روزگاری در کنار جریانهای بالنده شعر فارسی و بهموازاتِ آنچه در محافل ادبی، جشنوارهها، مطبوعات و فضای نشر کشور پیش میرفت، جریانی مهم و سازنده داشتیم به نام «شعر دانشجویی»، همانطورکه نظیر آن را در ردههای سنی پایینتر از دانشجویان و در سطح مدارس، تحت عنوان شعر دانشآموزی داشتیم؛ دو جریان مهم، بالنده و آیندهساز که مهمترین فیلترهای کشف و شناخت استعدادهای شعری و در پی آن پرورش آن استعدادها بودند؛ جریانهایی که امروز از آنها جز یاد و خاطرههایی دور چیز زیادی باقی نمانده است.
اغلب بزرگان شعر امروز و بهطور ویژه شاعران مطرح متولد دهه پنجاه بهبعد یا تجربه حضور در جشنوارههای شعر دانشآموزی یا دانشجویی یا هر دو را در سابقه ادبی خود دارند، و میدانیم که آن جشنوارهها معمولا در پی خود کارگاههای آموزشی و دورههای کوتاهمدت و بلندمدتی داشته که حضور در آنها، مهمترین تجربههای آموزشی شاعران در عرصه شعر بوده است. اما امروز از آن جریانهای بالنده که بهدلیل ماهیت رقابتی خود بسیار هم پرشور بودند، چه مانده است؟ تردیدی نیست که وقفه چندساله دوران کرونا که عملا تاثیری منفی بر فضای فرهنگی و تجمعات فرهنگی داشته است، نهتنها جریان شعر دانشجویی بلکه اغلب جریانهای وابسته به شعر را مختل و راکد کرده است، اما از آنجا که اغلب محافل ادبی و جریانهای شعری تا حدودی مستقل و نیمه مستقل بودهاند، در مواردی توانستهاند با دست و پنجه نرم کردن با برخی مشکلات، کجدار و مریز به حیات خود ادامه دهند، اما جریانهای کاملا وابسته به نهادهای دولتی و بودجههای دولتی بیشترین آسیب را در این دوران دیدهاند. ازطرفی با آگاهی از اینکه مشکلات اقتصادی سالهای اخیر تأثیری مستقیم و ناگزیر بر تخصیص بودجه به بخشهای فرهنگی گذاشته و همین تقلیل بودجه فرهنگی در سالهای اخیر باز تاثیر منفی خود را بر جریانهای شعری دانشجویی برجای گذاشته است، بهگونهای که حتی پس از فروکش کردن همهگیری بیماری کرونا در ماههای اخیر، فقدان بودجه کافی هیچ چشمانداز روشن و امیدوارکنندهای را پیش روی دغدغهمندان این عرصه نگشوده است. در شعر معاصر ما، جریانهای ادبی بسیاری بودهاند که تحتتاثیر برخی عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی، در دورهای پا گرفتهاند و به اوج نیز رسیدهاند و متعاقبا با تغییر فضاهای فرهنگی و اجتماعی و... انگار که دوران حیاتشان به پایان رسیده باشد، در یک سکوت خبری، بسیار نرم و آهسته از فضای ادبی رخت بربستهاند، و وقتی خاطره آن جریانها را مرور میکنیم به آنها به چشم یک برگ ناگزیر از تاریخ ادبیات معاصر نگاه میکنیم و از اینکه دوران آنها گذشته دریغ نمیخوریم، چراکه آگاهانه تغییر فضا را دخیل در تغییر وضعیتِ آن جریانها میدانیم و میدانیم که آنچه دورهاش گذشته، دیگر دورهاش گذشته است؛ مانند دوران طلایی شعر در مطبوعات کاغذی که دیگر توقع تکرار آن را نداریم. اما ماجرای جریان شعر دانشجویی از نوعی دیگر است. درواقع تا روزی که در این سرزمین نهادهای آموزشی، مهمترین نهادهای فرهنگی هستند، اصلا توقع نابهجایی نیست که مترصد باشیم در هر دانشگاه و هر دانشکدهای یک انجمنِ ادبی فعال وجود داشته باشد و همانطور که در دهههای قبل، شاعران مطرح بسیاری از دانشکدههای غیرادبیات برخاستند، امروز نیز دانشکدههای فنی و پزشکی، داروسازی، حقوق، علوم سیاسی، هنر و... میتوانند آن جریان بالنده شعر دانشجویی را از نو احیا کنند. شاید اغراقآمیز نباشد اگر بگوییم جامعه دانشگاهی ما هنوز به ثبات و آرامش روزهای پیش از کرونا نرسیده و البته شاید دور از انتظار هم نباشد اگر متوقع باشیم با رسیدن به روزهای ثبات و آرامش از هر جهت، دوباره جریان شعر دانشجویی را بهعنوان جریانی بالنده، نوآور، جسور، پیشرو و بسیار قابل اعتماد در جامعه ادبی آفتزده و متاثر از تاثیرات منفی فضای بی در و پیکر مجازی در سالهای اخیر داشته باشیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد