نمی‌دانم که خواننده این ستون فیلم «سقوط هیتلر» را دیده است یا نه؟ چون‌که فیلم خیلی معروفی نیست، اما مهم است.
کد خبر: ۱۴۰۹۹۳۰
نویسنده محمد‌تقی فهیم - منتقد سینما

در فصلی از فیلم سرجوخه آلمانی در وسط برلین، خطاب به دکتر ارتشی و با اشاره به بلوک‌های سیمانی چیده شده می‌گوید: «اونجا‌رو می‌بینی؟ اون مرز آلمانه».

و آن‌سو، ارتش سرخ مستقر است. چهره‌ها و نمایی از سرجوخه و دکتر حکایتی تکان‌دهنده از تهاجم نظامی و کشاندن مرز یک کشور به دل جغرافیای آن است. فضاسازی و میزانسن اشک هر آدم وطن‌پرست و ملی و مردمی را در‌می‌آورد.

اشاره به فیلم مذکور از این جهت است تا این پرسش را طرح کنیم که اگر مرزبانان و جانفشانی آنان نبود، مرز ایران کجا بود؟ و این پرسش مهم‌تر که جایگاه این سربازان غیور و حماسه‌آفرین در سینمای ایران کجاست؟ واقعا چرا سینما نسبت به این نیروهای دوست‌داشتنی بی‌مهری کرده است؟

هر‌چی فکر می‌کنم و به مغزم فشار می‌آورم، یادم نمی‌آید که در سینمای پس از انقلاب، فیلمی با محوریت و قهرمانی مرزبانان شجاع کشور ساخته شده باشد. آن‌هم در شرایطی که این نیروها همواره در معرض تهاجم بوده و مطابق آمار اعلام شده در همین روزها، فقط بیشتر از ۱۵نفر طی یک ماه اخیر شهید شده‌اند.

ضمن این‌که در چند روز گذشته هم درگیری مرزی با طالبان‌ها، شهادت دو مرزبان دیگر را در پی داشت. از سویی، ستاد نیروهای انتظامی برای اعزام نیروهای کادر به مناطق مرزی همواره با چالش جدی روبه‌رو بوده و هست و... حالا در نظر بگیرید چنین سوژه‌هایی که به‌شدت دراماتیک است و نیز باعث و بانی غرور ملی و برانگیختن حس میهن‌پرستی در تماشاگر خواهد شد، طی دوران پس از انقلاب به سینما راه پیدا نکرده است.

البته در تاریخ فیلمفارسی، آثاری با موضوع مرزبانی و ژاندارمری‌های واقع در نقاط صفر مرزی کشور ساخته شده بود، ولی در پس از انقلاب فقط می‌توان از فیلم برزخی‌ها ساخته ایرج قادری با بازی محمد‌علی فردین، محمدعلی کشاورز و... یاد کرد که ناصر ملک‌مطیعی هم نقش فرمانده پاسگاه مرزی را ایفا می‌کند و... این گزاره هم که آثاری در گونه دفاع‌مقدس با موضوعیت نبرد در شهرهای مرزی ساخته شده است، ربطی به تولید فیلم‌هایی با محوریت حضور سربازان و نیروهای مرزبانی در خطوط مرزی ندارد. وقتی این قضیه مهم‌تر تلقی می‌شود که می‌دانیم کشور ما علاوه بر تهدید از سوی گروه‌های تروریستی، بستر تنش با کشورهای همسایه را هم پیش‌رو دارد.

این‌که چرا کارگردانی مانند ایرج قادری سراغ یک موضوع ملی و در چارچوب حفظ مرزهای ایران می‌رود، منهای قوت و ضعف‌ها و حاشیه‌های فیلم، اثبات می‌کند که در این گرایش نمی‌توان از شبه‌روشنفکران و فعالان سیاسی‌کار درون سینما انتظار داشت که حب وطن را دستمایه آثار خود قرار دهند، بلکه چنین سوژه‌هایی دربست در پیوند با مخاطب انبوه (فیلم برای مردم) و دغدغه‌های فکری و اعتقادات دینی وطنی قابل تعریف است، کما‌این‌که در همین اتفاقات اخیر شهادت مرزبانان دیدیم که جریانات مدعی حقوق بشری و این قبیل شعارهای دهان پرکن، درحد یکی دو خط توییت هم برای تسلی‌خاطر خانواده‌های این سربازان ورود نکردند، بنابراین هم‌مسلکان و همراهان این جریانات در همه حوزه‌ها از جمله در سینما، نسبت به مرز و مرزبانی، خنثی و بعضا کنش‌های دشمنانه بروز می‌دهند. اما نهاد‌ها و دستگاه‌های مرتبط و مسئول و به‌خصوص ارگان‌های مدعی تولید آثار استراتژیک کجای این قضیه هستند.

مثلا جایی مانند بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان بازوی اجرایی دولت در زمینه سینما که دارای بودجه عمومی است در اعم سال‌های پشت‌سر به جای رصد کردن رخنه‌ها و کمبود‌هایی که نیازمند فرهنگ‌سازی است، دنباله‌روی از شبه‌روشنفکران و فیلم‌های جشنواره‌ای را بر ساخت فیلم با موضوعاتی مانند مرزبانان ترجیح داده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها