دفاع مقدس ابرگونهای است که از زاویههای مختلف زندگی اعم از اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی و... را میتوان بررسی و تحقیق کرد و پژوهش در این رابطه بسیار موثر است زیرا نمونههایی همچون «شیار۱۴۳»، «چ»، «اتوبوس شب» و «مزرعه پدری» را دیدهایم که نگاهی درست و پرداخت صحیح از مقوله دفاعمقدس در سینما داشتهاند و از آثار درخشان سینمای ارزشی دفاعمقدس به حساب میآیند.
سینمای اقتباسی، روش مناسبی برای تبدیل آثار ادبی به آثار تصویری است.
با این روش میتوان حوزه شنیداری را با حوزه دیداری وصل کرد و برد تأثیرگذاری اثر را افزونتر نمود. در جهان غرب از این روش برای انتقال فرهنگ خود به دیگر ملل بهره فراوانی بردهاند و میبرند. در ایران نیز برخی کارگردانان و فیلمنامهنویسان ایرانی از این روش بهره بردهاند. با این تفاسیر و منابع گسترده، چرا تولید فیلم فاخر در موضوع دفاعمقدس کم بوده یا اصلا نیست؟
کمبود سوژه ناب و بکر و نبود شرایط تولید از جمله مسائلی است که فیلمسازان و جوانهایی که قصد دارند وارد این عرصه شوند نسبت به آن دغدغه دارند و همیشه معترض و منتقد به این مواضع هستند زیرا عدهای از فیلمسازان معتقدند که دوران رونق سینمای جنگ گذشته و دیدن یک فیلم خوب در سال بیشتر شبیه یک رویا یا توهم بوده و به واقعیت نزدیک نیست.
در چند سال اخیر آثاری همچون «شیار ۱۴۳» و «چ» اگر هم تولید شدند و از آثار برتر حوزه دفاعمقدس به شمار میآیند اما نتوانستهاند یقه مخاطب را بگیرند و برای مدتزمانی وی را روی صندلی بنشانند و تصاویری از مقاومت، ایثار، شهادت، زندگی، عشق، رابطههای انسانی، کرامتمداری، صبر و دیگر اتفاقات بزرگ و افتخارآمیز را به وجودشان بچشانند.
علاج این کمبود در بازماندگان دوران دفاع مقدس است و دیگر منبع آثاری است که نویسندگان آن را مکتوب و منتشر کردهاند و به راحتی قابل دسترس است و میتوانند به فیلمسازان و سینماگران کمک شایان توجهی کنند و سوژههای بکر را معرفی نمایند.
آخرین سوژهای که نویسندهای به نام احمد یوسفزاده از آن پردهبرداری نمود مربوط به دوران اسارت ۲۳ نفر از رزمندگان است که به دیدار صدام حسین، رئیسجمهور معدوم عراق رفتند. اما نکته حائز اهمیت این است که اقتباس در سینمای ایران چندان رونقی ندارد یا با استقبال نویسندگان و فیلمنامهنویسان روبهرو نشدهاست.
مازیار میری، کیومرث پوراحمد، نرگس آبیار، مهدی جعفری، رسول ملاقلیپور و... با اقتباس از رمانهای «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان و «سیونه و یک اسیر» نوشته حبیب احمدزاده، «چشم سوم و اختر» و «روزهای تلواسه» هردو به قلم نرگس آبیار،«سی و سه نفر» نوشته محمد سلیمانزاده با موضوعیت دفاعمقدس به نگارش درآمد و جلوی دوربین بردند و مورد استقبال مردم و منتقدان داخلی و خارجی قرار گرفت.
از جمله آثار اقتباسی سینمای جنگ ایران میتوان پاداش سکوت، اتوبوس شب، شیار۱۴۳ و بیست و سه نفر را نام میبرد. در سال ۸۵ کیومرث پوراحمد فیلم سینمایی اتوبوس شب را از داستان سی و نه و یک اسیر نوشته حبیب احمدزاده اقتباس میکند.
نرگس آبیار که نویسندهای نامآشنا در عرصه نویسندگی دفاعمقدس است، فیلمی به نام شیار۱۴۳ را براساس یکی از کتابهای خود به نام اختر و روزهای تلواسه به نگارش درآورد و مورد استقبال مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و توانست در جشنواره بینالمللی فیلم فجر جوایز بسیاری را به خود اختصاص دهد.
از دیگرآثار اقتباسی در سینمای دفاع مقدس میتوان به «پرستا رشب» ساخته محمدعلی نجفی که اقتباسی از داستان آب نوشته منیرو روانی پور و در مسلخ عشق ساخته کمال تبریزی اقتباسی از حماسههای هویزه
نوشته نصرتا... محمودزاده اشاره کرد.
نکته قابل تأمل این است که تاکنون بیش از ۱۷هزار کتاب خاطره، داستان، رمان، پژوهش در حوزه دفاعمقدس منتشر شدهاست که بیش از ۳۵۰ عنوان مربوط به کتابهای اسارت است که هرکدام میتواند منبع خوبی برای تولید یک فیلم سینمایی باشد.
سینمای جنگ با آثاری پرهزینه مانند دوئل و مزرعه پدری که تولید کرده، نشان داده که ژانر جنگ توانایی نمایش با آثاری قدرتمند را دارد اما سینمای ایران با مشکل فیلمنامه مواجه است، طریق برای اقتباس از متون ادبی موجود در سینما مسدود یا هموار نشدهاست زیرا متاسفانه هنوز فرهنگ اقتباس در جامعه ما به صورت درستی شکل نگرفتهاست اگر قرار باشد فیلمی از کتابی اقتباس شود هزینه این اقتباس برای نویسنده در نظر گرفته نمیشود در حالی که سینما یک صنعت سودآورتر نسبت به نویسندگی محسوب میشود، فیلمهای اقتباسی از کتابها عموما هیچ قاعدهای را برای اقتباس در نظر نگرفته بلکه اقتباس را برای نویسنده یک امتیاز محسوب میکنند این امر بدون در نظرگرفتن پژوهش چند ساله نویسنده و تلاشهای شبانهروزی او انجام میگیرد.
اردیبهشت ۹۶ روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری خبر نگارش ۱۱ عنوان فیلمنامه سینمایی با اقتباس از آثار ادبی تاریخ شفاهی انقلاب و دفاعمقدس زیر نظر مرکز تولید متن سازمان سینمایی حوزه هنری و تأمین سرمایه تولید این آثار خبرداد.
یک دهه پیش سازمان سینمایی حوزه هنری بخشی را به نام«مرکز متن» تأسیس کرد که به اقتباس از آثار ادبی تاریخ شفاهی انقلاب و دفاعمقدس میپردازد. نورالدین پسر ایران نوشته معصومه سپهری، پایی که جا ماند نوشته سیدناصر حسینیپور، مهمان صخرهها نوشته راحله صبوری، «دا» نوشته سیده زهرا حسینی، «حرمان هور» یادداشتها و دستنوشتههای شهید احمدرضا احدی، خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ نوشته محسن کاظمی، روزهای بیآینه نوشته گلستان جعفریان و زندانی فاو نوشته مهرداد آزاد از جمله آثاری بود که تولید فیلمنامه آنها انجام شد و دو کتاب شاخص گلستان یازدهم و وقتی مهتاب گم شد در دست بررسی این مرکز بود. از آن سال تاکنون خبری از تولید یا ساخت و حتی برداشت آزاد از این کتب نامبرده صورت نگرفتهاست. در حالی که در چند سال اخیر، رشد انتشار کتابهای دفاعمقدس و استقبال از این گونه کتابها بسیار گسترده شدهاست. به طوری که طبق آمار بعضی از این کتابها بیش از ۵۰ مرتبه منتشر شدهاست. کتابهایی چون «از معراج برگشتگان»، «نورالدین پسر ایران»، «فرنگیس»، « دختر شینا»،« سرباز کوچک امام (رحمتا... )»، «سلام بر ابراهیم»، «کوچه نقاشها» و این اواخر از جمله آثاری است که با اقبال خوب مخاطبان مواجه شدهاست.
فرنگیس
خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاعمقدس به قلم مهناز فتاحی است. رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کردهبودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند. فرنگیس حیدرپور زنی کرمانشاهی است که از قضا در روستایی نزدیک گیلانغرب زندگی میکند، رفتارش پر ابهتتر از تندیس تبر به دستش در کرمانشاه و دلی مهربان دارد. فرنگیس برای سالیان سال خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه زیر بار تعریف خاطراتش نمیرفت تا این که بالاخره در این کتاب حاضر به روایت بخشی از حوادثی شد که طی سالیان جنگ بر وی گذشته است. سال ۱۳۵۹ که فرنگیس ۱۸ سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش برای تهیه غذا به روستا بازمیگردند. در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند.
دختر شینا
«دختر شینا» عاشقانهای از دوران جنگ است که بهناز ضرابیزاده آن را از «خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردارشهید حاجستار ابراهیمیهژیر» گردآوری و به صورت رمان به نگارش درآوردهاست. این اثر با استقبال مخاطبان ادبیات پایداری روبهرو شده و جزو نخستین آثار در زمینه خاطرات زنان از جنگ هشتساله ایران است. سردار شهیدستار ابراهیمی، یکی از شهیدان والامقام استان همدان بود که در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نایل شد.
بهناز ضرابی زاده رمان دختر شینا را به روایت قدم خیر محمدی، همسر این شهید برجسته به تصویر کشیده که با وجود از دست دادن همسر خود در ۲۴ سالگی، دیگر ازدواج نکرد و پنج فرزند خود را به تنهایی بزرگ کرد. دختر شینا نیز از مجاهدت و ایستادگی زنان، پابهپای مردان سخن میگوید اما این روندی نیست که از ابتدای داستان با آن مواجه هستیم. بانوی قصه که هنگام ازدواج تنها ۱۴ سال داشته آرام آرام به این صلابت دست پیدا میکند. او در ابتدا برخلاف بسیاری از همسران ایثارگر که شوهران خود را از لحاظ روانی برای جهاد و دفاع از انقلاب آماده میکردند، از آن زنهای قوی و با اراده نبود که شوهرش را آماده کند و بفرستد تا انقلاب کند و بجنگد. اصلا مخالف انقلابی شدن شوهرش بود، ضعیف بود و ناز پرورده و جذابیت این داستان در سیر قوی شدن این دختر بود، اینکه با دلگرمیای که به همسرش داد او را برای جهاد و دفاع از انقلاب آماده کرد.
سرباز کوچک امام (ره)
«سرباز کوچک امام» روایت خاطرات آزاده سرافراز مهدی طحانیان است که فاطمه دوستکامی به عنوان نویسنده و پژوهشگر، به رشته تحریر درآوردهاست؛ این کتاب حاصل ۳۵۰ ساعت مصاحبه نویسنده با راوی است.
مهدی طحانیان، رزمنده نوجوانی ساخت که او را بیش از پیش برای انجام رسالتی که خداوند برایش در نظر گرفتهبود، آماده میکرد. با اینکه مهدی بارها و بارها با جوابهایی دندانشکن پاسخ خبرنگارها را داده و بعدش هم به بدترین شکل ممکن تنبیه و شکنجه شدهبود اما فرمانده بعثی اردوگاه به امید متنبه شدن او، باز هم در دیدارهای بعدی او را برای مصاحبه با خبرنگارها صدا میکرد و این قصه هم چنان ادامه داشت. ذکر حکایتهای ریز و درشت شنیدنی تقابل این دو نفر در مناسبات مختلف، در این مقال نمیگنجد و مطالعه کتاب سرباز کوچک امام را میطلبد اما برای آشنایی مخاطب با آن، تنها به یادآوری خاطره مصاحبه توفانی او با خانم نصیرا شارما،
خبرنگار هندی شبکه پنج فرانسه میپردازیم. کتاب سرباز کوچک امام روایتی است از خاطرات آزاده مهدی طحانیان از کودکی تا امروز. در بخش پیش گفتارِ مؤلف کتاب سرباز کوچک امام به تفصیل روند تلاشهای مؤلف برای ایجاد این اثر توضیح داده شدهاست.
سلام بر ابراهیم
«سلام بر ابراهیم» مجموعه خاطرات همرزمان شهید پهلوان «ابراهیم هادی» است که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در طول دو سال جمعبندی و تدوین شدهاست. کتابی که تاکنون به چاپ هفتادم رسیده و در موضوع دفاع مقدس یک کتاب با ناشر خصوصی توانسته چنین رکوردی را به ثبت برساند. گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی تاکنون ۳۹ کتاب در حوزه انقلاب و دفاعمقدس به چاپ رسانده و بعضی از عناوین منتشره بیش از ۱۰ بار تجدیدچاپ شدهاست. سلام بر ابراهیم نخستین کتابی است که توسط انتشارات ابراهیم هادی به چاپ رسیده و انگیزه آن به خوبی برمیگردد که نویسنده کتاب دیدهاست. نویسنده در رویا شیخ محمدحسین زاهد، عالم اخلاق و عرفان را میبیند که تابلویی در دست دارد و به آن اشاره میکند و میگوید: رفقای عزیز، بزرگان اخلاق و عرفان عملی اینها هستند. تابلوی در دست مرحوم زاهد تصویر شهید ابراهیم هادی بودهاست. با شروع غائله کردستان و ناامنیهای منطقه غرب کشور، شهید هادی بهسوی آن منطقه شتافت و در کنار شهید اصغر وصالی و گروه دستمال سرخها، گروه فداییان شاخه شهید اندرزگو را راهاندازی کرد. در کتاب سلام بر ابراهیم با نثر یکنواخت و چندان منسجمی مواجه نیستیم اما شخصیت جذاب شهید ابراهیم هادی پردهای به تمام معایب این کتاب میاندازد و خواننده را مجذوب و سردرگم در کتاب میکند و مخاطب متحیر به مطالعه کتاب میپردازد و دیگر به نگارش و اصول نوشتاری کتاب توجه نمیکند. سلام بر ابراهیم تاکنون به چاپ پنجاه و نه رسیدهاست و جا دارد نویسندگان و مخاطبین سینمایی، تورقی به این کتاب داشتهباشند.
نورالدین پسر ایران
«نورالدین پسر ایران» خاطرات پسری ۱۶ ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز است که مانند دیگر رزمندگان با آغاز جنگ در جبهه حضور پیدا کرد و در عملیاتهای متعددی حضور داشت. پس از حضور حدود ۸۰ ماه در جبهه و مجروحیتهای متعدد از ناحیه صورت، بسیار آسیب دید و جانباز ۷۰ درصد شد. این کتاب به قلم معصومه سپهری و به همت حوزه هنری منتشر شد. در تبلیغات اولیه، کتاب به چاپ نهم رسید که این نشاندهنده روش هدفمند حوزه هنری برای انتشار کتابهای شاخص حوزه دفاعمقدس است. بر همین اساس خبرگزاریها، روزنامهها، صداوسیما، نهادهای مختلف به نکوداشت نورالدین عرفینژاد و کتابش پرداختند و باز هم جوگیری بین فیلمسازان و اهالی هنر پیچید؛ در حالیکه تبی داغ بود و بعد از مدتی فقط یک انیمیشن ۳۰ قسمت ۱۵ دقیقهای تولید شد که سطح آن هم بسیار پایین بود.
از معراج برگشتگان
حمید داوودآبادی، سند زنده هشت سال دفاعمقدس و بیانگر بخش عظیمیاز تاریخ شفاهی جنگ است. او همچنان و در فاصله ۲۳سال از پایان دفاعمقدس در همه جبهههای فرهنگی و با تمام ابزارها و تجهیزات رسانهای و مکتوب، خاطرات، نوشتهها، دلتنگیها، انتقادها و ناگفتههای خود را به مخاطب انتقال میدهد.
داوودآبادی در این نوشتار میکوشد با همان شوخ طبعی و به کار بستن مایههایی از طنز، متن خود را خواندنی کند. البته طنزپردازی و مزاح، یکی از خصلتهای فردی نویسنده است و آنچه در «از معراج برگشتگان» شاهد هستیم، انعکاس ویژگیهای شخصی او در آثار مکتوب خویش است. به نحوی که این شوخ طبعی در سایر آثار و نوشتههای داوودآبادی هم به چشم میخورد و به کتاب، روزنامه، سایت و وبلاگ او اختصاص ندارد.
«از معراج برگشتگان» یک کتاب بسیار قطور است که از تلفیق چند کتاب به وجود آمده که به زندگی نویسنده از کودکی تا جوانی و پایان هشت سال دفاع مقدس، همچنین همرزمان حمید داوودآبادی در جبهههای حق علیه باطل میپردازد. در واقع او میخواهد تمام دوست داشتنیها و خاطرات مورد علاقه خود را در یک اثر جمع کند و این کار را در از معراج برگشتگان، صورت دادهاست. او در حدود ۱۰۰صفحه اول کتاب ۹۳۱ صفحهایاش به خاطرات کودکی تا دوران پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد. حمید، کودک و سپس نوجوان بازیگوش و تپلی است که از محیط پیرامون و وقایع آن چیزهای مختلفی یاد میگیرد. بیمار میشود، با کودکان هم محلی خود در شرق تهران بازی میکند، انسانها و روابط اجتماعیشان را از نزدیک میبیند و در حوادث پیش از پیروزی انقلاب بهعنوان یک نوجوان چرخ میخورد تا شخصیتش کامل شود. نثر و زبان کتاب، بسیار ساده و نوع قالب و روایتش خاطرهگونه است. داوودآبادی به هیچ وجه قصدندارد قصه سرایی و داستان پردازی کند. او در کتابهای دیگرش نشان داده توان قلمیبالایی دارد و میتواند بهسادگی و راحتی، مخاطبان فراوانی برای کتابش جذب کند. با این حال، روایتی خاطره وار را انتخاب میکند و قصد ندارد حتی ذرهای تخیل به آن بیفزاید. شیرینی بیان و روانی نثر در این کتاب، همانند آن است که پای صحبتهای نویسنده در یک برنامه تلویزیونی بنشینی و او برایت از خودش، انسانهای پیرامونش، رخدادهای کودکی و نوجوانیاش، سالهای حضورش در جبهه و رخدادهای پس از آن بگوید.
سخن آخر...
نوشته و گفتوگوهای بسیاری درباره شخصیتها، وقایع، عملیاتها چه از زبان رزمندگان و چه از زبان دشمن منتشر شدهاست که به بیش از ۱۴هزار عنوان میرسد. ۱۴هزار عنوان که دربرگیرنده خصوصیات اخلاقی، معرفتی، اخلاقی، فرماندهی جنگی فرهنگ ایثار و شهادت، مقاومت و... است. نویسندگان و فیلمسازان اگر در بین این مجموعه کتاب ورقی بزنند یا از هرکدام یک خط برای فیلمنامه خود برداشت کنند در نهایت یک سریال طولانی میتوان تولید کرد. هرچند فعالیت در عرصه ادبیات و فیلمسازی دفاعمقدس باید همانند دوران دفاعمقدس و نبرد رزمندگان با دشمنان باشد. یعنی غیرتی و دیدگاه ناموسی. اعتقادی که رزمندگان جوان و پیر را به صحنه آورد تا از دین، ایمان، آب و خاک و ناموسشان دفاع کنند. این اعتقاد در سینمای ایران و به ویژه جماعتی که پز روشنفکری دارند و هر هزار سال یک بار هم تورقی به تاریخ ایران زمین نمیزنند و فقط شعار میدهند و تفاله رفتارها و عکسالعمل کارهای غربی را قی میکنند وجود ندارد. اقتباس در ایران مرده است یا همیشه در حالت احتضار قرار دارد.
توجه رهبر معظم انقلاب به ادبیات دفاعمقدس و ورود فیلمسازان تازه نفس به این عرصه، این امید را در دل علاقهمندان زنده میکند که شاید در آینده فیلمهای بیشتری درباره جنگ و تبعات آن داشتهباشیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد