روزگار خانوادههای گسترده خیلی وقت است که سر آمده و خانوادههای هستهای و مینیاتوری جای آنها را گرفتهاند. ولی هنوز هم با اینکه عمر خانوادههای بزرگ و شلوغ به سر آمده و از خانههایی که در آن جمع اقوام نسبی و سببی جمع بود و بچهها نفسبهنفس بزرگترها و دست در دست همسنوسالها قد میکشیدند دیگر خبری نیست، اما خیلیها برای آن روزگاران هنوز آه میکشند و دنبال همان دورهمیها میگردند. اما همه اینها گویی اقتضای زمانه بوده است، زمانهای که به عصر ارتباطات سنجاق شده و عدهای مثل نیل پستمن، صاحبنظر علوم ارتباطات را بر آن داشته تا همه تقصیرها را به گردن وسایل ارتباطجمعی ازجمله تلویزیون بیندازد که مانند مادهای مخدر، انسانها را استحاله و پیامهایی را که ارزش تلقی میکند در قالبهایی پرطمطراق به خورد مخاطبانش میدهد. نظریه موزائیکیشدن ارتباطات انسانی هم از همین آبشخورهای نقادانه سیراب میشود نظریهای که تاکیدش بر جایگزینشدن روابط کاری با روابط دوستانه و انسانی است که با توسعه سریع وسایل ارتباطجمعی هر روز بیش از قبل شدت میگیرد.
در این میان دغدغهای هست که نگاهش به سمت احیای خانوادههای پرجمعیت است البته نه لزوما از جنس خانوادههایی که موسفید و ریشسفید و نوزاد همگی با هم زیر یک سقف باشند بلکه دستکم خانوادههایی که «کامل» باشند و هریک از اعضای خانواده بتوانند حس داشتن خواهر، برادر دختر، پسر و مادر و پدر بودن و داشتن را همزمان بچشند.
این جمع ترس ندارد
عدهای از اسم خانواده پرجمعیت نیز هراس دارند چه رسد به اینکه چنین خانوادهای تشکیل دهند یا با آن وصلتی داشته باشند. در چشم آنها خانواده پرجمعیت کانونی شلوغ و پرازدحام است که دهها سلیقه و شخصیت در آن وجود دارد و ارتباطگیری را سخت میکند. از دید این افراد در خانواده پرجمعیت آرامش یافت نمیشود و به اندازه کافی سوژه برای ایجاد اختلاف وجود دارد. اختلاف هم اگر وجود نداشته باشد به تعبیر این افراد اگر فقط ماهی چندروز قرار بر دورهمی خانوادگی باشد هزینهها سر به آسمان میسایید و زحمت پختوپز و رفت و روب دائمی کلافهکننده میشود که تلاش برای راضیکردن همه سلیقهها را نیز باید به آن افزود. البته این گفتهها بیراه هم نیست و ممکن است برخی خانوادهها به چنین بنبستهایی بربخورند، ولی به فرض صحت مواردی که در اقلیت است نمیتوان حکم کلی صادر کرد. بااینحال امانا... قراییمقدم، جامعه شناس معتقد است که خانواده پرجمعیت زمانی میتواند به یک کانون پشتیبان و پرحسن تبدیل شود که گرفتار آسیب موزائیکی نشده باشد. به گفته او، ارتباطات اکثر خانوادههای امروزی موزائیکی است، درست مثل موزائیکهای کف اتاق که بهظاهر کنار هم چیده شدهاند، اما از عمق دل و فکر هم بیخبرند. بااین حال او تاکید دارد که خطر موزائیکیشدن روابط در خانوادههای کوچک و هستهای بهمراتب از خانوادههای گسترده بیشتر است، چون در یک خانواده بزرگ بالاخره کسانی پیدا میشوند که سنگصبور و یار و پشتیبان دیگران باشند، حال آنکه در خانوادههای کوچک که تعداد اعضای آن به شمار انگشتان یک دست هم نمیرسد این احتمال به کمترین حد میرسد.
مزایایی که جای دیگری پیدا نمیشود
در زمانهای که فناوری ما را از هر سو احاطه کرده و معنی ارتباطات انسانی را تغییر داده، تغییر کیفیت روابط میانفردی و روابط اجتماعی مسأله چندان غریبی نیست. توسعه وسایل ارتباطجمعی باعث کاهش روزافزون روابط چهرهبهچهره شده و زندگی مدرن چنان انسانها را به خود مشغول کرده که در برقراری بدیهیترین نوع ارتباط که رابطه رخبهرخ است دچار مشکل شدهاند. اینها گفتههای افشین قمشهای، پژوهشگرعلوم ارتباطات است که از فرآیند الیناسیون (ازخودبیگانگی) به واسطه توسعه فناوریهای ارتباطی سخن میگوید و آن را به بوته نقد میگذارد. برای مقابله با چنین وضعی که جامعه بشری و کلیدیترین عنصر اجتماع (خانواده) درگیرش شده است احیای خانوادههای پرجمعیت حتما بهعنوان یک راهکار برای توسعه روابط انسانی میتواند مد نظر باشد. خانواده گسترده و پرجمعیت که در آن عناوینی مثل خواهر و برادر و عمه و خاله و دایی و عمو و فرزندان این اقوام دیگر به خاطرهها نمیپیوندند و فراموش نمیشوند چندین حسن بزرگ دارد که روانشناسان و جامعهشناسان آنها را فهرست کردهاند. ازجمله اینکه در محیط خانواده و فامیل کسانی هستند که هم قوم و خویشند و هم دوست؛ بنابراین ما دوستان زیادی داریم و در دایره گسترده روابطمان هیچگاه تنها نمیمانیم. وقتی که دایره ارتباطات دوستانهمان وسیع است چنین معنی میدهد که همواره کسانی هستند که از ما حمایت میکنند و در غم و شادی کنارمان حاضرند. در خانوادههای پرجمعیت، غمها مشترک است و شادیها مشترک، پس یک جمع وسیع با هم شادی میکنند و یک جمع گسترده با هم غم میخورند و به همدیگر تسلا میدهند؛ بنابراین سلامت روان به احتمال کمتری در توفان حوادث آسیب میبیند. وقتی چنین جمعی شکل بگیرد و تداوم داشته باشد افراد پا به پای هم بزرگ میشوند و نسل جدید بهعنوان نسل پشتیبان نیز بهوجود میآید و آنگاه زمانی که نسل قدیمیتر مو سفید کرد نسل جدید، یار و پشتیبان پابهسنگذاشتهها میشود. اینچنین است که در یک خانواده پرجمعیت پیرها تنها و جوانها بیراهنما نمیمانند.
روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد