گفتگو با پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی به مناسبت روز مولوی

به مولوی بدهکاریم

در گفتگو با نویسنده کتاب یک زمستان با کولبرها:

روایت‌های منطقی عمر بیشتری دارند

کتاب یک زمستان با کولبرها از آخرین آثار منتشر شده توسط انتشارات سوره مهر است. این کتاب به قلم صادق امامی خبرنگار حوزه اجتماعی و تجربه زیسته او در همراهی با کولبران مرزهای غربی و شمال غرب کشورمان است.
کد خبر: ۱۳۸۳۷۷۵
نویسنده زینب مرزوقی

امامی در گفتگو با جام جم درباره سوژه این کتاب که پیش از تبدیل شدن به کتاب، موضوع گزارش او بود می‌گوید: آفتی که در اغلب رسانه‌های ما وجود دارد، احساسی نگاه کردن به مقولات اجتماعی است. یکی از آن مقولات می‌تواند معضل کولبری باشد. ما شاید تا پیش از سال98 تصویری که از کولبر داشتیم، پیرمرد نحیف رنجوری بود که مثلا یک یخچال بر کول دارد و به سمت مرز کشورمان درحال حرکت است. عمدتا نگاهی ترحم انگیزانه و احساسی در مسئله کولبری حاکم بود. اولین باری که به مریوان سفر کردم، تلاش کردم تا در این فضا گرفتار نشوم و نگاه منطقی‌تری به ماجرا داشته باشم. گزارش ابتدایی را با این نگاه نوشتم اما پس از انتشار گزارش، مطمئن بودم که مواردی کم است. چرا که روایت دو روزه از مسائل اجتماعی جمع بندی نمی‌شوند. به همین علت یک ماه بعد با اصرار، دوباره به مرز رفتم. اینبار به مرزهای مختلف غربی رفتم. تمام تمرکزم بر این بود که روایت خبرنگاری را ارائه دهم که مبتنی بر واقعیت است. البته آنچه که اکنون تبدیل به کتاب شده است رفت و برگشت بسیاری داشت. تلاش کردم تا کتاب از حالت گزارش خارج شود.

روایت‌های منطقی عمر بیشتری دارند

امامی ادامه می‌دهد: با این حال متن اولیه با کتاب بسیار متفاوت است. بخشی از آن به این دلیل بود که من تجربه نوشتن کتاب نداشتم. ما مشکلی که به عنوان روزنامه نگار برای نوشتن کتاب داریم این است که وقت آزادی برای نوشتن کتاب نداریم و باید حین انجام وظایف روزنامه نگاری، نوشتن کتاب را نیز پیش ببریم. این معضل سختی برای من بود. یعنی من باید حین نوشتن گزارش انتخابات و مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا؛ کتابم را نیز جلو می‌بردم. مشکل زمانی نیز باعث شد تا ویژگی‌هایی که یک کتاب سفرنامه داشته باشد، کتاب من نداشته باشد و شاید تلفیقی از گزارش و سفرنامه شود.

امامی در پاسخ به تجربه روایت خبرنگاران مرکز از استان‌های دیگر کشور و امکان آشنا نبودن با زیست بوم فرهنگی و اجتماعی آن استان نیز تصریح می‌کند: مشکلی که ما در استان‌ها داریم این است که مرکز جهان آنجاست و فلان مشکل حتما باید حل شود. گاها نگاه‌شان بر مبنای مشکل و معضل شکل می‌گیرد. شاید موضع یک خبرنگار در خوزستان نسبت به مسئله آب به مراتب تندتر از سایر خبرنگارها باشد درحالی که این شکل حادتر مشکل در یک استان دیگر هم وجود دارد. هرکس با نگاه و میزان دغدغه خودش به مسئله نگاه می‌کند. من در مسئله کولبری، نمی‌خواهم بگویم نگاهم بسیار جامع بود اما سعی کردم نگاهی که نسبت به کولبری در سایر استان‌ها وجود دارد را منعکس کنم. مثلا بسیاری می‌گفتند کولبری مشکلی ندارد و اجازه داده شود کولبری کنیم. یا روستاهای مرزی درخواست داشتند تا بازارچه‌های مرزی باز شود. درحالی که مردم مریوان مخالف این درخواست بودند و می‌گفتند با باز شدن بازارچه‌ها دیگر به ما فرصت کولبری داده نمی‌شود. نمی‌توانم بگویم کاملا و دقیقا به آن سوژه در کتاب پرداختم اما به نظرم یک روایت بیرونی از مسئله؛ نگاه و دغدغه متفاوتی را وارد مسئله می‌کند که شاید یک فرد بومی پیش از این به این شیوه ورود پیدا نکرده بود.

نویسنده کتاب یک زمستان با کولبران با اشاره به آمار بیکاری ارائه شده در کتاب و نوجوانان و جوانان بدون شغل و تخصص عنوان می‌کند: شاید فردی که در سردشت قرار است به مسئله کولبری بپردازد؛ نگاه آن معطوف به کشته شدن افراد در مسیر کولبری است و دغدغه او این باشد که مرز باز باشد اما دیگر این اتفاق تلخ رخ ندهد. من اما حتی مواردی که به بهتر شدن شهرهای مرزی کمک می‌کرد را مانند ظرفیت جذب توریسم هم در کتاب مطرح کردم.

امامی همچنین عنوان می‌کند: سعی کردم تمام ابعاد ماجرا را روایت کنم و در انتهای کتاب نیز نوشتم اگر دولت به ظرفیت مرزها و وضعیت فعلی‌شان توجهی نکند، ما شاهد خواهیم بود که یک شبکه‌ شخصی توسط افراد ثروتمند در آنجا ظهور خواهد کرد.

نویسنده کتاب یک زمستان با کولبرها معتقد است که همچنان روایت‌های بسیاری در رابطه با کولبران وجود دارد که نقل نشده است.

او می‌گوید که در جریان تهیه گزارش در مرزهای غربی و شمال غربی به دلیل نامساعد بودن شرایط جوی؛ نتوانسته است بخشی از اتفاقات را کامل روایت کند چرا که تردد امکان پذیر نبود. همچنین در کتاب هم عنوان شد که گروهک‌های تروریستی در آنسوی مرز استان‌های کردنشین، از کولبران عوارضی دریافت می‌کند و ما تصویر شفافی از این مسئله که کالا از سوی چه کسی، تحت چه عنوان و با چه سرمایه‌ای وارد می‌شود، نداریم.

امامی می‌افزاید: ما اکنون به این مسئله بی‌توجهیم. در کل مرزهای غربی ممکن است شبی چند هزار نفر به آنسوی مرز برای کولبری بروند. ممکن است در این بین 3 تا 4 نفر کشته شوند و چند خانواده بدون سرپرست شوند. کسی سراغ این موضوع نرفته است در صورتی که مسئله بسیار مهمی است. دقیقا مثل نپرداختن به رزمندگان مدافع حرم و صرفا نوشتن روایت همسران و خانواده شهدای مدافع حرم.

امامی همچنین می‌گوید بسیاری از سوژه‌های اجتماعی قابلیت عمیق‌تر شدن و تبدیل به روایتی در قابلیت کتاب دارد اما شاید روزمرگی‌ خبرنگارها بزرگترین مانع تحقق آن باشد.

او تصریح می‌کند: هرچند از کتاب استقبال دولتی‌ها نسبت به روایت نبود اما متهم به سیاه نمایی هم نشدم. در کل بازخورد منفی نسبت به کتاب نداشتم. من برای بهتر شدن روایت اصلا از شیوه و شگردهای رمان نویسی پناه نبردم. تمام دیالوگ‌های صورت گرفته فیلم بود و برای نوشتن دوباره دیدم و گفتگوها را پیاده کردم. اصلا کلمه‌ای در دهان افراد قرار ندادم و هرکس هر تکه از کتاب را بخواهد می‌توانم فیلم آن را در اختیارش قرار دهم. بسیار سعی کردم تا احساسات را درگیر متن نکنم اما سخت‌ترین جای روایتم رفتن به خانه خانواده‌ای بود که تنها 40 روز می‌گذشت از زمان از دست دادن پدرشان. هرچند در مسیر هم سختی بسیاری را تجربه کردم. حقیقت این است من معتقدم گزارش‌های احساسی عمر کوتاهی دارند و هرقدر گزارش و تن‌های ما منطقی باشند، عمر بیشتری خواهند داشت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها