«ایرانگرد» یک مستند است و چندین مسأله! از زاویه مخاطب که به آن مینگریم، شاهد مجموعه تصاویری هستیم که همچون فیلمی جذاب ما را به دنبال خود میکشاند. این فقط یک تجربه شخصی نیست، بلکه احساسی است که دیگران هم بر زبان آوردهاند.
مگر در مستندها و برنامههای دیگر، ایران و زیباییهایش را ندیدهایم که اینگونه محو ایرانگرد میشویم؟ آن آثار در جای خود ارزشمند است، اما کاری که جواد قارایی در مقام کارگردان و راوی میکند «ویژه» است. او سراغ مناطقی بکر میرود که برای مخاطب تازگی دارند. درعینحال فریب جلوهگری سوژه را نمیخورد، بلکه «با چشم باز» و «براساس برنامه» سراغ آن میرود. این مسأله در کارگردانی ایرانگرد برگبرندهای است که باعث میشود حتی بدون صدا هم میل به تماشا در مخاطب ایجاد شود. درست مثل فیلمی که بدون دیالوگ و با زبان تصویر میتواند حرف خود را منتقل کند.
ایرانگرد یک ابزار مهم دیگر هم دارد: متنهای موجز و مفید با صدای خاص قارایی. جملههایی که میشنویم خالی از خودنمایی است و در عین سادگی از فخامت ادبی بهره میبرند. قارایی بهجای آنکه تجربههایش را روی کاغذ بیاورد و به یک گوینده بسپارد تا بخواند؛ خود، راوی سفرنامهها میشود. او میداند حسوحال هر سفر و هر نقطه از ایران جز از طریق صدای خود منتقل نخواهد شد؛ چون یک تجربه درونی است.
مسأله دیگر را باید در شخصیت خود قارایی جستوجو کرد. او بهعنوان یک ایرانگرد به مناطق بکر میرود. همانجا چادرش را برپا میکند و با ادبیاتی جذاب از ویژگیهای هر منطقه میگوید. درعینحال با مردم وارد گفتگو میشود که حاصل آن همنشینیهایی جذاب و دلنشین است و سویه مردمشناسی هم دارد. حسی که در سفرهای قارایی منتقل میشود آنقدر ملموس است که گویی بیننده خود رهسپار سفر شده و به کشف مناطق بکر نایل آمده است.
ایرانگرد مثل هر محصول باکیفیت تلویزیون، کارکرد فرامتن هم دارد. این مستند اهمیت سفر و تاثیری که بر روح و جسممان دارد را یادآور میشود؛ مثل همان شعر معروف سعدی که فرمود: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». این شعر و نمونههای آن منبعث از آموزههای دینی ما در باب اهمیت سفر است. وانگهی، ایرانگرد گوشههایی از ایران را مقابل چشم قرار میدهد که غالب آنها برایمان تازگی دارند. کارکرد دیگر مستند همینجاست که علاقهمندان را برای رفتن به مناطق کمترشناختهشده ایران ترغیب میکند و این یعنی کمک یک مستند تلویزیونی به مقوله گردشگری.
از سوی دیگر امکانی است برای آنها که شرایط مسافرت ندارند تا از یک گردش تصویری لذت ببرند. گزاف نیست اگر محبوبیت و تاثیرگذاری ایرانگرد پیش مخاطب را با مستندی، چون «باد صبا» ساخته آلبر لاموریس قیاس کنیم. حتی میتوان این دست تلاشها را همسنگ سفرنامههای مکتوب دانست که از نسلهای گذشته به ما رسیده است.