گواه ادعایمان سفری که ملکه انگلستان پیش از انقلاب به ایران داشته و در شورای شهر لندن دربارهاش این چنین میگوید: «پس از چهارصد سال من نخستین پادشاه انگلیس بودم که به ایران رفتم». او در تنها سفرش به ایران از اصفهان شیراز، کاخ گلستان و موزه جواهرات سلطنتی دیدن میکند. ملکه الیزابت البته تنها نبوده و همسرش؛ پرنس فیلیپ و گروهی دیگر آنها را همراهی میکردند. آنها ۱۳اسفند۱۳۳۹ وارد اصفهان شده و از میدان نقشجهان، مدرسه چهارباغ، بیمارستان مسیحی، مدرسه نابینایان و چهلستون بازدید میکنند. روایت ملکه از حضورش در ایران، اما شیرین و دلچسب است، روایت حضور او را اگر از زوایه کشور خودمان نگاه کنیم، آن هم در حوزه میراث فرهنگی دیگر خبری از شیرینی ندارد و جز بلا و مصیبت و تخریب نیست.
گفته میشود در آن زمان دکتر لطفا... هنرفر، ریاست اداره باستانشناسی اصفهان را برعهده داشته و دفتر کارش در عمارت چهلستون بوده است. مدتی پیش از آمدن ملکه استاندار اصفهان و فرمانده لشکر، سراغ هنرفر میروند و ضمن بازدید، برای جانمایی محل صرف ناهار ملکه و همراهان، به او دستور میدهند داخل عمارت چهلستون و در دو اتاق روبهروی هم که محل اقامت و استراحت شاهعباس و دارای نقاشی و گچ بری خاص بوده، توالت ساخته و چنارهای باغ کنده و به جایش چمن کاشته شود!
هنرفر زیر بار این کار نمیرود و، چون با تهدید و اصرار مواجه میشود، فورا به تهران میرود و استعفایش را به دکتر عیسی صدیق، وزیر فرهنگ اعلام میکند. البته ماجرا به اینجا ختم نمیشود و جایگزین او اقدامات خواسته شده را انجام میدهد. استاندار، اما انتظار داشته چمنهای کاشته شده به جای درختان، به سرعت در زمستان رشد کنند و سرسبز شوند! نه تنها این اتفاق نمیافتد، بلکه بوی مشمئز کننده پِهِن همه جا میپیچید. گفته میشود روز ۱۴اسفند همهجا شنیده شد که محمدرضا پهلوی با تندی به استاندار گفته است: «مرتیکه پِهن کاشتهای»؟ جالب این که کلید دستشویی فرنگی پرحاشیه ساخته شده در گوشه باغ را در اختیار باغبان گذاشته و دستور داده بودند فقط آن را در اختیار ملکه انگلیس و شوهرش قرار دهد. پس از صرف ناهار، هنگامی که لرد هیوم، وزیر خارجه انگلیس به دستشویی نیاز پیدا میکند، باغبان به هیچ وجه حاضر نمیشود کلید را به وزیر خارجه انگلیس که عرصه به او تنگ شده و تند تند در باغ راه میرفته، بدهد تا اینکه پس از مدتی یکی از کارمندان تشریفات سررسیده و او را نجات میدهد!
روزنامه جام جم