اشتراکات فرهنگی ایران و پاکستان عاملی برای همکاری‌های دوجانبه

ای جوانان عجم! جان‌من و جان‌شما

در روز ۲۵خرداد ماه امسال وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران میزبان همتای پاکستانی خود بود و در تهران به‌صورت رسمی با او دیدار کرد. در ملاقات حسین امیرعبداللهیان با بلاول بوتو زرداری تنها مسائل سیاسی و اقتصادی مورد بحث و تبادل‌نظر قرار گرفت و توجه به موضوع فرهنگ و هنر در دستور کار قرار نداشت.
کد خبر: ۱۳۸۳۱۵۷
نویسنده رضا حسینی - روزنامه‌نگار
این در حالی است که مردم ایران و پاکستان با وجود برخی تفاوت‌ها در زبان و آداب و رسوم، اشتراکات متعددی در حوزه فرهنگ دارند که می‌تواند زمینه‌ساز نزدیکی هرچه بیشتر آن‌ها به یکدیگر شود. با این‌حال معمولا چنین نقاط مشترکی در مناسبات سیاسی چندان مورد توجه طرفین قرار ندارد و برای تقویت آن تلاش جدی صورت نمی‌گیرد. با نگاهی به معماری آن دسته از مساجد قدیمی ایران که در استان سیستان‌و‌بلوچستان وجود دارد می‌توان دریافت که شمایل آن‌ها بیش از آن‌که به معماری مساجد شهر‌های تاریخی ایران نظیر اصفهان شباهت داشته باشد، به مساجد پاکستان و شبه‌قاره هند شبیه است. این تنها یک نمونه از اشتراکات فرهنگی متعددی است که می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد همکاری‌های دوجانبه و نزدیک شدن هرچه بیشتر رابطه مردم دو کشور شود. با این‌حال این نقاط مشترک اغلب به‌جای تقویت مورد بی‌توجهی قرار گرفته و به‌تدریج در حال فراموشی و کمرنگ شدن در گذر زمان است.

نوروز عاملی برای پیوند

بدون تردید یکی از مهم‌ترین اشتراکات فرهنگی مردم ایران و پاکستان جشن نوروز است. این جشن باستانی در پاکستان معمولا با نام «نوروز عالم‌افروز» شناخته می‌شود و هر سال در بسیاری از نقاط این کشور از جمله ایالت‌های پنجاب، گلگیت بلتستان و بلوچستان به شکل مفصل برگزار می‌شود. این سه ایالت در شرق، شمال و غرب پاکستان قرار دارند و این موضوع نشان‌دهنده گستردگی میزان اقبال به جشن نوروز در این کشور است. البته این اقبال در ایالت بلوچستان پاکستان کاملا عادی به نظر می‌رسد. چرا که این ایالت تا زمان حکمرانی ناصرالدین شاه قاجار بخشی از خاک ایران بود و در اثر بی‌کفایتی او و پافشاری انگلستان به موجب انعقاد قرارداد گلداسمیت از کشور ما جدا شد؛ بنابراین جای تعجبی ندارد که مردم این منطقه هنوز به سنت‌های قدیمی خود پایبند باشند و نوروز را پاس بدارند. حتی در جشن‌های نوروزی سالانه که در پاکستان برگزار می‌شود اجرای سنت‌های کهنی قابل مشاهده است که مردم ایران آن‌ها را به‌کلی از یاد برده‌اند. به‌عنوان مثال هر سال در آغاز فصل بهار مردم بخش‌هایی از پاکستان به تماشای مسابقات چوگان می‌روند. این رسم در ایالت گلگیت بلتستان بیش از سایر نقاط پاکستان رایج است و ریشه در اشتراکات کهن تاریخی مردم این کشور با ایران دارد. با توجه به این‌که برگزاری منظم مسابقات چوگان به شکل آیینی اکنون در کشور ما تقریبا منسوخ شده است، می‌توان با گرته‌برداری از سنت سالانه مردم پاکستان آن را احیا کرد. این امر از طریق معرفی سنت بهاری مذکور به مردم ایران از طریق بازتاب آن در محصولات فرهنگی مشترک (نظیر فیلم، کتاب، نمایشگاه و نظایر آن) قابل انجام است.

احیای سنت‌های کهن

یکی دیگر از جشن‌های نوروزی مرسوم در پاکستان که هر سال در بسیاری از نقاط این کشور به‌خصوص ایالت پنجاب با جلوه و شکوه خاصی برگزار می‌شود «بسنت» نام دارد. یکی از رسوم رایج این جشن سنتی بادبادک‌بازی است که بسیار مورد توجه مردم پاکستان اعم از پیر و جوان قرار دارد. شلوغ‌ترین و باشکوه‌ترین جشن بسنت (به معنی بهار) هر سال در شهر لاهور برگزار می‌شود و بسیاری از مردم نقاط دیگر پاکستان برای شرکت در آن راهی این شهر می‌شوند. طی سال‌های اخیر در تهران و برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهد برگزاری جشن‌های مشابهی تحت عنوان «جشن بادبادک‌ها» بوده‌ایم که البته از نظر جلوه و گستردگی با جشن بسنت قابل مقایسه نیست. جشن بادبادک‌ها در ایران معمولا به شکل پراکنده برگزار می‌شود و تاریخ مشخصی ندارد. در حالی که می‌توان مانند جشن بسنت آن را با سنت‌های نوروزی ادغام کرد و تاریخ معینی برای برگزاری سالانه آن در نظر گرفت.

حتی می‌توان به موجب همکاری‌های دوجانبه فرهنگی با کشور پاکستان تور‌های تفریحی مشترک و متعددی ایجاد کرد تا مردم دو کشور بتوانند این جشن‌های مشابه را از نزدیک ببینند و با نقاط مشترک فرهنگ کهن خود بیشتر آشنا شوند. هر سال در روز‌های پایانی اسفند ماه شاهد افزایش گلایه مسئولان کشور در ارتباط با ترقه‌بازی جوانان و نوجوانان ایرانی در شب چهارشنبه‌سوری هستیم. شاید بهتر است به جای گلایه و غر زدن یا تکرار نصیحت‌های همیشگی که معمولا تاثیر چندانی هم ندارد، آستین‌ها را بالا زد و به‌طور جدی در جامعه فرهنگ‌سازی کرد تا سرگرمی‌های بی‌خطری نظیر بادبادک‌بازی جای کار‌های خطرناک و غیرمفیدی مانند ترقه‌بازی را بگیرد.

همکاری مشترک در عرصه‌های نوین

سینمای پاکستان در طول ۱۰سال اخیر موفقیت‌های قابل‌توجهی را در عرصه‌های نوین کسب کرده است. یکی از این عرصه‌ها تولید انیمیشن‌های سه‌بعدی است که هنرمندان پاکستانی به‌تازگی در آن حرف‌های فراوانی برای گفتن دارند. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ میلادی (پیش از شیوع ویروس کرونا) صنعت انیمیشن پاکستان حرکت کاملا رو به جلویی را تجربه کرد تا جایی که در سال ۲۰۱۸ یک انیمیشن بلند پاکستانی به نام «شاه الاغ» لقب پرفروش‌ترین فیلم سال را در این کشور به خود اختصاص داد و در صدر جدول فروش ایستاد. این فیلم که با بودجه ۵۰ میلیون روپیه پاکستان (تقریبا ۲۳۸‌هزار دلار به نرخ امروز) ساخته شده بود توانست فروشی معادل ۲۵۰ میلیون روپیه (حدود یک میلیون و ۱۹۰‌هزار دلار) را تجربه کند. علاوه بر این فیلم دو انیمیشن بلند دیگر به نام‌های «اللهیار و افسانه مارخور» و «سه بهادر: خیزش سلحشوران» نیز به ترتیب با فروشی معادل ۵۳ میلیون روپیه (۲۵۲‌هزار دلار) و ۱۰ میلیون روپیه (۴۷‌هزار دلار) در گیشه، رتبه هشتم و بیستم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۱۸ پاکستان را به خود اختصاص دادند. این در حالی است که فیلم «شگفت‌انگیزان ۲» محصول شرکت دیزنی و استودیو پیکسار که همان سال در سینما‌های پاکستان اکران شد تنها ۴۰ میلیون روپیه (حدود ۱۹۰‌هزار دلار) در گیشه فروش داشت و از نظر میزان استقبال پایین‌تر از دو فیلم بومی شاه الاغ و اللهیار و افسانه مارخور قرار گرفت.

این موفقیت می‌تواند الگویی برای سینمای ایران باشد تا با تلاش بیشتر و هدفمندتر حرکت رو به رشد مشابهی را تجربه کند. باید اعتراف کرد سینمای ما در طول دو دهه گذشته عملکرد چندان قابل‌توجهی در زمینه تولید آثار انیمیشن بلند به شکل منظم و با توان رقابتی بالا نداشته است. شاید بتوان در حوزه تولید انیمیشن به همکاری با هنرمندان پاکستانی پرداخت و از تجربیات سودمند آن‌ها بهره گرفت تا بلکه در طول زمان موفقیت‌های مشابهی در این زمینه حاصل شود.

سینمای پاکستان در چرخه‌های تاریخی

پاکستان صاحب سینمای پرقدرتی مثل کشور همسایه‌اش هند نیست، اما فعالیت‌های فیلمسازی در آنجا جریان دارد و سالانه حدود ۱۰۰ فیلم سینمایی در این کشور همسایه آسیایی تهیه و تولید می‌شود. پاکستان خانه چندین استودیوی فیلمسازی بزرگ و مجهز است که عمدتا در دو شهر لاهور و کراچی قرار دارند. به‌گفته اهل‌فن، سینمای پاکستان نقش بسیار مهمی در فرهنگ این کشور بازی کرده و می‌کند و در سال‌های اخیر توانسته بعد از مدت‌ها رخوت و سکون، دوباره جان گرفته و محصولاتی دیدنی و مردم‌پسند ارائه کند. از آنجا که در پاکستان چند زبان مختلف همچون اردو، پشتو، سیندو، پنجابی و... وجود دارد، فیلم‌هایی هم که در این کشور ساخته می‌شوند از این تنوع زبانی بهره می‌گیرند. از سال ۱۹۴۸ به این سو، بیش از ۱۰‌هزار فیلم به زبان اردو تهیه و تولید و اکران عمومی شده است. این رقم در رابطه با فیلم‌های پنجابی پشتویی و سیدویی به رقم ۸۰۰۰، ۶۰۰۰ و ۲۰۰۰ می‌رسد. اولین فیلم صنعت سینمای پاکستان سال ۱۹۳۰ و با نام «حوسن کا کادو» توسط عبدور رشید کاردار و به زبان لاهوری ساخته شد. با این حال، از فیلم «تری یاد/ یاد تو» به کارگردانی داوود چاند در سال ۱۹۴۸ به‌عنوان اولین محصول صنعت سینمای پاکستان نام برده می‌شود. در فاصله سال‌های ۱۹۴۷ تا ۲۰۰۷، بخش عمده فعالیت‌های سینمایی پاکستان در شهر لاهور انجام می‌شد. رسانه‌های گروهی و منتقدان سینمایی به این شهر نام مستعار لالی وود را داده‌اند که هم‌وزن هالیوود و بالیوود است و فیلم‌هایی مردم‌پسند و فراگیر تولید می‌کند.

فیلم‌های پاکستانی که در ژانر‌های مختلف سینمایی تهیه و تولید شده‌اند، در این دوران با استقبال بسیار خوب تماشاگران داخلی روبه‌رو شدند و تاثیری مستقیم و غیرقابل باور بر فرهنگ عمومی مردم گذاشتند. به‌هر حال، در فاصله سال‌های ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۷ صنعت سینمای کشور راه انحطاط را در پیش گرفت و حکومت نظامی حاکم بر کشور بیشترین و منفی‌ترین تاثیر را بر سینمای آن گذاشت. در عین حال، تصویب و اجرای قانون جدید سانسور هم تاثیرات منفی خود را بر وضعیت تولید فیلم‌ها گذاشت و مهم‌ترین نتیجه، خالی‌شدن محصولات سینمایی از کیفیت بود. با وجود این، هر دو گروه سینماگران غیرمتعارف و گیشه‌پسند کوتاه نیامدند و تلاش کردند با درک وضعیت موجود، فیلم‌هایشان را ساخته و در معرض دید و قضاوت تماشاگران و مردم عادی بگذارند. طی سال‌های دو دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، تلاش اهالی صنعت سینمای کشور این بود که نگذارند شعله این سینما خاموش شود و با فراز‌و‌نشیب‌های زیادی روبه‌رو شدند. این فرازو‌نشیب‌ها هم جنبه و بعد سیاسی و اجتماعی داشت و هم جنبه اقتصادی و شرایط تولید محصولات سینمایی.

به‌گفته تحلیلگران هنری، در سال ۲۰۰۰ صنعت فیلمسازی در لاهور تقریبا به بن‌بست کامل و توقف فعالیت‌هایش رسید. این موضوع تاثیر بلافاصله خود را بر کار و فعالیت هنرمندان هر دو شهر لاهور و کراچی گذاشت. رسانه‌ها خبر از یک ورشکستگی کامل دادند و در این ارتباط سیاست‌های دولتی و رسمی را در نابودی صنعت سینمای کشور مقصر اصلی معرفی کردند. با این حال، هنرمندان دست از فعالیت و تلاش برنداشتند و بالاخره در سال ۲۰۰۷ بود که منتقدان و رسانه‌ها از التیام زخم‌های فروپاشی صنعت سینمای کشور خبر دادند. این‌بار، اما این شهر کراچی بود که خودش را به‌عنوان ناجی و هماهنگ‌کننده فعالیت‌های سینمایی معرفی کرد و توانست جای شهر لاهور را به‌عنوان مرکز اصلی و تعیین‌کننده فعالیت‌های سینمایی بگیرد. حالا پایتخت جدید سینمایی پاکستان قصد داشت با بهره‌گیری از کمک و همراهی تمام هنرمندان کشور (و از جمله هنرمندان لاهوری که زمانی حرف اول را در تولید فیلم‌های سینمایی می‌زدند) دوباره به روز‌های پررونق سابق خود برگردد. این در حالی بود که نسل جدید و جوانی از تهیه‌کنندگان، فیلمسازان و فیلمنامه‌نویسان هم از راه رسیده بودند تا با طرح‌های ابتکاری جدید، روز‌ها و شرایط بهتری را برای کل سینمای کشور فراهم کنند. نکته جالب در این ارتباط، اهمیت دادن هنرمندان به فیلم‌های کوتاه بود که نقش مهمی در تولید فیلم‌های بلند و با‌کیفیت بازی می‌کرد. این در شرایطی بود که تکنیک‌های جدید سینمایی هم به یاری فیلمسازان داخلی آمد تا در کنار داستان‌هایی غنی و جذاب، شکل و شمایل متفاوت و قشنگ‌تری به محصولات سینمایی بدهد. حالا هنرمندان پاکستانی برای تعریف داستان‌هایشان از فرم‌های تازه هنری و تصویری بهره می‌گرفتند که تماشاگران بومی مشابه آن را فقط در تولیدات خارجی دیده بودند. مجموع این عوامل باعث شد تا اهل‌فن صحبت از «احیا و رستاخیز سینمای پاکستان» کنند.

مورخان سال ۱۹۲۹ را به‌عنوان زمان شروع تاریخ سینمای پاکستان اعلام کرده‌اند. سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۶ سال‌های سینمای صامت در کشور هستند. در سال ۱۹۴۷ که پاکستان از هند جدا و به‌عنوان کشوری مستقل فعالیت‌هایش را آغاز کرد، هنرمندان پاکستانی برای شروع فعالیت‌هایشان راهی شهر لاهور شدند. تا سال ۱۹۴۷ تنها ۸۰ سالن سینما در بنگال شرقی مشغول فعالیت بود. مارس ۱۹۴۸ و هنگام بازدید محمد علی جناح، ژنرال حاکم بر پاکستان از این منطقه، قرار شد با کمک‌های تکنیکی که در کلکته مستقر بود سینما در این مکان احیا شود. این اولین بیانیه رسمی سینمایی در کشور تازه تاسیس بود. البته این منطقه بعدا خود محل رخداد درگیری‌های زیادی شد که نتیجه آن، شکل‌گیری کشور مستقل بنگلادش در این مکان بود! سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۷ به‌عنوان دوران طلایی سینمای پاکستان معرفی شده‌اند. در دهه ۶۰میلادی تعداد زیادی فیلمساز و بازیگر به سینما معرفی شدند که قلب میلیون‌ها تماشاچی پاکستانی را بردند و باعث سرازیرشدن‌شان به داخل سالن‌های نمایش شدند. فیلم‌های سیاه و سفید کم‌کم جای خود را به محصولات رنگی دادند که سخت مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفت. «سنگام» (۱۹۶۰) ساخته زهیر ریحان اولین فیلم تمام رنگی سینمای پاکستان است. با این اوصاف، این فیلم اولین بار در سال ۱۹۶۲ و همراه با «مالا» (اولین فیلم سینمااسکوپ کشور) اکران عمومی شد. «شهید» در همین سال اولین فیلم پاکستانی بود که جنگ فلسطین را دستمایه اصلی داستان خود کرد و لقب یک کار پرفروش را گرفت. از این سال به‌عنوان معرفی و ظهور محمدعلی اسم برده می‌شود که خیلی زود تبدیل به اولین سوپراستار سینمای کشور شد. برای نخستین‌بار در تاریخ سینمای کشور، در سال ۱۹۶۵ و به‌دنبال جنگ هند و پاکستان نمایش عمومی فیلم‌های هندی (که طرفداران بسیار وسیعی در پاکستان داشت) کلا ممنوع اعلام شد. با این وجود، از تعداد تماشاگران سینما‌ها کاسته نشد و با جایگزین کردن تعداد بیشتری محصول داخلی، خلأ فیلم‌های بالیوودی جبران شد. با ورود وحید مراد به عالم سینما، تماشاگران یک سوپراستار تازه را کشف کردند که لقب «قهرمان شکلاتی» را از آن خود کرد. رسانه‌ها هم او را به‌عنوان مارلون براندو و الویس پریسلی پاکستان معرفی کردند.

با ظهور محمد ضیاالحق در صحنه سیاست کشور و تشکیل دولت او (۱۹۷۸ تا ۱۹۸۸)، سینمای پاکستان از سال ۱۹۷۷ راه نابودی و انحلال را در پیش گرفت. این وضعیت تا سال ۲۰۰۰ ادامه پیدا کرد. مردم کشور خیلی زود متوجه شدم فیلم و سینما اولین قربانی تغییرات اجتماعی مورد نظر این افسر نظامی است. براساس قوانین جدید، نیرو‌های نظامی باید سر صحنه فیلمبرداری فیلم‌ها حضور پیدا می‌کردند و مقررات سانسور، وضعیت بغرنجی برای هنرمندان به‌وجود آورد. مدتی بعد به دستور دولت تقریبا تمام سینما‌های فعال شهر لاهور بسته شدند. با افزایش مالیات بر تولیدات سینمایی، دیگر عملا نمی‌شد فیلمی را جلوی دوربین برد. در این ایام «آینه» با داستان خانوادگی‌اش به‌خوبی به نمایش نابودی ارزش‌هایی پرداخت که توسط ذوالفغار علی بوتو تاسیس و توسط ضیاالحق نابود شد. جالب این که این درام اجتماعی برای حدود ۴۰۰ هفته روی پرده سینما‌های کشور باقی ماند و تبدیل به یکی از موفق‌ترین محصولات تاریخ سینمای کشور شد. اتفاقات منفی راه را برای اعلام نابودی سینمای پاکستان در سال ۱۹۹۰ هموار کرد. اکثر دفاتر و استودیو‌های فیلمسازی تعطیل شدند و مرگ وحید مراد در سال ۱۹۸۳ به‌عنوان زمان مرگ فعالیت‌های سینمایی اعلام شد. در شرایطی که تولید محصولات سینمایی تقریبا به صفر رسیده بود، انتخاب کریستوفر لی، دراکولای معروف فیلم‌های آمریکایی برای بازی در نقش شخصیت اصلی فیلم «جناح» در سال ۱۹۹۸ اعتراضات زیادی را به‌دنبال داشت. تلاش‌های فیلمسازان اهل کراچی برای ساخت فیلم‌هایی کم‌هزینه در سال ۲۰۰۳، بعد‌ها به‌عنوان آغاز احیای صنعت سینمای کشور در نظر گرفته شد.

با تشویق چهره‌های مطرح اجتماعی و حمایت رسانه‌ها سالن‌های سینما‌ها به‌تدریج یکی بعد از دیگری باز و فعال شدند. با کاهش خصومت بین هند و پاکستان، ماهش بهات، فیلمساز و تهیه‌کننده مطرح آن زمان بالیوود سفری به کراچی کرد که زمینه را برای همکاری‌های مشترک هنرمندان دو کشور فراهم کرد. استقبال عموم تماشاگران از تولیداتی که رو به افزایش بود، نشان داد تحلیل اهل‌فن درباره رستاخیز سینمای پاکستان درست بوده است. در سال ۲۰۱۱ و با ورود موج تازه‌ای از فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان، سینمای کشور وارد مرحله تازه‌ای از فعالیت‌های خود شد که به موفقیت بیشتر فعالیت‌های سینمایی کمک فراوانی کرد. درام اجتماعی «بگو/ بول» شعیب منصور در همین سال که غوغایی در جدول گیشه نمایش به راه انداخت، آغازگر این موج نو بود. سینمای پاکستان با دارا بودن حداقل ۱۶۰ سالن نمایش مجهز و تعداد زیادی هنرمند نوجو، یکی از پایه‌های مهم اقتصادی و فرهنگی این کشور آسیایی به حساب می‌آید.

اقبال عامل پیوند دو ملت

پرداختن به ابعاد مختلف زندگی شخصیت‌های تاریخی سرشناسی که در ایران و پاکستان مورد اقبال هستند یکی از اقداماتی است که می‌توان آن را در قالب تولید محصولات فرهنگی متعدد به منظور تحکیم روابط دوجانبه انجام داد. یکی از این شخصیت‌های تاریخی اقبال لاهوری است که نه‌تن‌ها در پاکستان بلکه در ایران نیز شهرت قابل‌توجهی دارد. با آن‌که اقبال در لاهور پاکستان متولد شد، اما سخت شیفته تاریخ، فرهنگ، ادبیات و هنر ایران بود. او با آثار شاعرانی نظیر سعدی، حافظ و مولانا آشنایی کامل داشت و خود اشعار فراوانی به زبان فارسی سروده است. حتی بسیاری از منتقدان ادبی سروده‌های فارسی اقبال را قدرتمندتر و برتر از اشعاری می‌دانند که به زبان اردو سرود. در تابستان سال گذشته مشاور وزیر فرهنگ ایالت پنجاب حین حضور در خانه فرهنگ ایران در لاهور نسبت به همکاری مشترک در زمینه تولید آثار مستند و داستانی و همچنین برگزاری کنفرانس‌های بین‌المللی با موضوع اقبال لاهوری ابراز علاقه کرد. مسلما در صورت انجام اقدامات عملی مناسب در این زمینه می‌توان به نتایج مثبتی دست یافت.

توضیح تیتر: مصرعی از علامه اقبال لاهوری خطاب به جوانان ایرانی

روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها