فاجعه منا همان سال که اتفاق افتاد، جزو تلخترین وقایع ثبت شده در اذهان همه ما شد. اتفاقی که شیرینی عید قربان را در کام همه ما تلخ کرد اما بیشتر از همه خانوادههایی بودند که عزیزانشان را راهی امنترین جای دنیا کردند. آنها در انتظار دیدار با حاجیشان بودند که خبر شهادتشان تا ابد داغدارشان کرد. کتاب سفیر ما در بهشت روایتی است از زندگی یکی از همین شهدا. شهدایی که در سرزمین منا، با لباس احرام و لب تشنه لبیک الهی را شنیدند و تا همیشه محرم حرم الهی گشتند.
از ویژگیهای خوب و قابلتوجه این کتاب آن است که نویسنده فرزند خود شهید است. از اینرو خاطرات را با دقت و ظرافت و همانگونه که دیده و چشیده روایت میکند. چیزی که در سایر کتابهای مستندنگاری نیست. همین موضوع باعث شده تا مخاطب بهخوبی با راوی همراه شده و خط به خط زندگی با اخلاص شهید را بخواند. گاهی لبخند و گاهی اشک شود و هرچه پیش میرود چهره تار شهید از پس سایه بیرون آمده و برایش نمایان و روشن میشود. شهید آقاییپور مدتها بهعنوان دیپلمات و سفیر ایران در کشورهای لیبی، فرانسه و اسلوونی حضور داشته و ماموریت آخرش حج سال ۹۴ بود که در همان ماموریت به شهادت رسید.
جایی در کتاب روایت میکند که: همان روزهای اولی که حرف حج رفتن شما شده بود، خوابی دیده بودی. فقط هم به مادر گفتی: «اگر این سفر من جور بشه، من اینو از حضرت زهرا سلام ا...علیها دارم» مادر هر کاری کرده بود حرف نزده بودی اما قبل از سفر دوباره خواب دیدی. از شیرینی آن خواب چنان به وجد آمده بودی که برای تکتکمان با ذوق و شوق تعریف کردی. خواب دیدم تو دیدار رهبری هستم. بعد از جلسه همه رفتن سمت آقا. من نرفتم. گفتم مزاحم ایشون نشم. اما آقا خودشون اومدن سمت من. با هم توی یه باغی قدم زدیم و صحبت کردیم. آخر حرفامون بهم گفتن: «شما امسال حج میرید. که بیدار شدم.»
کتاب در یازده فصل و به شکل هوشمندانه و ظریفی تدوین شده است. برای من خواندن از فصل آقای شهید و کارهایی که شهید آقاییپور بعد از شهادتش میکند از همه زیباتر بود. روح شهدا شاد و قرین رحمت الهی.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد