او در مقدمه اثر مانند هر پژوهش دانشگاهی دیگر، به بیان دلایل انتخاب این موضوع و اهمیت بررسی آن میپردازد. وی که در زمان نوشتن این اثر شاعری شناخته شده و عمری را همپای شعر و ادبیات پیموده بود، تقابل یا رویارویی سنت و نوآوری یا تجدد را در عرصه شعر امری طبیعی و بدیهی میداند؛ اما در عین حال به دشواریهای مسیر تحقیق در این حوزه نیز واقف و معترف است. زیرا معاصر بودن و به اصطلاح باز بودن پرونده شعر زمان ما، مانند گرد و غباری مانع دیدن صحیح و درست تصاویر است. از سوی دیگر پرداختن به ادبیات معاصر امکانات و امتیازهایی نیز در اختیار پژوهشگر میگذارد؛ از جمله آگاهی بر اوضاع زمانه و زیست هنرمند و بررسی سادهتر عوامل بیرونی و جامعهشناختی یا روانشناختی موثر بر شکلگیری اثر هنری.
وی معتقد است برای شناخت ریشههای نهال جوان ادبیات معاصر، از بررسی درخت کهنسال شعر فارسی گریزی نیست. به همین دلیل در فصلهای ابتدایی کتاب ضمن بیان تعاریف و معانی سنت و نوآوری از منظرهای گوناگون، با نقل نقد و نظرهای مختلف به بررسی پیوند این دو مفهوم در عرصه هنر و ادبیات میپردازد.
امینپور برای جامعیت بیشتر اثر خود، از منظر دانشهای دیگر همچون فلسفه تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی نیز موضوع را مورد پژوهش قرار داده است. در این خصوص فصل سوم کتاب با عنوان «تحول و تکامل هنر و ادبیات» مروری دارد بر نظریههای تکامل و توسعه جوامع انسانی از ابتدا تاکنون. او بیان میکند ترقی و تکامل در هنر به معنای نفی مطلق گذشته و انقطاع کامل از آن نیست و اساسا مفهوم تکامل در اینجا با مفهوم آن در علوم تجربی یا حتی علوم انسانی متفاوت است. در این بخش نظریههای تاریخگرایی، دوری یا ادواری، تکامل طبیعی ارگانیک، نظریه مد و نیز نظرات جدیدتر شکلگرایی، ساختگرایی و هرمنوتیک مرتبط با تغییرات هنری و ادبی بررسی میشود.
نویسنده پس از مروری بر نظریههای جامعهشناختی و روانشناختی تغییر در فصل ششم مفاهیم سنت و نوآوری در فرهنگ مردم ایران و تاریخچه آن و نیز رویکرد فرهنگ عمومی نسبت به بیگانگان و تاثیرپذیری از آنان را بررسی میکند و در فصل هشتم کتاب به سنت و سیر نقد ادبی در ادبیات عرب و تاثیر آن در ادبیات فارسی گریزی زده است.
از فصل نهم با عنوان «سیر دگردیسی قالبها و قواعد شعر فارسی (از آغاز تا امروز)» به بعد یعنی تا پایان فصل پانزدهم، بخش اصلی اثر است. در نیمه دوم کتاب نویسنده ضمن بیان مختصری از زندگی و احوالات شاعران به بررسی شکلی و محتوایی اشعار و سیر تاریخی وقایع و اثرات آن برتغییرات ادبی میپردازد.
او دوره جدید شعر فارسی را به دو مرحله تقسیم میکند. مرحله اول از سال 1300 تا 1320 است که از آن به نام مرحله ثبات و استبداد و دوران تمرین و تکمیل نوگرایی نام میبرد. در این دوره که شاعرانی همچون میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار و نیما را در برمیگیرد به بررسی اوضاع اجتماعی و فرهنگی و ظهور نشریات و انجمنهای ادبی این دوران میپردازد.
اما مرحله دوم که شامل سالهای 1320 تا 1332 است دوران تثبیت نوگرایی در شعر است. در این دوره است که نخستین کنگره نویسندگان ایران تشکیل میشود و قالبهای نوین شعر فارسی پدید میآیند؛ نشریات و گروههای ادبی در موافقت و مخالفت نوگرایی و سنت اظهارنظر میکنند و فصل شکفتگی شعر نو تا رسیدن به آستانه پختگی را رقم میزنند.
گرچه این کتاب اواخر دهه 70نوشته شده و منابع و برخی رویکردهای آن در این دوران کمی قدیمی به نظر میرسند، اما هنوز هم خواندن آن و استفاده از نوع نگاه نویسنده و شیوه پژوهش وی برای علاقهمندان جدی شعر و ادب فارسی و بهخصوص پژوهشگران حوزه جامعهشناسی ادبیات مفید است.
مرحوم امینپور در جایجای این اثر به این نکته اشاره کرده که این کتاب نه حرف آخر، بلکه سرآغاز پژوهش در این خصوص است و امیدوار بوده در آینده گامهای دیگری نیز برداشته شود و هزاران دریغ و افسوس که نماند برایمان.
گذر از پزشکی به ادبیات
قیصر امینپور، نویسنده و یکی از تأثیرگذارترین شاعران انقلاب اسلامی و منتخب هفتمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۷ است. او برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش آیینی نیز بود. قیصر امینپور در ۲اردیبهشت ۱۳۳۸ در گتوند که از توابع شهرستان شوشتر در استان خوزستان است به دنیا آمد.
سال ۱۳۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد، ولی پس از مدتی از تحصیل در این رشته انصراف داد. قیصر سال ۱۳۶۳ بار دیگر، اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و سال ۱۳۷۶ از پایاننامه دکتری خود با راهنمایی محمدرضا شفیعیکدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد.
او سال ۱۳۵۸، همراه سیدحسن حسینی از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیرگذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعر هفتهنامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را سال ۱۳۶۳ منتشر کرد. امینپور، تدریس در دانشگاه را سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی سال ۱۳۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد. وی سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری کلیه و قلب در بیمارستان دی تهران درگذشت.
منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد