خانه سینما که یک بار در طول حیات خود طعم این بازیهای سیاسی را چشید و با توجه به تحرکاتی بعد از ماجراهای سال۸۸ و تخلفاتی که انجام داد، دی۱۳۹۰ به مدت تقریبا دو سال منحل و تعطیل شد، در سالهای اخیر هم درست در بزنگاههایی که باید به نفع سینماگران و مردم اعلام حضور و وجود میکرد، با انتشار بیانیههایی سیاسی و زاویهدار، در زمین دشمن بازی کرد. این درحالی است که ذات و ماهیت خانه سینما به عنوان جامعه اصناف سینمای ایران در بدو تاسیس از سال۶۸ تا امروز هیچ خط و ربطی به سیاست ندارد. اهدافی که در اساسنامه این نهاد ذکر شده عبارتند از: حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دستاندرکاران سینما، ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی و ارتقای سطح آموزشی و مهارت حرفهای دستاندرکاران سینمای جمهوری اسلامی ایران.
با مروری اجمالی به این اهداف و مقایسه آن با عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاع خانه سینما در دورههای مختلف و بهخصوص سالهای اخیر میتوان به عملینشدن تقریبا همه این موارد اشاره کرد. صحبتها و گلایهها و نقدهای همیشگی اعضای صنوف و سینماگران شاخههای مختلف نسبت به کمکاری و انفعال مدیران خانه سینما در این سالها مثل روز روشن است و با جستوجویی ساده در فضای رسانهای به دست میآید. اما مدیران خانه سینما به جای انجام رسالت و وظایف ذاتی خود در تامین خواستههای بحق و حداقلی سینماگران و اعضای صنوف، در یک ترک فعل دائمی، در خوانشی دشمنپسند کارشان محدود به صدور بیانیههای سیاسی بدون بینش سیاسی و تحریک هرچه بیشتر هنرمندان مستعد بازیهای سیاسی شده است.
این رشته سر دراز دارد
بیانیه اخیر خانه سینما که در آن خواستار ایجاد گفتگو و تعامل بین اغتشاشگران و آشوبطلبان با نظام اسلامی شدند و چشمشان را بر تحرکات برخی چهرههای هنری و ورزشی بستند، مورد عجیب و غریبی نیست و نباید با توجه به مرور سوابق این نهاد صنفی از آن متعجب شویم. اگر خانه سینما در همه این سالها وظایف ذاتی و ماهوی خود را به خوبی انجام میداد و خودش را به هر بهانهای آلوده سیاست نمیکرد، آن وقت صدور این بیانیه اخیر میتوانست موجبات شگفتی و غافلگیری ما را فراهم کند، اما حالا این بیانیه حکم یک بازی کلیشهای منجر به باخت را برای خانه سینما و مدیران دشمنشادکن و غیرمردمی آن دارد. بجز موضعگیریهای این نهاد صنفی در بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری در سال۸۸ و اتفاقات بعد از آن که در ادامه به انحلال و تعطیلی خانه سینما انجامید، خانه سینما در موارد حساس دیگر هم خیلی زود خط و ربط سیاسی متولیان دائمیاش را نشان داد و هیچ نشانی از عنوان «جمهوری اسلامی ایران» در بند سوم اهدافش در اساسنامه نداشت، گویی که با خانه سینمای هرکشور دیگری غیر از جمهوری اسلامی ایران سروکار داریم. اینجا تنها به عنوان نمونه به بعضی از سیاسیبازیهای خانه سینما در این چند سال اشاره میکنیم تا با مرور اجمالی این تاریخچه ببینید این نهاد - در اسم - صنفی چقدر از وظیفهاش فاصله گرفته و در فضای منفعتطلبانه دیگری سیر میکند.
دی ۱۴۰۰ خانه سینما با صدور بیانیهای درباره درگذشت بکتاش آبتین، زندانی سیاسی ماهیت سیاسی خود را نشان داد و سعی کرد درگذشت این هنرمند براساس بیماری کرونا را طور دیگری جلوه دهد. در ابتدای این بیانیه پر نیش و کنایه این طور آمده: «خبر دهشتناک بود. همه میدانیم چه شده و چه اتفاقی افتاده است!» تیرهمان سال۱۴۰۰در پی مشکلات جوی خوزستان و دست و پنجه نرمکردن برخی هموطنانمان با معضل بیآبی و کمآبی، خانه سینما و برخی سلبریتیها دقیقا با خوانش ضدانقلاب و رسانههای معاند همصدا شدند و ضمن صدور بیانیهای آغشته به کنایههای سیاسی به تجمع هم دست زدند. خانه سینما در زمان حادثه تاسفبار سقوط هواپیمای اوکراین در دی۹۸ و اعتراضات و تحرکات و موج بعد از آن هم در زمین دشمن بازی کرد. این نهاد که خودش تقریبا هیچ گاه در برابر خواستههای صنفی و بدیهی و حداقلی سینماگران پاسخگو نیست، در بخشی از بیانیه خود درباره سقوط هواپیما کنایهای نثار رسانه ملی کرد و نوشت: «ما سینماگران از مسئولان پاسخگو و رسانه ملی توقع داریم که دست از پنهانکاری در انتشار بهموقع اخبار بردارند و صداقت و شفافسازی را وظیفه خود و حق ملت بدانند.»
دی ماه همان سال، خانه سینما به جای دعوت مردم و هنرمندان به آرامش جامعه، سعی در ایجاد فاصله و شکاف بیشتر کرد و با صدور بیانیهای و با نگاهی کاملا سیاسی، از سینماگران و اعضای خود خواسته بود در آثار رسانه ملی حضور نیابند! اما این تصمیم خطا و مضحک با فشار و اعتراض برخی اعضا و هنرمندان پس گرفته شد و خانه سینما بلافاصله در بیانیهای دیگر بر لزوم تداوم همکاری با رسانه ملی تاکید کرد. همین دو بیانیه به فاصله اندکی از هم به خوبی نشانه بیدانشی و نگاه سطحی مدیران خانه سینماست که نمیدانند تفکیک عرصههای هنرهای نمایشی و مدیومهای سینما و تلویزیون عملی و شدنی نیست، چرا که هنرمندان حضور و رفت و آمدی همواره در این دو رسانه دارند.
به جز این بیانیههای سیاسی و تحریکآمیز، خانه سینما به طور معکوس و گاه با انفعال در مقابل وقایع و مباحث ملی و استراتژیک، باز هم ماهیت سیاسی و نگاه جریان اصلاحطلب را با سکوت فریاد میزند. یکی از این مصداقها، بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و موفقیت سیدابراهیم رئیسی بود که خانه سینما با علم به ناکارآمدی حزب اصلاحطلب هیچ مشارکتی در این رویداد نداشت و بیانیهای در راستای دعوت هنرمندان و مردم برای مشارکت صادر نکرد. قطعا اگر طیف سیاسی مورد علاقه آنها بخت حضور موفق در انتخابات را داشت، قصه فرق میکرد و خانه سینما خودی نشان میداد.
خانه سینما همچنین درباره فجایعی، چون ترور دانشمندان هستهای ایران همچون شهادت شهید محسن فخریزاده هم سکوت را بر مشارکت مردمی و رسانهای ارجح میداند و طرف مردم و هنرمندان متعهد و انقلابی نمیایستد. البته نام برخی هنرمندان و حتی برخی اعضای خانه سینما پای بیانیهای درخصوص شهادت فخریزاده به چشم میخورد، اما این بیانیه میتوانست تحت عنوان خانه سینما مطرح شود تا نشانهای بر نگاه انقلابی این نهاد باشد که چنین نشد.
انفعال بودار
خانه سینما درحالی در این بیانیه اخیر خود با نیش و کنایه نسبت به نظام و حاکمیت و مظلومیت هنرمندان و سلبریتیها حرف زده که با انفعال و شاید هم تصمیمی خودخواسته چشمش را بر فعالیتهای چهرههای هنری و سلبریتیهای دوتابعیتی و شهروندان آمریکایی و کانادایی همسو با سیاستهای پهلوی و جریانهای بهائی معاند و بیگانه دیگر بسته است. خانه سینما همان طور که در سالهای اخیر با بیاعتنایی به این مهاجرتها و دریافت دستمزدهای کلان و نجومی به دلار از سوی این سلبریتیها، زمینهساز تبعیضی آشکار در بدنه سینمای ایران شد و سازوکار صنفی و رعایت عدالت در این عرصه را تغییر داد، حالا هم هیچ واکنشی در برابر پست و استوری و توییتهای جنجالی و تحریکآمیز سلبریتیها برای حضور در خیابان و برهمزدن نظم و قانون و ایجاد اغتشاش ندارد و وقیحانه نظام را به گفتگو با «هنرمندان و معترضین» دعوت میکند. این در حالی است که بسیاری از هنرمندان شریف و زحمتکش سینمای ایران مدتهاست خانهنشین هستند و اوضاع مالی خوبی ندارند، اما خانه سینما که خودش با بحران مشروعیت و استعفاهای مداوم روبهرو بود و هست و انتخاباتش پر از حاشیه بود و در یک فضای پرتفرقه، بیرحمانه به پالایش و تعلیق همین اعضای صنوف بینوا دست میزند و دست بالا با خوشرقصیهای سیاسی خودی نشان میدهد. با چنین شرایط و اوضاع و احوالی به نظر میرسد یک بار دیگر نیازمند حضور جذاب و کاریزماتیک و عمل سینمایی احمد نجفی هستیم و همان طور که در اعتراض به وضعیت اکران فیلمش، شبانه در شورای صنفی نمایش را گل گرفت، این بار هم زحمت بکشد و خودش را به پلاک ۲۹ کوچه سمنان در خیابان بهار جنوبی برساند.
گاهشمار برخی نقدهای امسال به خانه سینما
۲۰ مهر ۱۴۰۱
حسن زاهدی، صدابردار پیشکسوت سینما: خانه سینما از پایبست ویران است و با تغییر این مدیر و آن مدیر هم قرار نیست مسألهای حل شود.
۱۹ مهر ۱۴۰۱
نوید فرحمرزی، عضو دو انجمن «چهرهپردازان» و «طراحان فنی و مجریان صحنه»: مدیران خانه سینما در هیچ دورهای در جهت رفاه و آرامش و تکامل سینما حرکت نکردهاند.
۱۷ مهر ۱۴۰۱
آفرین عبیسی، بازیگر: ما که اصلا برای مدیران مهم نیستیم چه فرقی میکند چه کسی مدیر میشود؟ هر کس میآید فقط دنبال منافع خودش است و بس!
۱۶ مهر ۱۴۰۱
مرتضی پورصمدی، فیلمبردار پیشکسوت سینما: خانه سینما در حال حاضر یک نهاد ناکارآمد است در صورتی که میتواند با درایت مدیران نهادی برای رفع بحران از زندگی سینماگران شود.
۴ مهر ۱۴۰۱
محسن فاضلی، عضو انجمن منتقدان سینمای ایران: به دلیل بیتوجهی نهادهای نظارتی، عدهای گستاخانه در خانه سینما ترکتازی میکنند.
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
کاوه صباغزاده کارگردان سینما: خانه سینما دچار بیقانونی سیستماتیک شده و تخلفات آن به یک مورد محدود نمیشود.
۲۸ شهریور ۱۴۰۱
سیدضیاء هاشمی، رئیس جامعه صنفی تهیهکنندگان: خانه سینما مدتها است غرق در التهابات سیاسی و جهتگیریهای حزبی شده است. باید آن را به مسیر واقعی خودش برگردانیم.
روزنامه جام جم