موضوعی که رهبر انقلاب نیز در جلسات مختلف بر آن صحه نهاده و بر آن تاکید داشتهاست. براساس نگاه رهبر انقلاب، «شعر و هنر زیباترین قالب برای همه پیامهای نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیامها تا هر سوی خطه وسیع دلها و جانهای انسانی است و شاعران و سخنسرایان آگاه همیشه توانسته اند والاترین معارف انسانی را در کتیبه روزگار با نقشی جاودانه به نسل های بعد از خود بنمایانند.»
انتخاب محمدمهدی سیار بهعنوان چهره موسیقی انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۱ و سپس انتخاب بهعنوان چهره هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۱، فرصت مناسبی بود تا در گفتوگویی با این شاعر و ترانهسرا انقلابی، به شرح ویژگیهای یک شاعر متعهد انقلابی بپردازیم. سیار که دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس است، نخستین کتاب خود را سال ۱۳۸۸ با عنوان «بیخوابی عمیق» در انتشارات سوره مهر منتشر کرد. او با اشعار کلاسیک این اثر، جایزه سرو بلورین جشنواره بینالمللی شعر فجر را در سال ۱۳۸۷، پیش از چاپ کتاب، از آن خود کردهبود. او سپس در سال ۱۳۸۹، مجموعه غزل «حقالسکوت» را در انتشارات فصل پنجم منتشر کرد و با این کتاب توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را در دوره بیستونهم آن بهدست آورد. ضمن آنکه ترانههای او را خوانندگانی مانند نیما مسیحا، سالار عقیلی، محمد معتمدی، فریدون بیگدلی، حامد زمانی و نیز مداحانی نظیر صادق آهنگران و میثم مطیعی اجرا کردهاند.
شما چه تعریفی از هنر متعهد یا هنر انقلابی و در سطحی خردتر شاعر انقلابی دارید؟
من فکر میکنم انقلاب ما و زیست اجتماعی مردم ایران بهطور کلی یک سوژه شاعرانه دارد و انقلاب هم یک حرکت کاملا شاعرانه است؛ از این جهت که ما شعر را عبور از ظاهر عالم و رسیدن به باطن عالم با توجه به حقیقت عالم میدانیم. وقتی شعر را اینگونه تعریف کنیم این انقلاب هم که عبور از محاسبات مادی و ظاهری عالم و دعوت به توجه به محاسبه حقیقی و باطنی است؛ یک انقلاب هنرمندانه و شاعرانه است. از طرفی دیگر در طول تاریخ این روحیه عبور از ظاهر به باطن، روحیه عبور از مناسبات ظاهری و توجه به حقیقت عالم همیشه در زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیها بودهاست به همین دلیل هم وقتی در موقعیت معماری ایرانی قرار میگیریم بلافاصله ما را از عالم ماده و جسم جدا میکند و به یک عالم دیگر میبرد. در موضوعی که بهراحتی میتوان در تاریخ شعر فارسی دید. شاعران بزرگ ما دقیقا یک نردبان تماشای آسمان هستند و در اتفاق ساده روزمره به دنبال حقیقت و حکمت و باطنش میگردند. از این جهت فکر میکنم هنر هم با ذات انقلاب و هم با ذات ایرانی عجین است چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم. ما به یک نهضت زیبایی برای ایران نیاز داریم. منظورم از این نهضت زیبایی، روایت زیباییهای موجود در زندگیایرانی و خلق زیبایی به همانگونهای که ایرانیها در طول تاریخ کردند. به همین دلیل هم فکر میکنم برای اینکه از حالت پریشانحالی و دوگانگی ذهنی که در تلاقی با تمدن غربی و زیباییشناسی غربی که بیشتر مبتنی بر جسم، مادیت، خشونت بوده و متفاوت با زیباییشناسی ایرانی است و باعث آشوب ذهنی در هنر ایران و هم حیات اجتماعی ایران شده، به یک نهضت بازگشت به هنر ایرانی نیاز داریم. این نیاز هم در موسیقی و با بازگشت به موسیقی اصیل احساس میشود هم در معماری این را نیاز داریم هم در ادبیات و کلمات. اصل مطلب هم اینجاست. چون میتواند جامعه را به سمت عمیق فکر کردن و آرامش و متانت تمدنی خودمان سوق دهد.
یعنی فکر میکنید برای تحقق شعار هنر متعهد باید یک بازگشت به هنر گذشته ایرانی داشتهباشم؟
من این را بازگشت به عقب نمیدانم و به عبارتی این را حرکت رو به جلو میدانم. یعنی بازسازی زیبایی ایرانی متناسب با همه تجربههای مدرنی که از سر گذراندیم. هنر ایرانی را شاید در یک بیت مولوی بتوان تعریف کرد که میگوید: «انصتوا را گوش کن خاموش باش/ چون زبان حق نگشتی گوش باش.»هنرمند در این تعریف زبان حق است. یا خاموش میماند و سعی میکند بیشتر شنوا باشد یا اگر سخن میگوید سخن خودش نیست سخن حق است. «حق» کلمه مهمی در مرامنامه هنر انقلابی و ایرانی است چون اولا نام خداوند است. کلمهای که برای ما مفهوم یک سوژه کاملا ملکوتی و عرفانی دارد. به دیگر سخن حق همان هستی اصیلی است که ذات مقدس پروردگار است. این جنبه ملکوتی کلمه را نشان میدهد. از طرفی دیگر حق کاملا جنبه اجتماعی، ملکی و زمینهای پیدا میکند. وقتی میگوییم طرف حرف حقی زد، حقش را گرفت، یا باید حق دیگران را مراعات کنیم کلمه حق که یک کلمه عرفانی است تعبیر به یک کلمه اجتماعی یا سیاسی یا نماد عدالتخواهی میشود. معمولا دوگانهای بین معنویت و عدالت برقرار میکنند و میگویند هنر عرفانی بیشتر جنبه معنوی دارد و خیلی جنبه عدالتخواهی پیدا نمیکند اما وقتی به کلمه حق توجه کنیم در ذات این کلمه هم معنوی است و هم عدالتخواهی وجود دارد.
ما همواره در طول انقلاب به دنبال هنر متعهد بودیم؛ هنری که به زوایای مختلف آن به خوبی اشاره کردید، به نظرتان چقدر این مهم محقق شدهاست؟
وقتی کارنامه و آوردههای انقلاب را نگاه میکنیم توجه همزمان به معنویت و اجتماعی، معنویت به اجتماعی و اجتماع معنوی و عدالتخواه است. این دو را در شعر انقلاب نمیتوان از هم تفکیک کرد. ضمن اینکه در شعر انقلاب در کنار حق یک عنصر دیگری هم نقش اساسی دارد و آن حب است؛ یعنی محبت. این میراث عرفانی ماست که اصلا معنویت ما و پیشنهاد دین و عرفان ما برای تنظیم روابط اجتماعی در کنار حقوق و توجه به حق، توجه به حب یعنی محبت بودهاست. این است که عشق در یک پس زمینه همه شعرهای تاریخی ما قرار میگیرد و عشق در کنار حقیقت دو رکن اصلی هنر دینی هستند.
رهبر معظم انقلاب بارها بر این نکته تاکید کردهاند که شعر مهمترین و زیباترین قالب برای همه پیامهای نوین است. چقدر شاعران ما بر این موضوع متمرکز هستند و به آن جامه عمل پوشیدهاند؟
شاعران به این اعتقاد دارند وگرنه شاعر نمیشدند.
در وادی تئوری حق با شماست اما دوست دارم بدانم در عمل چقدر شاعران ما بر این موضوع متمرکز هستند؛ به عبارت دیگر آیا شاعران ما برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی توانستهاند در عمل این موضوع را محقق سازند؟
شعر انقلاب در این ۴۰ سال خیلی توفیقات بزرگی داشتهاست. مثلا در شعر علی معلم، توجه به آسمان و زمین را همزمان میبینید. توجه به حق به معنای الوهیت خود و حق به معنای انسانی خود همزمان میبینید. در شعر احمد عزیزی، سیدحسن حسینی و ... نیز چنین است. در شعر قیصر امینپور در کنار این دو بعد، بعد محبت هم خیلی جلوهگر میشود. بعد جلالی در کنار بعد جمالی پررنگ میشود. در شاعران جوان هم هنرمندانی مثل میلاد عرفانپور که هم شاعر عدالتخواه و هم شاعر عرفانی و آیینی است، سید محمد شفیعی، حسین مودب، سعید تاج محمدی و ... و یا در خانمها شاعرانی چون فاطمه عارفنژاد و ... وجود دارد.
فکر نمیکنید اینها استثنائات هستند و هنوز ما با تفکر هوشمندانه رهبر انقلاب که فرمودند باید شعر جریانسازی کند، فاصله داریم؟
این یک جریان است. ما جریان شعر انقلاب اسلامی داریم. البته خیلی از شاعران جوان هنوز در اواسط راه هستند.
به عقیده شما نقشه راهی برای رسیدن به این مهم داریم؟
خیر، شاعر در قالبهای پیش ساخته نمیگنجد. شاعر غافلگیر میشود و همیشه در انتظار است که چه نصیبش میشود خیلی نمیتوان برایش نقشه کشید. حتی خود شاعر هم نمیتواند برای خودش نقشه بکشد.
پس پیشنهاد شما برای اینکه شعر بتواند جریانسازی کند، چیست؟
پیشنهاد من این است برای شاعرانی که یک حدی پرواز را به دست آوردهاند و حدی از قدمها را برداشتهاند امکان پرواز بیشتر، امکان آموزش دیدن، مطالعه، فراغت و رشد را فراهم کنیم. متاسفانه در کشور مسیر آموزش برای شعر و پیشرفت در شعر نداریم. مسیر زندگی شاعرانه نداریم و کسی نمیتواند بگوید من فقط شاعرم و حتما در کنار شعر باید کار کند و این راه را برای تحقق جریانسازی میبندد.
شما به عنوان چهره هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۱ انتخاب شدید، فکر میکنید این انتخاب چقدر در مسیر تحقق «زندگی شاعرانه» تاثیرگذار است؟
از این جهت که امسال برای اولین بار یک شاعر انتخاب شد، خوشحال شدم. خوشحالم که از بین شاعران کشور این چهره انتخاب شدهاست؛ چون نشان میدهد در زمانهای که هنرهای جدید و پرمخاطب و صنعتی مثل سینما و تلویزیون فعالند، همچنان شعر در ایران میتوانند اینقدر مورد اقبال قرار گیرد. این در وهله اول گوشزدی برای شاعران جوان است که خود را جدی بگیرند و در وهله بعد گوشزد برای مسئولان فرهنگی و سیاستگذاران است که شعر را بیشتر جدی بگیرند.
جواب سؤال ما را ندادید؟
چون چنین چشماندازی را فعلا نمیبینم.
فکر میکنید چطور میشود این مسیر را ایجاد کرد؟
همان که شعر را به عنوان یک کار جدی هنری به رسمیت بشناسیم و به آن فکر کنیم، مسیر ایجاد میشود. باید روی این موضوع فکر کرد که چطور میتوان آن استعدادهای خاص و فوقالعاده را زودتر شناسایی کرد و در مسیر رشد و فراغت شاعرانه قرار داد. اگر خود شاعران هم نسل من و نسلهای قبلی پیگیر باشند و اگر این هدف روی میز سیاستگذار باشد، رسیدن به اجرائیات آن خیلی سخت نیست و با یک همفکری و پژوهش چندساله و جلسات مختلف میتوان برای آن برنامهریزی کرد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛