روندی که طی این مدت در شهرها جاری شد، در عمل و به صورت آشکار، به تدریج، اما به سرعت به سوی تجزیه طلبی و ترور و ناامنی سوق داده شد و ادعاهای موافقان این وضعیت، رنگ باخت. اجبار به تعطیلی واحدهای صنفی، اصرار بر آزار افرادی که قصد همراهی با این روند را ندارند به روشهایی، چون تهدید در فضای مجازی و حضوری، داد زدن ناگهانی در خیابانها و کوچهها، یا دویدن و کشاندن مأموران به دنبال خویش در مسیرهایی نامعمول نسبت به گذشته و عملا ادای چریکبازی درآوردن و از این طریق گازهای اشکآور تا سوزاندن زبالهها و مانند آن را به خورد مردم حاضر در منزل در ساعات پایانی شب بدهند، حتی ایجاد درگیری با ماموران در نقاطی از شهر که تبعاتش برای دانشآموزان محسوس میشود و بعضا آنان دچار پیامدهای گاز اشکآور شدند و مانند آن، بخشهای ملموسی از این وضعیت است. اکنون روزهای قابلتوجهی است که از اقدامات اینچنینی روزانه کاسته شده و تنها ناامنی مراکز اقتصادی و البته داد و فریاد شبانه، دستمایه این افراد شده است.
برای این روند یا به قول خودشان جنبش بی سر، چون بدون فرماندهی مشخص در داخل است، سیاسیون جناحهای مختلف، ادعاهایی مطرح کردهاند، دانشگاهیان هم به میدان آمده و ادعایی دارند و به جز اینها، بعضی اقشار به خصوص آنان که به دلیل حضور در ورزش یا هنر، در اندازه خودشان شهرت اجتماعی دارند، هم مطرح هستند. حتی ادعاهایی هم مطرح شده که دانشجویان را چرا دستگیر میکنید یا خبرنگاران و هنرمندان یا ورزشکاران و مانند آن را. به عبارتی، برای بعضی اقشار، مدعی اصطلاحا معصومیت شدهاند و هر کس که به دلیل حضور یا مشارکت در ناامنی، بازداشت میشود، برایش حامیانی مطرح میشود. البته مقامات مسئول، بعضا با همراهی با حامیان ورزشکاران دستگیرشده یا روزنامهنگاران و هنرمندان، آنان را به روشهایی از حبس بیرون بردهاند و کوشیدهاند، نوعی همراهی با روند رو به آرامش فضای جامعه داشتهباشند. اما ناگهان برای موجسازی جدید و سوژه یابی و اصطلاحا صفرکردن کیلومتر این ماشین بیراننده، بعضی صنوف سینمایی وارد میدان میشوند و موج رسانهای میدهند؛ از صنف مستندسازان و فیلمنامهنویسان گرفته تا نویسندگان و منتقدان سینمایی و حتی نام صنف کارگردانان نیز به واسطه گرفتاری بعضی اعضایش، مطرح شدهاست. اینان از توقف فعالیت تا عدم همراهی با جشنواره فیلمفجر و همچنین درخواست تعطیلی جشنواره فیلمفجر گفتهاند.
این نمونه صنوف که در ماجرای متروپل آبادان، بعضا با بیانیه معروف «تفنگت را زمین بگذار»، آمدند تا خود را پرچمدار ماجرا بنمایانند، باید دقت کنند که در تحلیل روند فعالیتهای اجتماعی سیاسی یا فرهنگی جامعه، هوشیاریشان بیشتر شود. در ماجرایی که این روزها مطرح شده، به سادگی نقش تحریککننده بیرونی، دیده میشود و نمیتوانند برایش، محرک داخلی جدیدی تعریف کنند. سیاستمدارانی که در این جریان در حال گرفتن ماهی از آب گل آلود بودند، کمکم ساکت شدهاند یا دانشگاهیان و تدابیر امنیتی در حال مستولی شدن بر جامعه است و روند تجزیهطلبی نیز با قدرت، پاسخ گرفتهاست؛ برای همین، موج دادن هنرمندان یا اعضای صنوف سینمایی خیلی نمیتواند موتور محرکه برای این بینظمی و اغتشاش شود و حتی ادعای اینکه اعتراض را چرا اغتشاش میگویید، محلی از اعراب ندارد. به این صنوف که بیشتر هیأتمدیرهها یا شورای مرکزی آنها، صادرکننده چنین متونی بودهاند، باید گفت، دیر از راه رسیدهاید.
همان نمونه مثالی جشنواره فیلم فجر، امکان تعطیل شدن ندارد، چون میدانید چنین چشنوارهای به ماهیت انقلاب و گرامیداشت آن، پیوند دارد و تعطیلی آن، یعنی بزرگداشت ماجرای انقلاب منتفی شود. یعنی همان هدفی که از دهان اغتشاشگران فریاد زدهشده، تجزیه و نابودی نظام حکومتی. همان که اخیر فرمانده آلبانیایینشین ادعا کرده و از نقش نیروهایش در ماجرای فعلی گفته و ساختار خودش را جایگزین جمهوری اسلامی نامیدهاست. امکان تعطیلی جشنواره فیلمفجر، به استناد شلوغیهای این روزها، ادعای بسیار بزرگی است که ترجیح میدهم آن را ادعایی سهوی بنامم. یا عدم همکاری را برآمده از نوعی تصمیم لحظهای و بدون تدبیر جامع یا فعالیت نکردن در سینمای ایران را هم به عصبانیت ارجاع دهم. برای ماجرای فعلی که بسیار مشخص است از کجا خطدهی میشود، نمیتوان با این بیانیهها و متون، فرماندهی درست کرد یا موقتا سوخت جدیدی تأمین کرد. واقعا دیر از راه رسیدهاید.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد