حقیقت آن است که این ادعا اگر بهصورت مطلق ــ مثل آنچه برخی جریانات غربگرای داخلی تکرار میکنند ــ مطرح شود، برخلاف اثرگذاری سیاسی شدید آن، واجد کوچکترین ارزش علمی نیست چراکه در تحلیل و تبیین پدیدههای اجتماعی هیچگاه نمیتوان به یک علت متوسل شد و بهعنوانمثال در ادعای یادشده فقط «شکل حکومت» را بهعنوان دلیل «دینگریزی» یا بر عکس «دینگرایی» مردم معرفی کرد.
مواضع مختلف و متعدد نیروهای فکری و رادیکال جریان غربگرا نشان میدهد آنها همزمان با القای شکست تجربه دینی با توجه به کارکرد جمهوری اسلامی بر ضرورت دفاع این جریان از حکومت «فرادینی» در برابر حکومت دینی صحبت میکنند و تئوریسینهای این جریان با اشاره به اینکه «جمهوری اسلامی یک آزمون و تجربه تاریخی بود که ناموفق و غیرقابل قبول عمل کرد»، گزاره زاویهگرفتن جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی را مطرح و دلایلی مثل «نقض حقوق شهروندان»، «نقض ارزشهای عدالت» و «نقض ارزشهای اخلاق» را از ریشههای یک نقض سازمانمند در حکمرانی تعبیر میکنند.
انقلاب اسلامی در برابر رشد سکولاریسم و عرفیگرایی
این درحالیاست که میتوان پرسید آیا سنجش سطح دینداری ایرانیان در طول تاریخ مدرن در مسیری کاملا متفاوت از تجربه دینداری در این دوران حرکت کرده است؟ دورانی که براساس آن اعتقاد دینی نسل به نسل در جوامع مختلف کمرنگتر شده است.
واقعیت این است که تجربه جهانیشدن و نسبتی که با دینداری پیدا کرده در تمام جوامع مدرن امروزی به کمرنگشدن اعتقادات دینی انجامیده اما آنچه در ایران شاهد آن هستیم در صورت صحت ادعا هم نمیتواند جدا از این روند تاریخی کلان باشد که در ادامه یک سیر جهانی و به نظر برخی جامعهشناسان ناگزیر است. بنابراین نمیتوان کمرنگشدن باورهای دینی مردم ایران را(در صورت درستی چنین ادعایی) فقط به شکل حکومتها نسبت داد.
در این جایگاه حتی شاید بتوان گفت رخداد انقلاب اسلامی به نوعی مانع مهمی در برابر رشد فزاینده سکولاریسم و عرفیگرایی و دینگریزی در جامعه ایران ایجاد کرده که با شدت زیادی در حکومت پهلویها دنبال میشد. اما جریان غربگرای داخلی چطور فکر میکند و در چه اتمسفری نسخه نجات میدهد؟ آنها مدعی دینگریزی مردم بهدلیل تلاش برای ایجاد حکومت براساس دینباوری هستند و درعینحال بر لزوم تجدیدنظر در زمینه رابطه سیاست و دین و درنهایت تشکیل حکومت دینی تصریح میکنند، این نیروهای فکری همچنین در تئوریزهسازی دفاع از حکومت فرادینی، «استقلال نهاد حکومت از نهاد دین» را بهعنوان اولین ویژگی این حکومت عنوانمیکنند.
تقاطع دینی رادیکالها
در چارچوب نظری این تفکر «نهاد حکومت قدرت را تولید و توزیع میکند اما نهاد دین تحقیق درباره دین، آموزش دین، ترویج دین و برگزاری مناسک دینی است. در حکومت فرادینی حضور در یکی از این دو نهاد حقی برای فرد در نهاد دیگر ایجاد نمیکند.
پس حکومت حق ندارد مناسک و شعائر دین را تحت کنترل خود بگیرد و فعالان نهاد دین هم حق ویژهای در نهاد حکومت ندارند.» به تعبیر دیگری میتوانیم اینطور نتیجه گیری کنیم که جریان رادیکال سیاسی مهمترین ویژگی حکومت فرادینی را «برابری حقوقی، مدنی و سیاسی شهروندان» میداند و همچنان بر «تمایز میان احکام شریعت و قوانین موضوعه» تاکید دارد. البته این جریان رادیکالیسم سیاسی در چرایی دفاع خود از حکومت دینی معتقد است که اجرای عدالت اجتماعی برعهده خود مردم بوده و از وظایف انبیا نیست، اگرچه انبیا معیارها و ضابطهها را میگویند اما تحقق آن نهایتا از شئون انبیا نیست.
دلیل دیگر این جریان آن است که مدعی هستند مردم ایران ملت هستند نه امت و اگر این واقعیت را بپذیریم که مردم ایران ملت هستند نه امت، ناگزیر از پذیرش حقوقی میشویم که در حالت امت وضعیت و چارچوب دیگریدارد. بنابراین با مرور چنین مواضعی به نظر میرسد غربگرایان وطنی ضمن عبور رسمی از حکومت دینی و نظریه ولایتفقیه عملا بهدنبال تئوریزه کردن حکومت دینی در بخش نخبگانی و طیف جوان جامعه هستند تا بتوانند مفهوم و کارکرد امت اسلامی را بهدلیل آنچه که با واحدهای سیاسی امروز تجربه بشری همخوانی ندارد، به حاشیه ببرند. البته این طیف همچنین با بیان این قبیل مطالب در حال استحاله فکری جامعه درخصوص غایت انقلاب اسلامی است.
الگوهای اجتماعی و بحرانهای تاریخی
این نوع ادعاها درحالی است که در مناسک عبادی و مراسمات مذهبی شاهد شرکت چهار میلیوننفری ایرانیان در راهپیمایی اربعین حسینی و اعتکافهای چندصدهزارنفری دانشجویی و دانشآموزی هستیم. اقبال به حج و زیارت حرمهای معصومین و قبور مطهر شهدا و امامزادگان و علمای عظام و شرکت در تشییع شخصیتهای مذهبی میتوان گفت در قیاس با پیش از انقلاب یا سالهای نخستین آن، نزد اقشار گوناگون به طرز محسوسی افزایشیافته است.
در تشییع آیتا... صافی گلپایگانی با آنکه ایشان جزو مراجع غیر رسانهای و کمتر شناخته شده در میان نسل نو بودند، اما برخلاف دیگر شخصیتها یکباره چند دههزار نفر در مراسم ایشان شرکت میکنند! همچنین پای برخی منابر حوزوی و مادحین مذهبی در هیئات و مساجد از پایتخت گرفته تا شهرهای دورافتاده، گاهی ۵ تا ۱۰۰ هزار پیر و جوان مینشینند.
تشییع پیکر شهدای مدافع حرم، تفحص شدگان دفاع مقدس یا علمای اخلاقی شهر،هزاران نفر از صبح زود به استقبال میآیند! بهنحویکه در تشییع شهید حججی، شهدای غواص یا آیتا... مجتبی تهرانی و حجتالاسلام فاطمینیا، استقبال انبوه جوانان غیرقابلانکار بود. همچنین در سفرههای خودجوش افطاری ایام رمضان، جشن و شادمانی مردم در اعیاد غدیر و نیمه شعبان و سوگواری عمومی در دهه محرم یا تقید به عقد و عروسیها در ایام ولادت و پرهیز از شادمانی در ایام شهادت معصومین(ع)، از مظاهر مشهود التزامات دینی در رفتار ایرانیان پس از انقلاب است که مصداقا نمیتوان پررنگ شدن این شعائر نسبت به گذشته را مردود دانست.
در الگوهای اجتماعی و بحرانهای تاریخی باوجودآنکه امروز سلبریتیها و جامعه هنری ایران نقشی ملموستر از دیروز یافتهاند، اما بین اصناف عمومی مردم، همچنان بهعنوان قهرمان زندگی بهحساب نمیآیند و صرفا از حیث علاقه شخصی روزمره مورد اقبالاند. چراکه نسل نو با آنکه ممکن است علاقهمند اسطورههای تخیلی هالیوود و حامی خرده مواضع سیاسی یک هنرمند باشد، اما شخصیتهایی چون شهید سلیمانی، چمران، بهشتی، طالقانی، تهرانی مقدم، شهریاری و فخریزاده را الگوی سیاسی -اجتماعی - علمی خود میخواند.
نقشآفرینی استعماری
درواقع یکی از خیانتهای جریان فکری غربگرا و وابسته تحقیر فرهنگ ایرانی ــ اسلامی و تلاش در جهت تغییر سبک زندگی در ایران به نفع الگوی غربی است و به تعبیر رهبر انقلاب نوع نگاه و رفتار «تقیزاده» نماد این جریان است هرچند «تقیزادههای جدید» هم خط فکری و رفتاری تقیزاده را تعقیب و بازتولید میکنند. امروز هم تقیزادههای جدید از این حرفها میزنند.
آنهایی که پشتسر ــ سند ۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی ــ اسلامی به زندگی غربی ــ میایستند، همان تقیزادههای امروز هستند. همین جریان در دوره رضاخان تمامقد بهعنوان «بازوی فکری و فرهنگی» دیکتاتوری وارد عمل شد و در مسائلی چون کشف حجاب نقشآفرینی استعماریکرد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد