با وجود نقش اساسی آن در زندگی روزمره ما، اساس عصبشناختی تخیل مدتهاست که بهصورت یک معما باقی مانده است. دانشمندان با پیشرفتهای اخیر در علوم اعصاب، استفاده از تکنیکهای پیچیده تصویربرداری عصبی و پارادایمهای شناختی دقیقتر، شروع به روشن کردن مکان دقیق شکلگیری تخیل در مغز انسان کردهاند. برای شروع مهم است که بدانیم تخیل یک فرآیند واحد و یکپارچه نیست. بلکه شامل چند عملیات شناختی مانند بازیابی حافظه، شبیه سازی ذهنی، دیدگاهگیری(درک افکار دیگران) و پیشبینی آینده است. هر یک از این فرآیندها، مناطق و شبکههای مختلفی در مغز را درگیر میکند و نشان میدهد که زیربنای عصبی تخیل در سراسر مغز توزیع شده است و یک مرکز اصلی برای آن وجود ندارد. اجزای حیاتی مغز هنگام تخیل شامل هیپوکامپ، شبکه کنترل جلویی پاریتال و شبکه حالت پیش فرض است. این همکاری چندمنطقهای که بهصورت پویا با هم جفت و جور میشوند، بستر ظرفیتهای تخیلی ما را تشکیل میدهد. با این حال درک ما از بسترهای عصبی تخیل هنوز کامل نیست. تحقیقات آینده باید بر نحوه تعامل این شبکهها در طول زمان و در بین وظایف تخیلی مختلف متمرکز شود. علاوه بر این بررسی تفاوتهای فردی در ظرفیت تخیل میتواند بینشهایی درباره مبانی عصبی خلاقیت، اختلالات سلامت روان و حتی خود آگاهی ارائه دهد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد