دانش نوینی که فرهنگ می خواهد

با وجود این که زمان زیادی از معرفی محصولات تراریخته نمی گذرد، اما در سالهای اخیر بیوتکنولوژی مدرن از سوی افکار عمومی مورد توجه قرارگرفته و مناظره های زیادی در مورد آن صورت می گیرد.
کد خبر: ۱۳۹۲۵۲

ارزیابی عقاید عمومی نشان می دهد که گرایش مردم به بیوتکنولوژی ، بسیار متفاوت است ؛ زیرا مسائل مختلفی بر رد یا قبول یک تکنولوژی از طرف عموم موثر است . به نظر می رسد سطح دانش ، آگاهی از فواید، میزان اعتماد و صحت آمار موجود از اهم این عوامل هستند. در این مقاله ، اهم چالشهای مورد بحث در خصوص نگرانی های عمومی از بیوتکنولوژی بررسی و تحلیل شده است.

این یک حقیقت ساده است که سرنوشت نهایی بیوتکنولوژی ، بویژه بیوتکنولوژی کشاورزی در دستان اجتماع است. بنابراین برای ارائه راهکارهای عملی فرهنگ سازی ، شناسایی خلاءهای جامعه و نقاط چالش برانگیز آن ضروری است. مهمترین مسائل مورد بحث در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش بیوتکنولوژی از طرف عموم جامعه بدین شرح است:

پایین بودن میزان فهم عمومی

پذیرش عمومی بیوتکنولوژی بشدت تحت تاثیر میزان آگاهی (awareness) و فهم (understanding) عموم جامعه قرار دارد. در سال 1999 ، تحقیقی درخصوص میزان آگاهی (awareness) مصرف کنندگان و به تبع آن پذیرش غذاهای تغییریافته ژنتیکی (Genetically-Modified) یا GM در 8 کشور جهان (استرالیا، برزیل ، کانادا، فرانسه ، آلمان ، ژاپن ، انگلستان و امریکا) انجام شد. نتایج این بررسی نشان داد که بخش زیادی از مردم جامعه از غذاهای تغییریافته ژنتیکی آگاهی (awareness) دارند.
نتایج بررسی ها نشان می دهد که آگاهی (awareness) مصرف کنندگان به طور قابل ملاحظه ای بالاست. در این بین ، بیشترین میزان آگاهی از غذاهای تغییریافته ژنتیکی در 3 کشور آلمان ، استرالیا و بریتانیا مشاهده می شود. در امریکای شمالی نیز 66 درصد امریکایی ها و 78 درصد کانادایی ها از موضوع آگاهی داشته اند. اما میزان فهم (understanding) عمومی درخصوص بیوتکنولوژی پایین بوده است.
در مقیاس جهانی ، بیش از 40 درصد (بین 44 تا 58 درصد) از مردم اظهار داشتند که از دانش ناچیزی در خصوص غذاهای تغییریافته ژنتیکی برخوردار هستند. بررسی ها نشان می دهند که مصرف کنندگان خواستار انجام مطالعات و کسب اطلاعات بیشتری در مورد غذاهای GM و بویژه فناوری تغییر ژنتیکی هستند؛ این موضوع در مورد 54 درصد امریکایی ها و 68 درصد کانادایی ها صادق است.
در سالهای اخیر به دلیل افزایش پوشش خبری رسانه ها، سطح آگاهی نسبت به بیوتکنولوژی در اروپا افزایش یافته است. در انگلستان جریانی از مقالات مرتبط با غذاهای GM در سالهای 99 - 1998 به وجود آمد که برخی خبرنگاران و ژورنالیست ها، اصطلاحاتی همچون غذای فرانک اشتاین) (Frankenstein Food) موجود ویرانگر فیلمهای سینمایی دهه های گذشته) را در این مورد به کار می بردند. این مساله باعث شد مردم انگلستان اصطلاح غذای تغییریافته ژنتیکی را بشنوند؛ هر چند سبب افزایش سطح دانش (understanding) آنان نسبت به بیوتکنولوژی نشد.
در یک نظرسنجی ، در ایران از 74 نفر از افرادی که رشته تحصیلی و شغل آنها ارتباطی با بیوتکنولوژی نداشت ، 1.3 درصد افراد آگاهی خود را از بیوتکنولوژی خیلی زیاد، 25.3 درصد زیاد و 70.2 درصد کم اعلام کردند و 2.7 درصد نیز کاملا اظهار بی اطلاعی کردند.
این ارقام نشان دهنده پایین بودن آگاهی مردم ما در این خصوص است. ضمن این که داشتن آگاهی به معنی شناخت نیست ، بویژه این که معمولا معیار کمی سنجش اطلاعات در این گونه سوالات لحاظ نمی شود.
البته باید خاطرنشان کرد که آگاهی (awareness) از بیوتکنولوژی به معنی بالابودن سطح دانش در مورد این فناوری نیست ، کما این که در بریتانیا که مردم آن از سطح آگاهی بالایی درخصوص بیوتکنولوژی برخوردارند، از غذاهای GM با عنوان غذای فرانک اشتاین یاد می شود که اصطلاحی کاملا اشتباه و فتنه انگیز است. در این موارد باید آگاهی (awareness) را به دانش (understanding) ارتقاء داد. در یک نظرسنجی دولتی که از 1515 کانادایی در پائیز 1999 صورت گرفت ، بیشتر کانادایی ها پس از این که از فواید بیوتکنولوژی در سلامت ، پزشکی و محیطزیست اطلاع یافتند (ارتقای سطح آگاهی به دانش)، آمادگی پذیرش ریسکهای ناخواسته و جنبه های اخلاقی را از خود بروز دادند.

نگرش منفی نسبت به غذاهای تغییر یافته ژنتیکی

در سال 2000 ، تعداد 5000 مصرف کننده بزرگسال غذاهای تغییریافته ژنتیکی در کشورهای استرالیا، برزیل ، کانادا، فرانسه ، آلمان ، ژاپن ، انگلستان و ایالات متحده مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این بررسی بین المللی نشان داد که مصرف کنندگان در سرتاسر جهان نگرشی منفی درخصوص غذاهای تغییریافته ژنتیکی دارند و غالبا بر این باورند که ریسکهای آن بر فوایدش می چربد.
البته نوع نگرش مصرف کنندگان بیشتر در ارتباط با سلامتی و ایمنی غذاها بود تا پیشرفت در علم و تکنولوژی. در بین این 8 کشور، به نظر می رسد بیشترین تمایل منفی درخصوص غذاهای GM به ترتیب در کشورهای ژاپن (82 درصد)، آلمان (73 درصد) و فرانسه (71 درصد) می باشد. در امریکای شمالی ، 51 درصد امریکایی ها و 59 درصد کانادایی ها دارای نگرش منفی هستند که با توجه به میزان 45درصدی سال 1998 در هر دو کشور، این روند رو به افزایش بوده است . بیش از نیمی از مصرف کنندگانی که در ژاپن ، فرانسه ، آلمان ، استرالیا و کانادا مورد ارزیابی قرار گرفتند انتظار خود را از این فناوری ، سلامتی و ایمنی ذکر کردند که این رقم در بین امریکایی ها 44 درصد و انگلیسی ها 39 درصد بود.
فقط در برزیل که سطح آگاهی درخصوص موضوع پایین بود، به نظر می رسد پیشرفت علم و تکنولوژی بیشتر مورد توجه واقع شده است. در ایران نیز طبق بررسی به عمل آمده ، 39.7 درصد تمایل به مصرف محصولات بیوتکنولوژی ندارند و فقط 31.4 درصد تمایل خود را برای مصرف این گونه محصولات اعلام کردند. اما در این باره باید خاطرنشان کرد که این نگرش منفی در مورد غذاهای تغییریافته ژنتیکی بوده است و نه لزوما کل بیوتکنولوژی.
ضمن این که دلیل آن را می توان در ضعف شناخت از بیوتکنولوژی از جمله غذاهای تغییریافته ژنتیکی دانست. شیوه نظرسنجی و آمارگیری نیز در این باره بسیار مهم است که جداگانه مورد بحث قرار گرفته است.

خرید غذاهای حاوی اجزای تغییر یافته ژنتیکی

طبق بررسی انجام شده از سوی موسسه آنگوس رید (1999) ، دانستن این که غذاهای عرضه شده در بازار، حاوی اجزای تغییریافته ژنتیکی هستند، احتمال خرید آنها را کاهش می دهد. در یک نظرسنجی از مردم 8 کشور استرالیا، برزیل ، کانادا، فرانسه ، آلمان ، ژاپن ، انگلستان و ایالات متحده ، مشخص شد که در آلمان 82 درصد، در فرانسه 78 درصد و در ژاپن 70 درصد از پاسخ دهندگان در صورت اطلاع از وجود مواد تغییریافته ژنتیکی در محصولات غذایی ، به احتمال کمی آن محصولات را خریداری می کنند.

فرهنگ سازی ، سنگ بنای توسعه بیوتکنولوژی


با توجه به موارد مذکور، چنین به نظر می رسد که فرهنگ سازی و ایجاد پذیرش عمومی نسبت به بیوتکنولوژی در هر کشوری از اهمیت زیادی برخوردار است. از طرفی مطالعات مختلف ثابت کردند که عوامل متفاوتی چون سطح سواد و آموزش افراد، جنسیت ، فرهنگ هر کشور، میزان اطلاع رسانی عمومی ، فعالیت گروههای مخالف و غیره بر پذیرش عمومی تاثیرگذار می باشد.
بنابراین فرهنگ سازی بیوتکنولوژی سنگ بنای توسعه این تکنولوژی بوده و ساده انگاری آن می تواند صدماتی به توسعه بیوتکنولوژی در کشورهای مختلف وارد کند. به تبع این موضوع ، کشورهای مختلف سعی کرده اند از این فرصت در جهت نیل به توسعه یافتگی استفاده کنند

در کانادا 68 درصد از پاسخ دهندگان موافق این موضوع بودند (1999). در انگلستان که بحثهای مربوط به سلامت غذاهای تغییریافته ژنتیکی بسیار داغ است ، 67 درصد از افراد نظرسنجی شده عنوان کردند که احتمال خرید این گونه محصولات از طرف آنها پایین است (1999).
در مقابل ، 37 درصد از امریکایی ها، 28 درصد از کانادایی ها و 25 درصد از انگلیسی ها اظهار داشتند که آگاهی آنها از وجود ترکیبات تغییریافته ژنتیکی در یک محصول ، تاثیری در تصمیم خرید آنها ندارد. در ژاپن نیز نزدیک به یک چهارم از افراد (23 درصد)، به احتمال زیاد محصولات تغییریافته ژنتیکی را می خرند.
در ایران نیز طبق بررسی به عمل آمده ، 31.4 درصد از مصرف کنندگان تمایل به مصرف این گونه محصولات دارند. در خصوص خرید نیز 47.3 درصد از پاسخ دهندگان ایرانی به خرید محصولات مهندسی ژنتیک شده گیاهی تمایل دارند تا انواع جانوری آن.
در مجموع در کشورهای مورد بررسی ، قریب به 60 درصد از پاسخ دهندگان عنوان کردند که آگاهی از وجود غذاهای تغییریافته ژنتیکی سبب می شود احتمال کمی برای خرید این گونه محصولات از جانب آنها وجود داشته باشد.

کاربردهای پزشکی بیشتر مورد پذیرشند

در حالی که بیشتر مباحث اهمیت پذیرش عمومی ، بر مهندسی ژنتیک و کاربردهایش متمرکز شده است ، شواهدی وجود دارد که مخالفت با بیوتکنولوژی بر جنبه های خاصی از آن تاکید بیشتری دارد. بررسی ها نشان می دهند که واکنش به مهندسی ژنتیک بیشتر به جنبه های خاص و غیرعلمی آن از قبیل: نگرانی های اخلاقی ، خطرناک بودن ، غیرطبیعی بودن ، ریسک بالا، زیان آور بودن ، دستکاری طبیعت و مسائلی از این دست مربوط می شود.
در مجموع مخالفت های عمومی نسبت به مهندسی ژنتیک ، بیشتر بر کاربردهای انسانی و حیوانی آن متمرکز شده اند. بر اساس نتایج تحقیقی که در سال 1993 در کانادا صورت گرفت ، گرایش مصرف کنندگان به انتقال ژن بر اساس نوع انتقال ، تعدیل و یا تشدید می شود. به طوری که درجه پذیرش از انتقال گیاه به گیاه (بیشترین پذیرش) تا انتقال حیوان به انسان (کمترین پذیرش) متغیر بود.
حمایت از انتقال ژن در مواقعی که این فناوری در جلوگیری از بیماری های کشنده مورد استفاده قرار می گیرد، بیشتر بود. نتایج تحقیقات درکشور کانادا و مقایسه آن با کشورهای گروه هشت اروپایی (فرانسه ، آلمان ، ایتالیا و بریتانیا) نشان می دهد که آگاهی نسبت به کاربردهای بیوتکنولوژی در کانادا افزایش یافته است ، اما تصویر ذهنی مردم این کشور درخصوص تکنولوژی مبهم است (1999).
کانادایی ها نسبت به همتایان اروپایی خود، تمایل مثبتی به بیوتکنولوژی دارند. با وجود این ، حتی کانادایی ها نیز نسبت به حمایت از انواع کاربردهای بیوتکنولوژی به طور انتخابی عمل می کنند. کاربردهای پزشکی (به ویژه آنهایی که باعث تولید داروها و واکسن ها می شوند) نسبت به تولید غذا از طریق بیوتکنولوژی از مقبولیت بیشتری برخوردارند. البته جنبه های پزشکی مرتبط با زنوترانس پلنتیشن (تولید اندام های انسانی در بدن حیوانات مهندسی ژنتیک شده برای انتقال به انسان) جزو نقاط مخالفت زا هستند.
این که چگونه برخی از جنبه ها مورد حمایت بیشتری قرار می گیرند به کاربرد، ریسک پذیری و از همه مهمتر جنبه های خدماتی آن بستگی دارد.

وضعیت پذیرش کاربردهای بیوتکنولوژی در کشورها

کانادا: بر اساس نتایج ، 61 رصد کانادایی ها نسبت به بیوتکنولوژی آسوده خاطر بوده و 38 درصد ابراز ناخشنودی کردند که از آن جمله حدود 10 درصد بسیار نگران هستند. به هر حال بیشتر پاسخ دهندگان اذعان داشتند که غذاهای تغییریافته ژنتیکی ، بیشترین نگرانی آنها را در خصوص بیوتکنولوژی به خود اختصاص داده است. در مجموع ، بیشتر بررسی ها نشان می دهند که کانادایی ها احساس می کنند به طور کافی ریسکهای ناشی از توسعه بیوتکنولوژی را نمی شناسند، بنابراین از دولتمردان خود انتظار دارند که قوانین دقیق و شفافی در این باره تنظیم و تدوین کنند.
امریکا: بیشتر مصرف کنندگان معتقدند آنها از بیوتکنولوژی نفع خواهند برد. مصرف کنندگان امریکایی غذاهایی را می پذیرند که فایده ای در آن بیابند، به همین دلیل خواستار واریته های جدید میوه جات و سبزیجات هستند که طعم آنها بهتر بوده و در مقابل حشرات توام با کاهش مصرف آفت کش ها محافظت شده باشند. با وجود این ، حتی پذیرندگان بیوتکنولوژی در امریکا نیز نسبت به انواع محصولات بیوتکنولوژی ، تمایلات متفاوتی دارند. مردم غالبا جنبه های پزشکی و تولید محصولات گیاهی را بهتر حمایت می کنند تا جنبه های دیگری که مرتبط با اجزای مختلف غذا، حیوانات و ماهی هاست.
اروپا: جنبه های پزشکی بیوتکنولوژی از قبیل داروسازی ، تشخیص بیماری و ساخت واکسن ، بیشتر مورد پذیرش بوده اند.
ایران: در ایران نیز طبق بررسی به عمل آمده 74 درصد پاسخ دهندگان با پیشرفت بیوتکنولوژی در زمینه پزشکی و 66.3 درصد با پیشرفت بیوتکنولوژی در صنایع دارویی موافق بودند.


حمیدرضا عبدی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها