محمد ستاریوفایی:
داستان من، تشکر از کُردهای ایران است
محمد ستاریوفایی، نویسنده اثر در ابتدای جلسه ضمن بیان مقدمهای درباره داستان، به اهمیت کُرد بودن قهرمان داستان اشاره کرد و گفت: سیروان، نام قهرمان داستان است و باتوجه به کردی بودن این نام، نشان میدهد که به خطه کردستان وابستگی دارد. سیروان برای مردم کردستان نام آشنایی است. یکی از دلایلی که این قصه و جریان را برای کتاب انتخاب کردم، برمیگردد به زمانی که مردم عزیز کردستان زیر چکمههای گروهکها تحت فشار بودند و حتی مشکل معیشتی هم داشتند اما با همه سختیها به نظام وفادار بودند و هستند. بخش دیگری از موضوعات مطرحشده در کتاب هم قدرت عملیاتی سرویسهای اطلاعاتی دنیا را نشان میدهد.
وی درباره درونمایه داستان افزود: داستان کتاب، نشان میدهد جوانان این خطه، باید اطلاعاتشان را نسبت به سرویسهای اطلاعاتی دنیا بالا ببرند و بدانند که شیوهها و شگردهایشان چیست. قهرمان داستانِ ما تا مدتها نمیدانست در تور سازمانسیا گرفتار شده و خیال میکرد کاری ساده در آلمان برایش مهیا کردهاند. جوانان ما باید بدانند که در چه زمانی زندگی میکنند و با چه شگردهایی در دام بیگانگان قرار میگیرند.
امیدوارم مخاطبان کتاب استفادههایی که باید را ببرند؛ زیرا ما نیاز داریم دانش امنیتی داشته باشیم. نویسنده رمان سیروان بیان کرد: در این کتاب، آوردن نام سیروان و خطه کردستان، تشکری بود از قوم کُرد. من در سالهای دهه ۶۰ در کردستان حضور داشتم و آنها را دیدهام. وقتی به یک پدیده نگاه میکنیم، بیشتر به نقصها توجه میکنیم و حسنها را نمیبینیم و این خوب نیست. مردم خطه کردنشین ایران بسیار محترماند. محمد ستاریوفایی در پاسخ به سوالی درباره مسأله سانسور و اغراق در متن به دلیل امنیتی و خاص بودن قصه گفت: اگر سانسور در این کار بود، نمیتوانستید بیش از 30، 20 صفحه از آن را بخوانید؛ چون سوال برایتان پیش میآمد و نمیتوانستید به جواب برسید. من در داستان اغراقی نمیبینم و اگر با سیستمهای اطلاعاتی دنیا آشنا باشید این قصه خیلی پایینتر از این حرفهاست. کارهای اطلاعاتی فوق تصور ماست. قدرت، پول، محیط و اجازه در دستان آنهاست. درسازمانهای اطلاعاتی هیچ خط قرمز و محدودیتی وجود ندارد، پس در متن اغراق نیست.
میثم رشیدیمهرآبادی:
نوشتن چنین داستانی در ۷۰سالگی تحسینبرانگیز است
میثم رشیدیمهرآبادی، منتقد ادبی در بخش اول نقد خود به نکات مثبت و امتیازهای این داستان پرداخت و بیان کرد: این کتاب قبل از اینکه نقد شود، باید بهخوبی معرفی شود. انتشارات سپاس در پنجماهی که از رونمایی کتاب میگذرد در راستای معرفی رمان باید گامهای بهتر و بیشتری برمیداشت و امیدوارم این نشست باعث شود این داستان امنیتی و اطلاعاتی بهتر معرفی شود. پس ابتدا در معرفی این داستان بلند باید بگویم با یک شخصیتی هنرمند در داستان روبهرو هستیم که در کشور آلمان مشغول فیلمسازی در حوزه تبلیغات است. به طور اتفاقی با خانمی به نام «لیلا» آشنا و در جریان قتل این زن، وارد ماجراهای عجیب و غریب دیگری میشود.
وی در توضیح ویژگیهای متفاوت این رمان با سایر داستانهای حوزه امنیتی گفت: در دهه ۹۰، داستانهای زیادی در حوزه داستان امنیتی مخصوصا به قلم نویسندگان جوان داشتیم که دوویژگی داشتند که این ویژگیها در داستان سیروان وجود ندارد؛ یکی اینکه آن نویسندگان صرفا در جریان پروندههای امنیتی قرار میگرفتند و تجربهای در این زمینه نداشتند اما جناب ستاریوفایی تجارب بسیارارزشمندی در این حوزه دارد. نکته بعد این است که آن داستانها برای جذابیت بیشتر، تمرکز ویژهای بر روابط بین آقایان و خانمها داشتند و روی قوای شهوانی تمرکز میکردند؛ ولی نویسنده این اثر در این زمینه مثل ماجرای شخصیت لیلا، فاصله ایمن را رعایت کرده است و ورود شخصیتهای دیگر نیز به داستان هوشمندانه و حسابشده است.
چند مورد دیگر هم درباره نکات مثبت کتاب بیان میکنم ازجمله اینکه؛ فکر میکنم آقای وفایی در ۷۰سالگی این کتاب را نوشتهاند و نوشتن چنین کتابی در این سن و سال دارای مزیت بوده و تحسینبرانگیز است. نکته بعد اینکه شخصیتهای زیاد در داستان گم نمیشوند و نویسنده، راکورد این شخصیتها را در طول داستان بهخوبی رعایت کرده است. به نظر من سیروان، بستری است که نویسندگان جوان میتوانند از دل آن چندین داستان دیگر بنویسند؛ زیرا نویسنده اثر، راه اطلاعاتی را برای آنها باز کرده است. ویراستاری کار و طرح جلد کتاب هم خوب است و جا دارد از زحمات آقای قادری و خانم بیات در این زمینه تشکر کنیم. در نگاه اول میشود فهمید با کتاب محترمی روبهرو هستیم.
میثم رشیدی در ادامه نشست، درباره سیر داستانی کتاب گفت: یکی از نکات مهم که در نگارش داستان به هنرجوها میگوییم، خلق «آغاز جذاب» برای داستان است. این ممکن است محدود به فصل اول یا صفحه اول شود و حتی در مدل سختگیرانهاش باید پاراگراف و جمله اول داستان آنچنان جذاب باشد که قلابش را به ذهن مخاطب بیندازد و او را همراه کند. نکتهای که در اینباره در داستان سیروان وجود دارد، این است که با یک مقدمه سختخوان شروع میشود. کاش این مقدمه بهعنوان مؤخره و در انتهای کتاب میآمد اما فصل اول کتاب دو نکته قابلتوجه هم دارد: اینکه داستان با یک اتفاق گیرا و جذاب آغاز میشود و شخصیتها به خوبی در همان ابتدا معرفی میشوند.
میثم رشیدی در بخش پایانی صحبت خود به «ایکاش»های اثر هم اشاره و بیان کرد: در کنار نکات مثبت، خوب است که «ایکاش»ها را هم مطرح کنیم. چند مورد را گلچین کردهام که به آن میپردازم. در کتاب سیروان از زاویه دید اول شخص استفاده شده است که اگر «سومشخص» بود فضا و امکانات بیشتری برای نویسنده فراهم و محدودیت روایت کمتر میشد. نویسنده متناسب با سن و سال و تجربیاتش توضیحات زیادی میگوید که لذت کشف را از مخاطب میگیرد. فصلها در این کتاب میتوانست عنوان داشته باشند.
مقدمه کتاب، عرفانی و معرفتی است و اگر در آخر کتاب میآمد، بهتر بود. اوایل کتاب تعدادی پاورقی میبینیم که به نظرم حضور آنها واجب نیست؛ مثل توضیح درباره نوع هواپیمای فالکن. نویسنده از کنار بعضی وقایع زود گذشته در صورتی که مخاطب منتظر توصیف بیشتری است. به طور کل، در ویرایش بعدی کتاب میشود حدود یکچهارم از حجم داستان را کم کرد که بر قیمت تمامشده کتاب هم مؤثر است و خرید آن را برای مخاطبان راحتتر میکند.
دکتر جواد کاموربخشایش:
در ادبیات داستانی به فضای امنیتی کمتوجه بودهایم
دکتر جواد کاموربخشایش، که سالهاست در حوزه تاریخ شفاهی و روایت فعالیت میکند، مشاور تألیف این اثر نیز بوده است. وی همچنین ناظر کیفی بسیاری از کتابهایی است که در انتشارات سپاس منتشر میشود. او در بخشهایی از این نشست درباره داستان و درونمایه آن گفت: این کتاب اتفاق مبارکی است. درباره پیشینهاش باید بگویم که من به دو مسأله در کتاب پی بردهام؛ یکی نبوغ نویسنده که احساس کردم باید این فرد در حوزه نویسندگی نابغه باشد که یک رمان مستند نوشته است و نکته دوم، نبوغ یک فرد اطلاعاتی است که در واو به واو و سطر به سطر کتاب میبینیم و تمام انرژی خود را گذاشته است تا اهداف مدنظر سازمانش را برآورده کند. نوع برخوردهای انسانی هم در این اثر جالب توجه بود. همانطور که اشاره شد، میتوان از این کتاب داستانهای دیگری نوشت اما علاوهبر داستان، میتوان از دل این اثر دهها فیلم خوب درآورد که در سطح دنیا نشان داده شود. به طور کل، انجمن پیشکسوتان سپاس، تلاش دارند موضوعات مغفولمانده اطلاعاتی را به جامعه نشان دهند.
جواد کاموربخشایش درخصوص اینکه چنین رمانهایی با این سبک قبل از انقلاب گیراتر بودند یا اکنون جذابتر شدهاند، بیان کرد: ما قبل از انقلاب رمان امنیتی کمی داشتیم و بیشتر سیاسی بودند اما بعد از انقلاب با فضاهای جدیدتری روبهرو هستیم. وقتی رمان سیروان را مطالعه میکردم، حس نمیکردم که نویسنده رمان نوشته است؛ زیرا انگار خواسته است در قالب یک ادبیات خوب، تجربههایش را بگوید. استنادی در متن وجود دارد که از رمان و تخیل آن فاصله میگیرد، البته این بد نیست. ما باید راهی برای تبیین اینگونه مسائل و رشادتهایی که در این زمینه انجام شده، باز کنیم. ادبیات میتواند از منظر آگاهیبخشی خیلی به جامعه امروز کمک کند. این اتفاق تازهای در مطالعات ادبیات داستانی است که ما وارد فضای رمان امنیتی شویم؛ چیزی که به آن کم توجه کرده بودیم.
دکتر حامد نظری:
مسئولان ما همچنان فریب میخورند!
دکتر حامد نظری، کارشناس مسائل امنیتی دیگر مهمان این نشست بود که با طرح یک سوال صحبت خود را آغاز کرد و گفت: از منظر جنبههای تخصصی درست است که این داستان است مقداری با واقعیت فاصله دارد، مثل نحوه ورود شخصیت به مسائل و فعالیتهای امنیتی اما این رمان است و باید پیامهایش منتقل شود و من در کتاب دنبال هدف نویسنده بودم که میخواهد چه چیزی به مخاطب منتقل کند؟
این استاد دانشگاه درباره تغییر روند سیستمهای اطلاعاتی گفت: پاسخ این سوال برمیگردد به سالهای قبل از انقلاب. وقتی اسناد آن زمان را بررسی کردیم، دو مورد را فهمیدیم؛ یکی استفاده از پول برای اینکه دیگران را در اختیار بگیرند و دیگری دامهایی در استفاده از زنان. این روشها علنی بود و خیال میکردیم بعد از انقلاب، از این دو روش برای داخلیها استفاده نمیشود اما بعد از مدتی متوجه شدیم که برخی از مسئولان ما همچنان با این دو روش فریب میخورند.
وی افزود: علاوهبر اهدافی که آقای ستاری گفت، چیزی که در این داستان پررنگ است اینکه جوانان در هرجایی حواسشان جمع باشد. در هر چیز سادهای ممکن است دامی برای جذب پهن شده باشد؛ زیرا گاهی میبینیم که بدون اینکه خبر داشته باشند، دارند برای آنها کار میکنند. هنری که در این کتاب بود و جای تقدیر دارد این است که علاوهبر ترفندهای دشمن در جذب، توانمندیهای دستگاه اطلاعاتی ایران را هم نشان میدهد.
این کارشناس مسائل امنیتی درباره اینکه چرا دستگاه امنیتی خود را به فضای ادبیات داستانی بهویژه برای مخاطب نوجوان و جوان کشور نزدیک نمیکند، گفت: چند سالی است که کارهای خوبی انجام شده، مثل تولید فیلم «گاندو» اما در بحث نشر و کتاب، جای این آثار خالی است. در حالی که جوانهای ما با انبوه تهاجمی که به افکارشان میشود، مواجهند. این هنر دشمن است اما ما نیز باید کار قوی در قالبهای هنری و حتی هشدارهای امنیتی انجام دهیم. رمان سیروان میتواند شروعی باشد برای تولید رمانهای زیبا و جذابی که نسل جوان از تجربیات امنیتی استفاده کند. این کتاب مقدمهای است برای ورود سایرین به این حوزه.
منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد