در حالی که شخصیت برجسته و تاثیرگذار شهید سید محمد حسینی بهشتی به عنوان فقیه و سیاستمدار، دومین رئیس دیوانعالی کشور و عالیترین مقام قضایی کشور پس از انقلاب اسلامی، نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نایبرئیس مجلس خبرگان قانون اساسی که از نظریهپردازان ولایت فقیه بود و نقش بسیار مهمی در استقرار جمهوری اسلامی در ایران داشت، او را به بهترین شکل، مستعد دستکم چند روایت مستقل سینمایی میکند. بهجز این، زندگی پرفراز شهید بهشتی با فعالیتی مثالزدنی در مبارزات سیاسی و تحصیلات عالیه و تسلط به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی و سالهای زیست در آلمان و بهویژه تاکید او بر کلیدواژههای یک جامعه اسلامی همچون عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی و حقیقتجویی، ظرفیتها و ضرورتهای پرداخت و روایت سینمایی و تلویزیونی و تئاتری از او را به شکل محسوسی افزایش میدهد. نحوه شهادت مظلومانه ایشان و همراهانشان هم خود نشانه و گواه دیگری بر توجه به این موضوع مهم است. اقدامی تروریستی که فارغ از مظلومیت شهید بهشتی، تاکید دیگری بر حقانیت و مظلومیت نظام جمهوری اسلامی است که سالهاست مدعیان حقوقبشر در اروپا و غرب در همدستی با فریبخوردگان داخلی، سعی در وارونه جلوه دادن آن دارند.
جدال عدالت و مصلحت
تذکر رهبر معظم انقلاب در دیدار روز گذشته رئیس و مسئولان قوه قضاییه با ایشان، مبنی بر اینکه «تصویر رسانهای قوه قضاییه، تصویر خوبی نیست؛ باید این تصویر اصلاح شود» بهخوبی حساسیت این امر را نشان میدهد، یعنی همان قوهای که چهره حقطلب و حقیقتجو و عدالتخواهی چون شهید بهشتی در سالهای نخست پیروزی انقلاب در راس آن بود و قدمهای موثرش در این عرصه باعث خشم و عصبانیت عناصر ضدانقلاب و درنهایت ترور و شهادت ایشان شد. مسیری که در سالهای بعد هم با حضور روسا و مدیرانی لایق و انقلابی ادامه یافت تا چشمه حق و عدالت همچنان جوشان و برقرار باشد. با این حال کارشکنیهای رسانهای و هجمه تبلیغاتی دشمن در وارونه جلوه دادن این مسیر موفق، گاهی تصویر نادرستی در باور عمومی ایجاد میکند. بنابراین باتوجه به فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب، لزوم بازنگری و اصلاح این تصویر در رسانه بهشدت احساس میشود. در این میان بهرهگیری از مدیوم جذاب و اثرگذار سینما، میتواند نقش مهم و بسزایی در تقویت دستگاه قضا و بازتاب آن در رسانه و میان مردم داشته باشد. یکی از این خروجیها قطعا میتواند روایت و نمایش شخصیت و زندگی شهید بهشتی باشد تا به عنوان نمونهای موفق و متعالی در حوزه قضایی و نسبت تمامعیارش با آرمانهای انقلاب اسلامی، باعث اصلاح تصویر رسانهای قوه قضاییه هم بشود اما تا وقتی سینمای ایران مسئولیتی در قبال الگوی موثری چون شهید بهشتی احساس نکند، نمیتوان انتظار داشت گامهای موثر دیگری درباره نقش و جایگاه موثر و سازنده دستگاه قضا در باور مردم برداشته شود. در فیلم «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه که بهتازگی و پس از سه سال توقیف روانه اکران شده، ضمن اشاراتی به حضور شهید بهشتی، روایت داستانی و پرچالش یکی از مقامات رده بالای قضایی اوایل انقلاب را میبینیم که به ناچار باید به عنوان قاضی حکمی برای فرزند خطاکارش صادر کند. کشمکش عدالت و مصلحت زیر سایه سنگین نام و اعتبار شهید بهشتی و مسیری که روحانی مسئول برخلاف نگاه و تفکر صریح و شفاف شهید بهشتی در قصه طی میکند، اگرچه جذاب و دراماتیک است و از پیچ و خم داستانی ملتهب، به سهم و بضاعت خود به عدالتخواهی شهید بهشتی اشاره میکند اما انتظار میرود سازندگان آثار سینمایی که مخلصانه و با دیدگاهی انقلابی سراغ روایت چنین سوژههایی میروند، در روایتهای مستقل دیگری هم فیلمهایی با محوریت شخصیت شهید بهشتی بسازند و مسیری که او طی کرد را هم در قالب روایتهایی جذاب و آموزنده برای اهالی امروز دستگاه قضا و مخاطبان این دوره به ویژه نسل جوان به تصویر بکشند. با اینحال تا همینجا هم عشق و ارادت سازندگان مصلحت به شهید بهشتی عیان است، نمونهاش این صحبتهای اخیر حسین دارابی هنگام اکران مردمی فیلمش در همدان: «ما باید کاری کنیم که فضای گفتمان در سینما شکل بگیرد. شکلگیری و ایجاد فضای گفتمان، نیاز به تمرکز و تکرار دارد. استقامت لازمه اصلاح است.» اگر خاطرات شهید بهشتی را بخوانید، میبینید زمانی مردم و حتی حزباللهیها به او ناسزا میگفتند. در حالی که ایشان صبوری میکرد و پس از مدتی بین مردم عزتی پیدا کرد که ختم به شهادت شد. شهید بهشتی واقعا انسان بزرگی بود و من ایشان را الگوی خودم در صبر قرار دادم. البته که من خاک پای او نمیشوم؛ اما هر زمان که کارد به استخوانم میرسید، یاد صبوریهای شهید بهشتی میافتادم. ایشان با استقامت راهش را رفت و خدا هم اجرش را داد.»
روایت معارضین شهید بهشتی در «ضد»
مظلومیت فیلمهای انقلابی هم در سینمای جمهوری اسلامی، حکایت غریبی است. کم هم مصداق و نمونه در این زمینه نداریم، از سالها بلاتکلیفی فیلم «فرزند صبح» درباره حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران تا همین انتظار طولانی فیلم «مصلحت» برای اینکه در اکران عمومی رنگ پرده را ببیند تا گذشت تقریبا دو سال از ساخت فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی که به جز نمایش در جشنواره فیلم فجر در بهمن ۱۴۰۰، هنوز اکران عمومی نشده است. اما سازندگان «ضد» هم ترجیح دادند به جای روایت مستقیم شخصیت و زندگی شهید بهشتی، سراغ روایت معارضین و مخالفان ایشان و عناصر ضدانقلاب بروند. البته واقعه تروریستی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ۱۳۶۰ به قدری زوایای پنهان و پیدا و گستردهای دارد که میتوان از ابعاد مختلف به آن پرداخت و روایتهای متعددی از آن داشت. مثل کاری که سازندگان «ضد» انجام دادند اما باتوجه به محوریت شهید بهشتی در این ماجرا و شخصیت و جایگاه مهم و تعیینکننده او، مردم و مخاطبان سینما توقع حضور محوری این شخصیت در آثار اینچنینی را دارد و وقتی در مواجهه با فیلمها، نقش فیزیکال شهید بهشتی را کمرنگ و گذری میبیند، با یک سرخوردگی همراه میشود. محمدرضا شفیعی، تهیهکننده «ضد» با اینکه در نشست خبری این فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر اشاره کرد که «نمیتوان سرگذشت آدم بزرگی چون شهیدبهشتی را در یک فیلم سینمایی روایت کرد» اما اتفاقا با نگاهی به نیمه پرلیوان در همین خصوص، میتوان دستکم بخشی از زندگی و ابعاد شخصیتی شهید بهشتی را در قالب یک فیلم به تصویر کشید و بعد به مرور در آثار نمایشی و فیلم و سریالهای دیگر، سراغ دیگر ابعاد شخصیتی و فرازهای زندگی ایشان رفت. شفیعی در گفتوگویی که اسفند ۱۴۰۰ و به بهانه رونمایی از فیلم «ضد» در جشنواره فجر با مهر داشت، ضمن اشاره به مراحل ساخت سریالی با محوریت شهید بهشتی، در پاسخ به این سؤال که چرا در «ضد» سراغ ساخت یک پرتره از شهید بهشتی نرفتید، گفت: «این انتخاب دلیل داشت. ما نمیخواستیم فیلم «شهید بهشتی» را بسازیم. زندگی شخصیت مهمی مانند شهید بهشتی، فرازونشیبهای بسیاری در سالهای مختلف داشته است؛ چه سالهای کودکی، چه زندگی در هامبورگ در سالهای پیش از انقلاب، چه مقطع وقوع انقلاب و حتی ماجرای تصویب قانون اساسی مقاطع حساس و پیچیدهای در زندگی ایشان است. اساسا شدنی نیست که بخواهیم در مدیوم سینما یک روایت ۱۰۰ تا نهایت ۱۲۰ دقیقهای از این زندگی را به سرانجام برسانیم. کما اینکه وقتی به ابراهیم حاتمیکیا گفتند زندگی شهید چمران را بسازید، بعد از کلی تحقیق و پژوهش به این نتیجه رسیدند که تنها ۳روز از زندگی این شهید را میتوان به یک فیلم سینمایی تبدیل کرد و نمیتوان همه زندگی او را در یک فیلم روایت کرد. ما در پروژه «ضد» میخواستیم برای حادثه هفتم تیر، فیلمی بسازیم. نکته دیگر اینکه به این جمعبندی رسیدیم که اگر قرار است چیزی از شهید بهشتی در فیلمنامه بشنویم و بدانیم، آن را از زبان معارضینش بشنویم. این معارضین هستند که در فیلم میگویند چرا باید شخصیتی مانند شهید بهشتی را حذف کنیم و این آدم چه خصوصیاتی داشته که این اندازه برای آنها ایجاد مزاحمت میکرده و نمیتوانستند با او کنار بیایند.»در فیلم «ضد» فقط دو شخصیت برمبنای واقعیت حضور دارند، یکی شهیدبهشتی به عنوان قطب مثبت و محمدرضا کلاهی به عنوان بدمن و ضدقهرمان قصه. این حضور گرچه به صورت فیزیکی کوتاه است و متعلق به سکانسهای پایانی و روز واقعه هفتم تیر میشود اما همین تقابل به خوبی دستمایه یک روایت ملتهب قرار میگیرد و با این که فیلم، پرترهای از شخصیت شهیدبهشتی نیست اما میتوان از خلال قصه عاشقانه اثر و کژرویها و تقابل ضدقهرمانهای حاضر در داستان، تا حدودی به نشانی شخصیت بزرگی چون بهشتی رسید.
توصیههای شهید بهشتی در «ماجرای نیمروز»
یکی از معدود حضورهای شخصیت شهیدبهشتی در سینمای ایران، متعلق به فیلم «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان است. گرچه این چهره به لحاظ فیزیکی فقط در یکی دو سکانس حاضر است اما حضور تاثیرگذار و کاریزماتیک این شخصیت در قصه فیلم که مبتنی بر واقعیت است بهخوبی حس میشود و محرک و پیشبرنده قصه است. شروع فیلم قبل از تیتراژ با شرح نوشتهای است که با فونت ماشین تحریر بر زمینه تصویر نقش میبندد و اشاره به حضور مهم و تعیینکننده شهیدبهشتی در روایت و ماجراهای پیشرو دارد: «بعد از اولین انتخابات ریاست جمهوری در بهمن۵۸، کشور در دام التهابات گوناگون سیاسی گرفتار شد. این التهابات با بروز درگیری میان ابوالحسن بنیصدر و طرفداران حزب جمهوری اسلامی به رهبری دکتربهشتی در کشور فراگیر شد.» آنطور که در ادامه شرحنوشته فیلم میآید، داستان ماجرای نیمروز همین اوضاع ملتهب سیاسی کشور را در آن مقطع زمانی به تصویر میکشد. اولین تصویری هم که در قصه میبینیم، متعلق به ۳۰خرداد ۶۰ است. ماجرای نیمروز، قصه کشمکش جمع در برابر جمع است و تلاش شبانهروزی گروهی از نیروهای اطلاعات سپاه را در تقابل با تحرکات و جنایتهای گروهک منافقین بهعنوان ضدقهرمانهای اثر به تصویر میکشد. در میان قصهها و شخصیتهایی که مبتنی بر مابه ازاهای واقعی هستند، شخصیت دکتر بهشتی را هم در سکانسی از فیلم میبینیم تا علاوه بر حضور کاریزماتیک و تعیینکننده او در داستان، خط و ربط قصه با واقعیت هم تقویت شود و مخاطب با رویت چهره این شخصیت، اعتماد و اطمینان بیشتری به فیلمی بر مبنای واقعیت داشته باشد. مضاف بر این که در چهرهپردازی هم بسیار دقت شده است. سکانس نمازجماعت در دفتر حزب جمهوری اسلامی به امامت شهیدبهشتی در ۵ تیر۱۳۶۰ اجرای ظریف و هنرمندانهای دارد بهویژه با آن حرکت برگرداندن انگشتر که ضمن ارجاع به حرکتی مستحب ــــ ولو تایید نشده ـــ پر از حس زندگی و توجه به جزئیات در شخصیتپردازی است. صحبتهای کوتاه او بعد از نماز با رحیم (احمد مهرانفر)، سرپرست همان جمع اطلاعات سپاه، بیانگر برخی ویژگیهای دبیرکل حزب جمهوری اسلامی است و از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی میخواهد در برخورد با دشمن داخلی خشونت و بیانصافی نکنند. بعد از سکانس ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب ـــ که آن زمان امام جمعه موقت آن وقت و نماینده امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع بودند ـــ در ۶تیر، نوبت به سکانس خبر انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و هفتاد و اندی از چهرههای سیاسی از جمله نمایندگان مجلس و چند وزیر و معاون وزیر میرسد. حضور رحیم و برخی همکارانش در صحنه حادثه، عزم آنها را برای مقابله و مبارزهای جدیتر جزم میکند و ماجراهای بعدی فیلم را رقم میزند.
روایت حقطلبی در «ترور سرچشمه»
مستند «ترور سرچشمه» ساخته محمدحسین مهدویان با ترکیبی از سبک و سیاق و شیوه تصویربرداری مستندنما و بازنمایی دقیق و پرجزئیات آثار داستانی و سینماییاش بهویژه «ماجرای نیمروز» و اثری گفتوگو محور با برخی شخصیتهای مهم سیاسی و مطلعان واقعه ۷تیر۱۳۶۰ به ابعاد مختلف ماجرا و ویژگیهای شهیدبهشتی میپردازد. آن جمله از پیامبر گرامی اسلام: «حق را بگویید هرچند علیه خودتان باشد»که با همان فونت ماشین تحریر- که در تیتراژ ماجرای نیمروز دیده بودیم-قبل از شروع تصاویر فیلم، برآیندی از شخصیت و شیوه زندگی و مبارزات شهیدبهشتی است که در ادامه میبینیم؛ حقطلبی و حقگویی که باعث شنیده شدن بوی بهشت در ۷تیر۱۳۶۰ شد.باوجود روایت جذاب و سینمایی مستند ترور سرچشمه که چشمههایی از ساختار سینمایی سازنده فیلم و آثاری چون «آخرین روزهای زمستان»، «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» را در خود دارد و با همین عقبه در جشنواره سینماحقیقت هم با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد اما نقدهایی هم به این اثر وارد است. در یکی از این نقدها که سال ۹۸ در خبرگزاری فارس منتشر شد، آمده است: «مستند ترور سرچشمه نه ناگفتهای درباره واقعه تروریستی ۷تیر دارد و نه در ترسیم چهره شهید بهشتی جانب انصاف و حقیقت را رعایت میکند و مستندساز حتی در ساختن ابعاد شخصیتی مورد نظر خود از شهید بهشتی هم ناتوان است.» در بخش دیگری از این نقد آمده: «مهدویان صفحات تاریخ را ورق زده و صرفا بر بعد جمهوریخواهی و آزادیخواهی شهید بهشتی تاکید میکند و حتی اسمی از مخالفان غیرروحانی و غیرتروریست آن شهید نمیآورد. جبهه ملی از مخالفان اصلی دیدگاههای شهید بهشتی بود. یقینا دکتر محمد بهشتی هم آزادیخواه و معتقد به مردم سالاری بود و هم انقلابی و معتقد به ماهیت اسلامی و اجرای احکام و حدود الهی تصریح شده در شرع مقدس اسلام بود و قطعا وقتی مستندی درباره یک شخصیت تاریخی آن هم در سطح شهید بهشتی ساخته میشود، سازنده نمیتواند یک بعد شخصیتی سوژه را پررنگ کرده و ابعاد دیگر آن را نادیده بگیرد و این کار مصداق تحریف تاریخ و شخصیت تاریخی و مغایر با ماهیت مستندسازی است.»
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد