امروزه تجارت بینالملل به عنوان موتور رشد اقتصادی بسیار مورد توجه است، در نظام صادرات هر کشور، عناصری هست که شکلگیری، بقا و توسعه صادرات آن کشور بستگی زیادی به آنها دارد؛ از جمله سهم نیروی کار و هزینه دستمزدها، دسترسی به منابع طبیعی و مواد اولیه، ظرفیتهای بومی و موقعیت جغرافیایی است. بخشهای فرهنگی با اعمال مهارتهای خلاق و نوآور در توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید به توسعه انسانی، اجتماعی، علمی و اقتصادی کمک بیشتری میکنند و ظهور فناوریهای کاربردی باعث افزایش اثربخشی عملکرد آنها میشود.
در کشور ما به جهت ماهیت و پیشینه فرهنگی و تمدنی آن، فرهنگ را باید به عنوان رکن مهم و اساسی توسعه صادرات تعریف کرد؛ چرا که صادرات بر اساس مزیت نسبی کشورها اتفاق میافتد، به این صورت که تولید یک کالا برحسب تخصص، با هزینه پایینتر تولید و در بازارهای جهانی با قیمت پایینتر به فروش میرساند، در نتیجه سطح درآمد و اشتغال افزایش مییابد و به دنبال آن فرآیند توسعه اقتصادی تسهیل میشود، موضوع بسیار مهمی که ارزش محصولات فرهنگی را در اقتصاد از اهمیت بیشتری برخوردار میکند، این است که اگر اقتصاد رو به افول و رکود باشد، استفاده از محصولات فرهنگی و ایجاد تقاضا برای آن دارای اهمیت میشود و تلاش زیادی برای آمیختهشدن آن با اقتصادی صنعتی و حتی بخش صنعت خدمات اتفاق میافتد. در جهان رقابتی امروز، موفقیت هر ملت در گرو درک و شناخت از امکانات موجود و بهرهگیری بهینه از آنها به منظور رشد و توسعه بیشتر در همه ابعاد و زمینههاست و این امر مهم در کشور ایران که سالیان دراز تکیه بر درآمد نفتی داشته، بسیار ضروری و حیاتی به نظر میرسد. با این توصیف شایسته است صادرات فرهنگی کشور را به مثابه پیشران توسعه صادرات کشور دانست که فعالیتی حیاتی در هراقتصادی است و ارتباط مستقیمی با رشد اقتصادی دارد. بنگاههای تجاری ملزم هستند برای افزایش تابآوری و بقای خود در کنار بازارهای داخلی و سنتی شروع به جستوجوی فرصتهای جدید در بازارهای بینالمللی کنند و در ایران نیز تقویت صادرات غیرنفتی یکی از راهبردهای اصلی کشور بوده و توسعه آن همواره مدنظر بوده است.
رسوخ فرهنگ سبب میشود محصولات و خدمات خلقشده در زمینه هنر، فرهنگ و صنایع خلاق تأثیر گستردهتری بر مکانها، جامعه یا اقتصاد از طریق ایجاد مفاهیم، ایدهها، مهارتها، دانش و انواع گوناگون سرمایه برجای گذارد و بدین ترتیب، تأثیرات مثبت این فعالیتها بر سایر بخشهای اقتصاد یا جامعه را نیز میسر میکند. این اثرات جانبی مثبت در نتیجه فرآیندهایی حاصل شده که باعث میشود فرهنگ ایران از بخشهای فرهنگی به سایر بخشها و صنایع گسترش یابد و بدینگونه به نوآوری در اقتصاد گستردهتر کمک میکنند. از نظر اقتصادی میتوان گفت که بخشهای فرهنگی به سرعت در حال رشد بوده که در برابر بحرانهای اقتصادی نیز مقاوم هستند و امروزه در مطالعات صورتگرفته، تأثیرات اقتصادی چشمگیر بخشهای فرهنگی (تعداد کسب وکارها، ارزش افزوده، اشتغال) و همچنین اثرات سرریز قابل توجه آنها بر سایر بخشهای صنعتی مورد تأکید است.
بر این اساس، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دوره جدید فعالیت خود، مقوله توسعه صادرات فرهنگی را در دستورکار برنامه تحولی خود قرار داده است. روشن است که صادرات فرهنگی و صنایع خلاق، کاری نیست که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بتواند به تنهایی انجام دهد. بلکه صادرات محصولات و خدمات فرهنگی را باید ماموریت یک زیستبومی دانست که بازیگران متعددی اعم از بازیگران حاکمیتی و غیرحاکمیتی در آن حضور و نقش دارند. شناسایی و توسعه این زیستبوم، پیش از آن که دغدغه ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باشد، دغدغه شورای سیاستگذاری فرهنگی بینالملل در معاونت بینالملل دفتر مقاممعظم رهبری بوده است که یک بار در سال ۹۵ و در نوبت دوم در سال۹۹ مورد توجه قرار گرفته است.