این در حالی است که ایران و تاجیکستان نقاطمشترک فراوانی در زمینههای فرهنگی و هنری دارند که میتوان با تقویت آنها گامهای مهمی در جهت نزدیک شدن هرچه بیشتر روابط دو کشور و ساکنان آنها برداشت. بخشی از ظرفیتهای هنری تاجیکستان در سینمای این کشور نهفته است. به عنوان مثال، میتوان به سینمای مستند تاجیکستان اشاره کرد که قدمتی نزدیک به یک قرن دارد و یکی از نقاط قوت هنر در این کشور به شمار میرود.
سابقه سینمای مستند تاجیکستان به دهه ۱۹۲۰میلادی برمیگردد، یعنی زمانی که مردم تاجیک تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی قرار داشتند. در واقع میتوان گفت سینمای تاجیکستان کار خود را با تولید آثار مستند آغازکرد.
یکی از نخستین آثار مستند ساخته شده توسط کارگردانان تاجیک در سال ۱۹۲۹میلادی به نمایش درآمد. این فیلم ورود نخستین قطار به شهر دوشنبه را به تصویر میکشید و آن را آرتیوم شویچ، نیکلای گزولین و واسیلی کوزین کارگردانی کرده بودند.
این سه نفر را میتوان از جمله پیشگامان سینمای تاجیکستان نام نهاد. آنها همچنین بنیانگذاران استودیوی فیلمسازی «تاجیک فیلم» نیز به شمار میروند که بعدها نقش مهمی در تولید فیلمهای مستند و داستانی این کشور ایفا کرد.
علاوه بر آنکه نخستین اثر جدی و قابل استناد سینمای تاجیکستان یک فیلم مستند است، یکی از نخستین جایزههای بینالمللی دریافت شده توسط سینمای این کشور نیز به یک فیلم مستند تعلق دارد. سال ۱۹۴۶ فیلم «تاجیکستان» توانست نشان برنز ششمین جشنواره فیلم ونیز را به خود اختصاص دهد. پس از ساخت این فیلم به مدت ۱۰سال هیچ فیلم بلندی (چه مستند و چه داستانی) در سینمای تاجیکستان ساخته نشد. طی این دهه فقط چند فیلم کوتاه تولید شد که بیشتر آنها آثار مستند بودند. بر این اساس میتوان سینمای مستند را بخش مهمی از تاریخ سینمای تاجیکستان قلمداد کرد.
فراز و فرود سینمای مستند
با عبور از دهه ۱۹۵۰میلادی ساخت آثار داستانی در تاجیکستان رونق بیشتری گرفت و فیلمسازان این کشور تا حدی از تولید آثار مستند فاصله گرفتند. تا جایی که در طول دهه ۱۹۸۰میلادی اکثر سینماگران این کشور که تا پیش از آن در شاخه مستند فعالیت داشتند به ساخت فیلمهای بلند داستانی رو آوردند.
با اینحال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که بلافاصله با جنگ داخلی تاجیکستان همزمان شد، نقطه پایان پررنگی بر رونق سینمای بلند و داستانمحور تاجیک گذاشت. از همین رو در طول دهه۹۰ میلادی بار دیگر فیلمسازان تاجیک بر ساخت آثار مستند تمرکز یافتند و از سینمای داستانی فاصله گرفتند. عمده آثاری که در طول این دهه، بهخصوص از سال ۱۹۹۳ به بعد ساخته شد، فیلمهای مستند و خبری بود. عواملی مانند کمبود بودجه و امکانات برای ساخت فیلم و کوچ فیلمسازان تاجیک به خارج از مرزهای این کشور موجبات تضعیف سینمای تاجیکستان را در دهه۹۰ فراهم آورد. با اینحال سینماگران تاجیک به مدد ظهور ویدئو و ساخت آثار مستند توانستند چراغ کمسوی سینمای این کشور را همچنان روشن نگه دارند و به بقا ادامه دهند.
طبعآزمایی مشترک در سبکهای جدید
علاوه بر حوزه مستند، عرصههای دیگری نیز در سینمای تاجیکستان قابل یافتن است که ظرفیت مناسبی برای همکاری مشترک دارد. با آغاز قرن ۲۱میلادی، سینمای تاجیکستان شروع به راهرفتن مجدد کرد و فیلمهای جدیدی را در معرض دید مخاطبان قرار داد. اما حال و هوای این آثار تا حدی با فیلمهایی که پیش از آغاز جنگ داخلی این کشور ساخته میشد، تفاوت داشت. یکی از دلایل این امر تغییر نسل هنرمندان تاجیک و ورود کارگردانان جدید به سینما بود. به این ترتیب آنها توانستند سبکهای متفاوتی را تجربه کنند که پیش از آن در سینمای تاجیکستان چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. به عنوان مثال سال ۲۰۱۶ فیلم سینمایی «رویای یک میمون» توسط رومی شوزیموف ساخته شد.
این فیلم را میتوان نخستین تلاش هنرمندان تاجیک برای ساخت اثری در سبک وحشت تلقی کرد. اگرچه این سبک در سینمای ایران سابقه طولانیتری دارد، اما چندان به تکامل نرسیده است. به بیان دقیقتر تعداد آن دسته از فیلمهای ایرانی که از درونمایه ترسناک و فانتزی برخوردارند آنچنان زیاد نیست که با انگشتان دست قابل شمارش نباشد. از سوی دیگر کیفیت این آثار نیز با آثار مشابه همسبک در سطح جهان برابری نمیکند. شاید سینماگران ایرانی و تاجیک بتوانند با کمک و همکاری یکدیگر توان خود را در سبکهای تجربهنشده بیازمایند و در طول زمان آثار پختهتر و بهتری را در معرض دید مخاطب قرار دهند. وجود فرهنگ و زبان مشترک دو عامل مهمی است که امکان این همکاری و موفقیت آن را افزایش میدهد. در همین فیلم رویای یک میمون که نام آن به میان آمد، رگههای ناچیزی از فرهنگ و باورهای مردم تاجیکستان (که بسیاری از آنها با ایران مشترک است) مشاهده میشود و درونمایه و محتوای این فیلم بیشتر به محصولات فرهنگی کشور روسیه شباهت دارد. حال آنکه در صورت به میدانآمدن ایران و همکاری هنرمندان این کشور با همتایان تاجیک، امکان اینکه آثار هنری مشترک تولید شده توسط آنها شباهت بیشتری به حال و هوای فرهنگی دو کشور داشته باشد، افزایش خواهد یافت. در مجموع ظرفیتهای متعددی در سینمای تاجیکستان قابل مشاهده است که میتوان در جهت تعامل فرهنگی از وجود آن بهره گرفت. تنها باید این ظرفیتها را شناخت و برای به فعلدرآوردن آنها تلاش، برنامهریزی و سرمایهگذاری کرد. مسلما امکان محقق ساختن این هدف با حمایتهای مالی، آموزشی و انعقاد تفاهمنامههای فرهنگی و هنری آسان خواهد بود.
کمکاری در بهرهمندی از فرصتها
پس از آغاز جنگ داخلی تاجیکستان، سینمای این کشور دچار کسادی و رکود دامنهداری شد که تا چند سال پس از پایان جنگ ادامه داشت و یکی از پیامدهای آن توجه و اقبال مردم تاجیک به سینمای سایر نقاط جهان بود. این امر فرصت مناسبی را برای ایران فراهم کرد تا بتواند با محصولات بومی خود که در حوزه سینما حرفی برای گفتن داشت، خلاء ایجاد شده را پر کند. با اینحال از فرصت طلایی بهدستآمده بهره کافی برده نشد و به دلیل کمکاری ایران، دیگر کشورهای همسایه توانستند حفره فرهنگی مذکور را پر کنند و جای پای فرهنگی خود را در تاجیکستان محکم نمایند. طی سالهای اخیر شاهد رشد روزافزون علاقه و اقبال مردم تاجیکستان به فیلمها و سریالهای تولید شده در کشور ترکیه هستیم. یکی از دلایل این امر سادگی فرآیند خرید محصولات فرهنگی ترکیه و واردات آن به تاجیکستان است. برخی تجار و فعالان فرهنگی تاجیکستان اعتقاد دارند که بر سر راه خرید محصولات فرهنگی ایران، از جمله فیلم و سریال و واردات آن به تاجیکستان موانع فراوانی وجود دارد و مشکلات بروکراتیک این امر را دشوار میکند. به همین دلیل آنها ترجیح میدهند سراغ محصولات مشابه ساخت ترکیه بروند تا دردسر چندانی را تحمل نکنند و وقت کمتری صرف واردات این محصولات به کشور خود نمایند. این مشکلات را میتوان با امضای تفاهمنامههای فرهنگی و هنری کارآمد رفع نمود و میدان را بههمین سادگی تقدیم رقبای فرهنگی نکرد.