چرا باید سهروردی خواند؟

کد خبر: ۱۳۷۴۶۳۳
نویسنده آرش شفاعی - دبیر گروه فرهنگ و هنر
امروز را در تقویم رسمی کشور به نام شیخ‌شهاب‌الدین سهروردی و بزرگداشت این فیلسوف بزرگ قرن ششم هجری نامگذاری کرده‌اند. بی‌تعارف احتمالا بسیاری از ما از سهروردی تنها چیزی که به‌خاطر می‌آوریم، نام خیابانی است در تهران و نه بیشتر. البته خیلی‌هایمان هم در برابر این سؤال که چرا ما هیچ چیزی از سهروردی نمی‌دانیم، با قیافه حق به‌جانب می‌گوییم آخر دانستن این‌که یک فیلسوف در حدود هزار سال قبل چه چیزی گفته یا نگفته چه دردی از ما دوا می‌کند؟ در برابر این پرسش دو پاسخ می‌شود داد یکی این‌که بگوییم بله نظرات فیلسوفی در قرن ششم هجری برای شما در قرن پانزدهم هجری؛ نه نان می‌شود و نه آب، اما خیلی چیز‌های دیگر هم هست که احتمالا من و شما حاضریم برایشان وقت و انرژی بگذاریم، اما در نهایت آن‌ها هم آب و نان نمی‌شود. ضمن این‌که اصلا مگر همه چیز باید نان و آب بشود که ارزش وقت گذاشتن، فهمیدن و دنبال کردن داشته باشد؟ آیا این‌که بدانیم که بوده‌ایم و چه فکر می‌کرده‌ایم، بدانیم ایرانی بودن چه معنایی دارد و فکر و ذهن ما به‌عنوان ساکنان این سرزمین چگونه شکل گرفته است، ارزش وقت گذاشتن دارد یا نه؟ آیا این‌که از بنیاد‌های تاریخ، تفکر و زندگی اجتماعی خود چیزی ندانیم باعث نخواهد شد دچار نوعی خودباختگی، رکود و بی‌رغبتی به آینده بشویم و به‌راحتی در برابر هر تندبادی، قد خم کنیم؟

حالا اصلا این حرف‌ها چه ربطی به سهروردی دارد؟ ربطش این است که بدون فهمیدن و خواندن سهروردی، درک و آگاهی ما از مفهومی به نام انسان ایرانی ناقص است. شاید فکر کنید اغراق می‌کنم، ولی بگذارید برای این‌که تعجب‌تان کامل شود بگویم سهروردی تنها سی و سه چهار سال در این دنیا زندگی کرده است، اما او توانست در این دوران کوتاه در زندگی‌اش نظام اندیشه‌ای منسجمی برای تفکر ایرانی طرح‌ریزی و نظریه‌بندی کند که همه جنبه‌های پیچیده هویت، اندیشه و علایق مردم این سرزمین را در خود جمع کرده بود. او تناقضات مهمی را که ایرانیان را دچار مشکل کرده بود و همیشه به شکلی آنان را به‌دنبال خود می‌کشید، حل کرد و به‌خصوص دو تناقض مهم در دستگاه فکری سهروردی حل شد، تناقض‌هایی که هم سویه‌ای هویتی و تاریخی داشتند و هم سویه‌ای فکری و حسی. سهروردی سی و چند ساله، قبل از این‌که به تیغ کینه عاملان خلیفه گرفتار و کشته شود، تضاد میان پیش و پس از اسلام و تضاد میان عشق و عقل (بخوانید فلسفه و عرفان!) را در درون و وجود ما ایرانیان به شکلی منسجم از میان برد و حکمت خسروانی او و نظام فکری فلسفی‌اش که به نام «اشراق» خوانده می‌شود، همزمان هم بر بنیاد آموزه‌های اسلامی استوار است، هم ستون‌هایی از تفکر، نشانه‌ها و اندیشه‌های ایران زرتشتی را با خود دارد و باز این‌که همچنان که فلسفی است، عرفانی هم هست و البته به خانقاه بازی و کلاهبرداری‌های شبه‌عرفانی هم در نمی‌غلتد. راستش را بخواهید حرف زدن درباره یک فیلسوف بزرگ مثل سهروردی جرأت و دانش زیادی می‌خواهد و من هم نمی‌خواهم در این باره زیاد کم‌دانشی خود را آشکار کنم، ولی خواستم در پاسخ به کسانی که نمی‌دانند چرا باید سهروردی خواند؛ بگویم، خیلی‌ها معتقدند کاری که فردوسی برای زبان ما ایرانیان کرد، سهروردی برای اندیشه و تفکرمان کرد و ارزش کار این مرد بزرگ برای ایران و ایرانی به اندازه کاری است که فردوسی برای زبان و تاریخ ما کرده است. پس واقعا قبول دارید که بدون خواندن سهروردی و درک حرف‌هایش، ادراک ما از مفهومی به نام انسان ایرانی چقدر ناقص است؟


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها