چه کسی یا چه نظمی مسئول توسعه جامعه مصرفی است و بهره قدرت سیاسی بومی و جهانی در نظام سرمایه‌سالاری از مصرفگرایی در چه سطحی رخ می‌دهد؟ به زبان همه فهم نسبت سیاست و قدرت با جامعه مصرفی چیست؟ نظام سیاسی مدرن چه جایگاهی در توسعه جامعه مصرفی در مقیاس جهانی و کشورهای پیرامونی دارد؟ و اگر یک انقلاب، در مثال ما، انقلابی متکی به آموزه‌های اسلام، نظیر اسلامی با ارکان جامعه مصرفی ماهوا ناسازگار بود، چه راهی برای استقلال و عدم پیروی از سلطه جهانی حکمرانی اصول نظام مصرفی دارد؟
چه کسی یا چه نظمی مسئول توسعه جامعه مصرفی است و بهره قدرت سیاسی بومی و جهانی در نظام سرمایه‌سالاری از مصرفگرایی در چه سطحی رخ می‌دهد؟ به زبان همه فهم نسبت سیاست و قدرت با جامعه مصرفی چیست؟ نظام سیاسی مدرن چه جایگاهی در توسعه جامعه مصرفی در مقیاس جهانی و کشورهای پیرامونی دارد؟ و اگر یک انقلاب، در مثال ما، انقلابی متکی به آموزه‌های اسلام، نظیر اسلامی با ارکان جامعه مصرفی ماهوا ناسازگار بود، چه راهی برای استقلال و عدم پیروی از سلطه جهانی حکمرانی اصول نظام مصرفی دارد؟
کد خبر: ۱۴۰۷۸۲۹
نویسنده ​​​​​​​احمد میراحسان | نویسنده و پژوهشگر

در درک کلان موضوع معرفت دینی مشکلی پیشارو نمی‌بیند. امروز تجلی واقعی مقوم نظام مصرفی، همین نظام سرمایه‌داری است که در دو سیمای سرمایه‌سالاری کانونی قدرت‌های مدرن جهانی و سرمایه‌سالاران بین‌المللی که دولت‌های بزرگ و کوچک را اداره می‌کنند و سیمای کشورهای پیرامونی که پیوسته، دامن‌آویز، ‌پیرو و ‌گوش به‌فرمان نظام جهانی و فاقد استقلال حقیقی‌اند، شناخته می‌شوند . نفع نظام سرمایه‌سالاری، از توسعه جامعه مصرفی بدیهی است. قدرت سیاسی در نطام‌های کانونی در حقیقت مسئول اداره منظم ساختار اقتصادی توسعه سرمایه‌سالارانه و منافع جهانی آن است. در کشورهای پیرامونی هم اصل مدیریت سیاسی و مردان سیاست و رهبران جامعه پیروی از دستورالعمل‌های ضروری ابرقدرت‌ها و حفظ مناسبات وابستگی و سرکوب جریان‌های معترض به این نظام ستمگرانه پیرامونی است. بدین سان قدرت سیاسی، تقش مدیریت گسترش جامعه مصرفی را هم در جوامع کانونی و هم جوامع پیرامونی به عهده دارد. موضوع پیچیدگی مناسبات در کشوری مانند جمهوری اسلامی است که مبتنی بر انقلابی اسلامی و مخالف ارزش‌های جهانی ستم سرمایه‌سالاری و جامعه مصرفی محصول آن است . نیروهای طبقاتی، سیاسی و فرهنگی تحت منافع نظام غربی یا شرقی، درون‌ چنین کشوری در اقتصاد، سیاست و فرهنگ نقش فراهم‌آورنده امکانات، فضا، نشانه‌ها، برنامه‌ها، نهاده‌ها و همه اشکال زیربنابی و روبنایی جامعه پیرامونی مصرفی را به‌عهده می‌گیرند و در نتیجه، برنامه و سیاست اقتصادی و سوگیری سیاسی و فرهنگی در ایران دچار چالش عمده بین قشرهای مدافع جامعه مصرفی و نیروهای انقلابی مخالف آن می‌شود که از یکپارچگی و وحدت می‌افتد . چیزی که ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند، توهم نیروهای انقلابی است که تصور می‌کنند برای رشد تولید داخلی و ممانعت از مصرف کالای خارجی، رشد حرص مصرف کالای داخلی درست است. بی‌خبر از آن‌که چنین روحیه ضدالهی، به معنی تحریک نفس سوء به زیرپا گذاشتن اوامر الهی در مصرف، نتیجه‌اش جامعه‌ای است که میل مصرف، رویکرد او را به کالاهایی با کیفیت برتر سوق می‌دهد؛ زیرا با وسیله نفس‌پرستانه نمی‌توان به اهداف تربیت الهی دست یافت و با تشویق مصرفگرایی، ولو درخصوص کالاهای داخلی و نفس حریص، نمی‌توان پایبند امر الهی بود . جامعه مصرفی در هر حال علیه اهداف انقلاب اسلامی است. توسعه تولید ملی هم باید با فرهنگ ضدمصرف‌زدگی و اسرافکاری صورت پذیرد. اصل پایبندی و ایمان در پیروی از فرامین الهی آیت و نه برخورد فرصت‌طلبانه با دین در خدمت منافع سرمایه‌سالاری داخلی و حرص مصرف مسرفانه کالای داخلی. آیا اگر جامعه ما به جامعه‌ای نظیر آمریکا و فرانسه و... بدل شود، از تظر اسلامی پذیرفتنی است؟ آنان که جامعه پیرامونی نیستند اما جامعه مصرفی با همه سیمای فاسد آن به‌شمار می‌آیند و اسلام با آنها علی‌رغم رشد باطل تولیدگری پیشرفته‌شان همچنان مخالف است. جامعه سامری مدرن هم هرگز به سبب پیشرفت تولید داخلی تکنولوژی و کالا، جامعه مقبول اسلام نیست، بلکه جامعه‌ای عاصی و فاسد ظالمان سرمایه‌سالار است که مردم را تشویق در نفس‌پرستی و اسراف به سود سرمایه‌سالاران می‌کند . باید با این خطر و توهم در جمهوری اسلامی مقابله کرد. خطری که همچون درغلتیدن در توطئه چندجانبه‌گرایی استکباری است که می‌کوشد قطب اسلام را ضمیمه قدرت‌های استکباری تازه در تغییرات آتی کند .

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها