کد خبر: ۱۳۹۷۸۵۲

اگر در زمینه اقتصاد فعالیت یا مطالعه داشته باشید، بسیار بعید است که طی یک سال گذشته به عبارت دانش بنیان و شرکت دانش بنیان برخورد نکرده باشید. با این وجود جزئیات و معنای این عبارت برای عموم مردم هنوز روشن نشده است. علیرغم اطلاع رسانی ناقص در این زمینه، نهادهای مربوطه و گروه هایی که با چنین مجموعه هایی همکاری دارند به خوبی می دانند فعالانی که با این عنوان شناخته می شوند چقدر برای پیشرفت و توسعه کشور مفید هستند.

اقتصاد دانش بنیان چیست؟

برخلاف تصوری که ممکن است داشته باشید، طرح دانش بنیان به هیچ عنوان یک طرح مختص کشور ما نیست و در سطح بین الملل مدت قابل توجهی است که مورد توجه بوده است. این چهارچوب از نظر اقتصادی چهارمین مرحله توسعه به حساب آمده و برای بسیاری از اقتصادهای در حال رشد، به شرط دارا بودن شرایط و منابع علمی و دانشگاهی می تواند یک هدف ایده آل برای پیشرفت به حساب بیاید.

بگذارید برخی حقایق علمی را با شما به اشتراک بگذاریم تا این مسائل بهتر روشن شوند. به طور کلی علم اقتصاد بر اساس الگوهای مختلفی ساختارهای اقتصادی را از هم تفکیک می کند. یکی از این ساختارها به دسته بندی چهارچوب های اقتصادی در گذر زمان بر اساس اولویت بندی اهداف مجموعه ها و شرکت ها می پردازد. بر اساس این دسته بندی که اغلب به کشورهای شرق آسیا و به خصوص ژاپن نسبت داده می شود، 4 دسته متفاوت از ساختارهای اقتصادی وجود دارد:

  1. اقتصاد کشاورزی: قدیمی ترین ساختار اقتصادی که بر اساس آن مهمترین کالا محصولات کشاورزی و مواد غذایی به حساب می آمد. در این ساختار، ملاکان و زمین داران به عنوان قدرت های اصلی و تعیین کننده به حساب می آمدند و برنامه های توسعه به افزودن زیرساخت (به شکل زمین بیشتر) و آماده سازی آن برای تولید محدود می شد. این همان ساختاری است که هنوز در بسیاری از کشورهای عقب افتاده به عنوان ساختار اصلی به کار می رود و از منسوخ شدن آن در ایران هم زمان چندانی نمی گذرد.
  2. اقتصاد صنعتی: اغلب ظهور این ساختار را همزمان با انقلاب صنعتی در نظر می گیرند. بر اساس چهارچوب صنعتی، دستیابی به نتیجه به هر قیمتی توجیه پذیر است و نیروی انسانی بی ارزش ترین سرمایه ضروری در فرآیند کار به حساب می آید. به عبارتند دیگر، در این چهارچوب تا وقتی که محصول به مرحله تولید برسد، اهمیتی ندارد نیروی انسانی متحمل چه صدماتی می شود یا تحت چه شرایطی کار می کند.
  3. اقتصاد پساصنعتی یا اقتصاد تولید انبوه: ظهور این چهارچوب را به دوران جنگ های جهانی، به خصوص جنگ جهانی دوم نسبت می دهند. در این زمان مشخص شد برای تولید بهینه باید شرایط نیروی انسانی تحت نظارت قرار بگیرد تا بتوان کارایی آن را به حداکثر رساند. دقت داشته باشید همچنان به نیروی انسانی به صورت جمعی نگاه می شود و خبری از دیدگاه فرد به فرد نیست. همچنین، در این ساختار یافتن کم هزینه ترین راه برای تولید بیشترین میزان محصول ممکن به عنوان هدف مطرح شد. مهمترین ایراد این چهارچوب به عدم تمرکز آن بر روی کیفیت خروجی ها برمیگردد: کمیت تولید در این چهارچوب اولویت است و کیفیت به ندرت مد نظر قرار می گیرد. این همان ساختاری است که به طور کلی بر صنایع ما در دهه های اخیر حاکم بوده است.
  4. اقتصاد دانش بنیان: دانش بنیان را حاصل تحولات اقتصادی در دوران پس از انقلاب دیجیتال در دهه 80 میلادی به حساب می آورند. این چهارچوب اهمیت اساسی علم و دانش در بهبود خروجی ها و در نتیجه کیفیت آنها را مورد توجه قرار داده است. در این ساختار نیروی کار نخبه و تحصیل کرده بسته به توانایی هایش باید در اولویت کاربرد قرار بگیرد، پس نیروی انسانی به دسته بندی های ریزتری تقسیم می شود و استعدادها و توانایی های فردی تا حد امکان به کار گرفته می شود. چنین فضایی تضمین کننده رشد و توسعه صنایع بوده و به راحتی می تواند از طریق شتاب دهی به مجموعه های نوپا، اقتصادهای کوچکتر را در موقعیت رقابت با اقتصادهای بزرگتر و کندتر قرار دهد. مایکل پورتر، استاد دانشگاه هاروارد از اواخر دهه 90 میلادی جزو نظریه پردازان اصلی این حوزه بوده است.

در حال حاضر در مرحله بعد از این چهارچوب بحث اقتصاد شبکه هم مطرح شده است، ساختاری که به هم پیوستن بنگاه ها و مجموعه ها به صورت بین المللی را دستور کار آینده دانسته و بحث می کند که با تداوم ارتباط برقرار کردن این «جزیره های رشد و توسعه»،  می توان در آینده به ایجاد فضایی امیدوار بود که با تأمین منابع مورد نیاز از طریق ارتباطات بین الملل، علاقه و شور و اشتیاق افراد عامل اصلی در تولید محصولات مختلف به حساب بیاید.

اما حالا شاید بپرسید ویژگی های شرکتی که به نام دانش بنیان شناخته می شود چیست و چطور می توان آن را به این چهارچوب اقتصادی مرتبط کرد؟

 شرکت دانش بنیان چه شرکتی است؟

زمانی که در خصوص یک مجموعه فعال در این فضا صحبت می کنیم، ویژگی های معینی به ذهن می آیند که چندان هم از واقعیت دور نیستند: به کارگیری دانش، تولید محصول یا ارائه خدمت با سطح فناوری بالا و رابطه نزدیک با دانش آموختگان و نخبگان مثال هایی از این موارد هستند. اما این ها همچنان تعریف کننده چنین شرکتی نیست. چه مجموعه ای تحت این دسته قرار می گیرد؟

جواب این سوال به آنچه که خروجی مجموعه است، بستگی پیدا می کند. در واقع این محصول یا خدمت خروجی یک شرکت است که مشخص می کند آیا در این فضا قرار می گیرد یا خیر. محصول یا خدمت باید در محل مجموعه طراحی شده، توسعه پیدا کرده و به نتیجه رسیده باشد و باید در تولید آن از فناوری روز در حوزه فعالیت شرکت استفاده شده باشد. کارهایی مانند ایده پردازی صرف، ارائه خدمات معمول در جامعه فعالان یک صنعت یا برون سپاری عمده فرآیند تحقیق و توسعه به معنی فعالیت یک شرکت در این چهارچوب اقتصادی نیست.

محصولی که تحت این شرایط تولید شود می تواند در سطح بین الملل و ورای پتانسیل های صنعتی ایران مشتری جلب کند. پس یا از خروج ارز به منظور تأمین قطعات پیشرفته جلوگیری می کند یا با تأمین نیاز خارجی برای کشور ارزآوری می کند. در عین حال، همچنان شرط سطح فناوری آن مطرح است و در واقع این سطح فناوری یا های تک بودن است که علت اصلی موفقیت محصول در بازارهای خارجی به شمار می رود. به همین دلیل است که صنعتی مانند فرش هرگز زیرشاخه این چهارچوب اقتصادی قرار نمی گیرد در حالی که داروسازی جزو حوزه های دانش بنیان به حساب می آید: صنعت فرش گرچه ارزآور است، اما علت این ارزآوری به خاطر دانش و علمی که در تولید محصولات آن به کار رفته، نیست. خلاف این موضوع در مورد داروسازی ثابل اثبات است و به همین دلیل شرکت های داروسازی می توانند جزو این حوزه قرار بگیرند.

 اقتصاد دانش بنیان و شرکت دانش بنیان

چرا نقش این شرکت ها اهمیت دارد؟

اگر یک مجموعه بخواهد با شرایطی که ذکر کردیم عمل کند، طبیعتاً مدیریت متفاوتی نسبت به مجموعه های صنعتی و علمی کنونی خواهد داشت. شما می خواهید حداکثر سود را از تجارت محصولات پیشرفته خود داشته باشید و اغلب بهترین روش برای مطمئن شدن از سودآوری دائمی، به کار بردن نیروهای زبده است. به کارگیری نیروی زبده در فضایی که به دانش و تخصص نیاز حیاتی وجود دارد به معنای جذب نیروهای متخصص و فارغ التحصیلان دانشگاهی برتر است، پس ناخودآگاه اهداف سازمانی با شایسته سالاری همسو می شود.

از طرف دیگر، شرکت هایی که به طور عمده در محیطی به شدت رقابتی فعالیت می کنند و نیروهای فعال تری دارند، نسبت به همتایان خود چالاک تر هستند و در نتیجه برای حل مشکلات مجموعه های بزرگتر اما کندتر به کار می روند. سازمان های مذکور به وضوح در کشور ما به تعداد بالا وجود دارند و این کندی و تحرک ناچیز در اکثر سردمداران صنعتی ایران مشاهده می شود. یک شرکت کوچک تر و چالاک تر با سلسله مراتب بهتر و تمرکز بر روی دانش می تواند مشکلات فراوانی را از همتای بزرگتر خود رفع کند.

با همکاری این دو سازمان، به مرور فرهنگ سازمانی آنها نیز با یکدیگر تماس پیدا می کند و اگر حمایت ها و تسهیلات مجموعه دانش بنیان ایده آل باشد، فرهنگ سازمانی شرکت بزرگتر به مرور زمان به سمت فعالیت بیشتر سوق پیدا می کند. پس در مقیاس کلان با این طرح نه تنها می توان ارزآوری کرد، بلکه می توان مشکلات صنایع بزرگ را هم حل کرده و فرهنگ سازمانی کارمندان ایران را به سمت فعالیت ایده آل تر هدایت نمود.

 

جمع بندی

در صورتی که به دنبال ثبت شرکت دانش بنیان هستید و علاقه مند به چالش های پیش رو در این حوزه لازم است تا اطلاعات کافی در خصوص نحوه تبدیل شرکت به دانش بنیان را داشته باشید. امیدواریم آنچه در اینجا به شما ارائه شد بتواند گام مثبتی در جهت شفاف سازی هرچه بیشتر این فضا برای عموم مردم به حساب آمده و به فعالان اقتصادی کمک کند تا بهتر در خصوص نحوه درگیر شدن با این حوزه تصمیم گیری نمایند.

منبع : شبکه دانش بنیان ایران 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها