به گزارش
جام جم آنلاین، اگر از معدود نمونههای سینمایی، داستانی و تلویزیونی بهویژه آثار موفقی، چون روز واقعه و شب دهم بگذریم که فرهنگ حسینی و عاشورایی را با ظرافت در قالب قصهها و روایتهای خاصی عرضه و بهخوبی مخاطبان را با خود همراه کردند، اما درمجموع سینمای مستند ایران به قدری در این زمینه پرکار ظاهر شده و بهویژه آثار موفق و ماندگار و تاثیرگذار تولید کرده که به نظر میرسد نسبت به سینمای داستانی، ظرفیت بهتری برای روایتهای عاشورایی و انتقال مفاهیم حسینی دارد.
فیلمهای مستند با موضوع محرم و عاشورا، اگر ساختار درست و جذابی داشته باشند و پا را در روایت فراتر از گزارشهای صرف خبری و کلیشههای مرسوم بگذارند و مهمتر بسترهای نمایشی، چون تلویزیون و پلتفرمها هم فضای موردنیاز را برای عرضه آنها فراهم کنند هم با اقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه میشوند و هم میتوانند باعث تقویت اعتقاد و باور حسینی و بهویژه انتقال مفاهیم به نسلهای جوان و نوجوان شوند.
گرچه حرف زدن از حسین (ع) و فرهنگ غنی عاشورا لزوما نباید منحصر به تقویم و روزهای خاصی باشد و متولیان فرهنگی باید در سیاستگذاری کلان از تولید و نمایش آثار مناسب و شایسته در این زمینه غافل نباشند، اما طبیعتا نمیتوان به ضرورتهای مناسبتی هم بیاعتنا بود، باید برنامههای ویژهای را در اینخصوص تدارک دید و در ساحت فرهنگ و هنر و سینما در سوگواری و عزاداری ملت شریک شد و آورده مناسبی برای آنها داشت. مثل کاری که مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به عنوان مهمترین نهاد تولید آثار مستند، امسال انجام داد و ۱۰محصول تولیدی خود در سالهای اخیر با موضوع عاشورا را بهطور رایگان در پلتفرم هاشور به نمایش گذاشته است.
یکی از این فیلمهای عاشورایی که در بسته ده تایی اکران هاشور به نمایش درآمده، «تکیه کن» به کارگردانی محسنخان جهانی است، ازجمله مستندسازان فعالی که فیلمهایی، چون صندلی شماره ۲۵۷ و بر سر خاک را در کارنامه دارد.
مستند تکیه کن، بحث سیر برخی تکایای قدیمی تهران از جمله تکیه کن، تکیه دولت، تکیه عباسآباد و ... را از گذشته و زمان ناصری تا امروز بررسی میکند و اینکه مردم چطور با اعتقاد و دلی و بهصورت خودجوش و با سادگی و بدون تشریفات خاصی، فرهنگ عاشورایی را حفظ و اجرا میکنند. خان جهانی در پاسخ به این پرسش که ساخت فیلمهایی، چون تکیه کن، چقدر در زمینه ثبت و ضبط تکایای قدیمی و حتی جلوگیری از برچیده شدن آنها نقش دارد، گفت: نه فقط درباره تکیه کن، بلکه درباره هر فیلمی که به بناهای مختلف میپردازد، نظر مثبت و سازندهای دارم.
وقتی درباره یک بنای تاریخی و یک اتفاق فیلم ساخته میشود و بارها و بارها به نمایش درمیآید، ضمن اهمیت آن در زمان حال، اثرات مهمتری در آینده و برای نسلهای بعدی خواهد داشت. چون آن مخاطبان با دیدن این آثار پی به اطلاعات و جزئیاتی درباره آن بنا میبرند. فیلمهایی هم که درباره تکایای قدیمی تهران ساخته میشود به حفظ آنها در قالب تصویر کمک میکند. به فرض اگر سالها بعد یکی از همین تکایا دیگر وجود نداشته باشد یا تخریب شده باشد یا جایش را به یک مسجد بدهد، چنین فیلمهایی نقش سازندهای دارند و مخاطبان میتوانند با دیدن این فیلمها پی به میراث فرهنگی گذشته ببرند.
در این فیلمهاست که میتوان شیوع عزاداری مردم و انواع مداحی را در دورههای مختلف و زمان تولید آثار تماشا کرد. مثلا با دیدن فیلمی درباره تکیه تجریش، میتوان موقع حضور در آنجا جزئیات باقیمانده را با تصاویر و اطلاعات ثبتشده در فیلم تطبیق داد و گفت این قسمت تکیه که بهصورت حجره حجره است، جای نشستن مردم بود یا دایره وسط محل برگزاری تعزیه بود یا مردم عزادار به این شیوه سینهزنی میکردند و... این فیلمها به عنوان نمادی از میراث گذشته عمل و بناها و سنتها و آیینها را حفظ میکنند و میتوان برای تحقیق، مطالعه و شناخت دقیق گذشته به آنها رجوع کرد.
خان جهانی درباره وجه پررنگ مردمشناسی و جامعهشناسی مستندهایی با موضوع محرم و عاشورا هم گفت: تصاویر مردم هم مثل بناهای تاریخی ثبت و ماندگار میشود. در همین فیلم تکیه کن از عکسهای قدیمی خوبی از گذشته تکایای تهران استفاده کردیم و آنها را نمایش دادیم. براساس همین عکسهای قدیمی، توانستیم تاریخ خیلی خوبی از یکی از تکایای قدیمی تهران (تکیه کن) روایت کنیم. گوینده فیلم هم آقای رهبر قنبری، از کارگردانهای سینمای ایران بود که صدای گرم و مناسبی برای روایت متن فیلم داشت.
کارگردان فیلمهای A.B.C.D و آزادراه درباره اینکه آیا سینمای مستند ظرفیت بیشتری نسبت به سینمای داستانی برای روایتهای محرمی و عاشورایی دارد هم توضیح داد: تا حدودی میتوان گفت مستند، قالب بهتر و اثرگذارتری در این زمینه است. البته در زمینه داستانی هم نمونههای خوبی، چون سریال شب دهم را داریم.
به نظرم اگر بهره ظریف و هنرمندانهای از فضاهای واقعی مرتبط با محرم و عاشورا در فضای داستانی صورت بگیرد، میتوان دستکم با ذکر اسم تکایای قدیمی تهران و حتی فیلمبرداری در آنها و مفاهیم و مضامین پیرامونشان، روایت را پیش برد و از آنها در قصهها یاد کرد. البته ساخت آثار داستانی و سینمایی در این خصوص بهجز فیلمنامه دقیق و درست، نیاز به هزینه کلانی هم دارد. هرچند معمولا چنین اتفاقی هم نمیافتد، چون مدیران فرهنگی و سینمایی تنها به دوره حضور خود و بیلان کاری خودشان فکر میکنند و برنامهریزی و آیندهنگری در اینخصوص ندارند.
او با گلایه از کمتوجهی نهادهای متولی فرهنگی و سینمایی گفت: فیلم تکیه کن که این روزها در قالب این بسته به نمایش درآمده، سال۸۸ ساخته شده و ۱۳سال از تولید آن میگذرد. ایکاش چنین تولیداتی در همه این سالها ادامه پیدا میکرد، نه اینکه یک سری سازمانها و ارگانها در یک تنگنا و با دستور و بخشنامه اقدام به جمعآوری و نمایش آثار قدیمی کنند.
این مسأله تنها مربوط به فیلمهایی با موضوع محرم و عاشورا نیست، بلکه نهادهای متولی سینما تقریبا درباره هر موضوع و هر اتفاقی باری به هرجهت و ناگهانی عمل میکنند. چرا چند سال قبل از هر اتفاقی مثل سیل، زلزله و ... درباره علل وقوع آنها فیلمهای خوب مستندی تولید نمیکنید و برای آگاهسازی مردم و مسئولان آنها را به نمایش نمیگذارید؟ سؤال من از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی این است، در همین دو سه سال اخیر در زمینه انتخابات ریاست جمهوری چه کاری تولید کردی؟ درمورد کرونا چند فیلم تولید کردی؟
همین حالا هم به جای تولید آثاری مناسب درباره محرم و عاشورا، به این نتیجه رسیدهاند که در غیاب فیلمهای جدید در این زمینه، چند فیلم قدیمی از آرشیو را به نمایش بگذارند. آیا در این چند سال ما محرم و صفر و عاشورا نداشتیم که فیلمهای خوب تازهای درباره آنها تولید شود؟ اینها ضعفهایی است که سیستم مستندسازی و فیلمسازی ما دارد. اینکه نسبت به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی گلایههایی دارم به دلیل این است که خودم فرزند آنجا هستم و سالها برای آنجا فیلم میساختم.
منبع: روزنامه جام جم