور داشت برای راه حق باید هزینه داد. یکی از ویژگی‌های شهید بهشتی این بود که هیچ‌گاه حواشی مانع پرداختن او به متن نشد. نتیجه آن شد که او محافظه‌کار نبود. به همین دلیل امام فرمود: او یک امت بود. او علاوه بر دستاوردهایی که برای مسلمانان ساکن غرب داشت، چند دستاورد کلان برای جهان اسلام داشت. ما فهمیدیم جامعه مخاطبان ما تنها شیعیان حسینیه‌نشین ایران نیستند، بلکه به فرموده امام‌رضا(ع) همه مردم مخاطب معارف اسلام هستند. او براساس این آموزه دینی از جامعه هدف خود تمرکززدایی کرده و حوزه مخاطبان معارف اسلامی را جهان و انسان قرار داد. بعد از او ما فهمیدیم با دنیای دیگری مواجهیم و چگونه باید با آن حرف بزنیم. بهشتی بنیان‌گذار پارادایم تبلیغی بین‌الملل بود. حوزه را در معرض جهان قرار داد و اینجا این سوال پیش آمد که چگونه؟

به مارکس هم توهین نکنیم
یک بار به فرزند آقای بهشتی که در منزل مهمان من بود گفتم خاطره‌ای را از پدرتان برای من تعریف کنید. گفت وقتی در کشور آلمان بودیم به جایی رفتیم که قبر مارکس هم بود. در قبرستان دو تا سگ داشتند می‌رفتند. کسی که همراه ما بود به پدرم گفت این دو سگ دارند می‌روند سر قبر مارکس فاتحه بخوانند. پدرم بلافاصله به او گفت اگر ما با فکر مارکس مخالف هستیم نباید به او توهین کنیم. ادب در کلام لازم است؛ چه فرد کافر باشد چه مسلمان.

​​​​​​​شهید بهشتی و نماز اول وقت
سال ۵۸ در خدمت شهید بهشتى بودیم، عده‌‏اى از مهمانان خارجى هم حضور داشتند و با وی گرم صحبت بودند. تا صداى اذان بلند شد، شهید بهشتى از حضار معذرت‌خواهى کرد و گوشه‌‏اى سجاده‌‏اش را انداخت و مشغول نماز شد.
راوی: حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها