در بخشهای گذشته این سلسله یادداشتها با فرآیند شکلگیری یک واکنش ظاهرا جزئی و تصادفی، سینماگران فیلمهای کوتاه (چه فرقی میکند سینمای داستانی فرقهای هم با همین منطق رشد کرده)آشنا شدیم. اکنون واکنش اعضای کانون پرورش فکری یا سینماگران روشنفکر نئولیبرال یا روزنامهنگاران روزنامههای نئولیبرال ایران در بستر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میتواند بازخوانی و رمزگشایی شود.
آنهایی که شرمنده نیستند
امروز، ما با زمینه اصلی فرهنگی و طبقاتی رشد نیروهای طرفدار اغتشاش در ایران بیشتر آشنا شدهایم. پرسش آن است که چرا بعد از ۴۳ سال از انقلاب اسلامی با ۲/۹۸ درصد آرای ملت به این نظام، برخی هنرمندان، چون پیشقراولان اغتشاش عمل میکنند و در سینمای کوتاه، مستند و داستانی نیروهای غربگرا بدون نقاب ظاهر میشوند و هیچ از همدستی آشکار با پروژههای علنی براندازی و آشوبخیزی MI ۶، سیا، موساد، سعودی و... شرمنده نیستند و از همراهی با BBC که رسانه خونریزان درنده و تروریستهای بیآبرو و گروههای خود را پیشفروش کرده معاند است؛ حیا نمیکنند و مفتخرند به آن و طی بیانیه و واکنشهای متعددی، چون تحریم، بایکوت و... آن را اعلام و علنی میکنند. قاعدتا بهراهانداختن دستههای شبهفاشیستی تروریستی و پیراهنسیاهان که جوانان کمسن و سال را فریب میدهند، رفتاری ضدگفتوگوست و با داعیه ولو لیبرالیستی روشنفکران جور درنمیآید. این امر محصول چند حقیقت است؛ مسیری که آمدهایم.
مسیری که آمدهایم
۱) ۴۳ سال اداره سینمای کوتاه در جمهوری اسلامی ایران تجلی سالها مدیریت غیرعقلایی، فاقد شناخت و تابع بلبشو و سطحیانگاری مفرط بوده است. حفظ ساختارها و زاویه دید فرح پهلوی و ادغام مکانیکی و صوری آن با داعیههای انقلاب اسلامی چه حاصلی میتوانست داشته باشد؟
۲) در دهه نخست باید سینمای پس از انقلاب را در زمینهای از زندگی سینمای ایران بشناسیم و ببینیم علل جبری و اختیاری توسعه سینما و فیلمهای کوتاه که بخشی از آن با جریان اغتشاش و پروژه وحشیترین قدرت خودکامه جهان آمریکا، اسرائیل و نوکران سعودی شیطان بزرگ میگردند و علیه استقلال و پیشرفت ایران منادی بردگی و بازگشت به گذشته پهلویوار دارد، چیست؟ امروز اگر آمار دقیقی وجود داشت، میشد دید که قاعدتا تعداد فیلمهای کوتاه پس از سالهای ۵۷ تا امروز باید از ۴۰ هزار گذشته باشد. تنها آمار سالیانه فیلمهای کوتاه متقاضی شرکت در جشنواره فیلم کوتاه تهران در آغاز دهه۸۰، ۱۶۰۰ فیلم بوده است. تنها یک جشنواره، آن هم در سال ۱۳۸۱ -که اگر ۳/۱ این آثار تولید همان سال بوده باشد- با احتساب زیاد و کم سالهای مختلف میتوان به حجم عظیم تولید فیلم کوتاه در جمهوری اسلامی پی برد. با توجه به فیلمسازان آماتوری که بعد از تولید یکی دو فیلم عرصه فیلمسازی را ترک کرده و با توجه به نهادهای مختلف تولیدکننده فیلم کوتاه نظیر انجمن سینمای جوانان ایران، میتوان تشخیص داد که در این قلمرو طی این سالها چه حجم فعالیت مهمی صورت گرفته است.
پرسشهایی برای امروز
۳) اکنون نوبت آن است که بپرسیم و بیندیشیم این حجم از فعالیت در قلمرو فیلم کوتاه چه نسبتی با ارزشها و آرمانهای اسلامی داشته؟ چه نیروهایی پرورده؟ چه ساختاری را نشو و نما داده و مدیریتش واجد چه مشخصات فکری و زیباییشناختی بوده است؟
۴) باید بگویم پژوهش انجامنیافته در تمام زمینههای اصلی نوع حکمرانی و نهادهای جامعه ایران از جمله در قلمرو کوچک سینما و فیلم کوتاه باید روشن کند از نظر معنوی و مادی، ساختاری و محتوایی و... چه بر سر این نهادها آورده است. کدام استراتژی و چه رهیافتهای گام به گام به سود یک جامعه مستقل و آرمانی تحقق پذیرفته؟ کجا به کژی گراییده و کجا درست حرکت کردهایم؟ همه اینها باید در زمینه اصلی چالش اصلی ما یعنی جدال برای مستقل و آزادزیستن از قید بردگی و پیشرفت و تشکیل جامعه سالم و عادلانه در زمینه درگیری با قدرت جاعل جهانی و همدستان داخلی این دشمن غدار و شیطانی سنجیده گردد.
۵) حقیقت آن است که در سینماگران و سینمای کوتاه، جریانهای اجتماعی و ایدئولوژیک جامعه ایران بازتاب یافته و نیز نوع مدیریت ۴۳ ساله تاثیرش را در وضعیت حاضر نهاده است. اگر ما به این مساله توجه نکنیم، نخواهیم دانست که چگونه بخشی از سینمای ایران و فیلمسازان فیلمهای کوتاه از بیشرمانهترین پروژه براندازی غرب و اغتشاشهای مستمر دفاع میکنند. پس اساس شناخت پدیدهای مثل تحریم جشنواره یا کلا اغتشاش این روزها تمایزش با رخدادهای اعتراضی ناظر به اصلاح امور، مربوط است به شناخت زمینه صد ساله تغییر و تحولات جامعه ایران و چالش نیروهای استقلالطلب با نیروهای خواهان بردگی غرب.
روزنامه جام جم