دیپلماسی فرهنگی دانشبنیان، متعلقات گوناگونی دارد که یکی از مهمترین آنها، اقتصاد فرهنگی است. شاید در نگاه ابتدایی، به دلیل نوع نگاه کلانی که بر مناسبات فرهنگی و اقتصادی جهان امروز جاری است، کسی متوجه ترکیب این دو مولفه (اقتصاد و فرهنگ) و بر هم کنش موثر این دو بر یکدیگر نشود؛ اما وقتی وارد بطن ماجرا میشویم، ارتباطی عمیق و معنادار را میان این دو حوزه کشف میکنیم. اقتصاد فرهنگی، نه یک ترکیب انتزاعی است و نه یک ایدهپردازی محض. اقتصاد فرهنگی یک الگو و چارچوب برای همافزایی موثر اقتصاد و فرهنگ در مسیر تامین منافع ملی کشور عزیزمان محسوب میشود.
بر این باور هستیم که نمیتوان از فرهنگ صرفا به مثابه یک چارچوب فکری و تئوریک سخن گفت و ابعاد عملیاتی و اقتصادی آن را در ذیل این نگاه کیفیتگرا مدفون کرد. اتفاقا در اینجا ما به ایجاد شاخصهها و کمیتسازی در حوزه فرهنگ و اقتصاد فرهنگی نیاز داریم. طی سالهای گذشته با وجود داشتن ظرفیتهای مناسب، به اقتصاد فرهنگ توجهی نمیشد و جنبه اقتصادی موضوعات فرهنگی نادیده گرفته شد. اما سیاست سازمان فرهنگ و ارتباطات در دوران جدید، آمادهسازی فضایی برای رشد اقتصادی از محصولات فرهنگی و تسهیل حضور هنرمندان برای عرضه محصولات خود در کشورهای مختلف است. یکی از محوریترین و کلانترین موضوعاتی که در برگزاری دهمین اجلاس هماندیشی رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفت، ایجاد مولفههای مولد و نگهدارنده در خصوص اقتصاد فرهنگی بوده است. در عین حال، توجه داشته باشیم اقتصاد فرهنگی، متغیری وابسته به فرهنگ کشورماست. اصلیترین موضوع برای نپرداختن به اقتصاد فرهنگ در این سالها، نبود توجه مناسب به فرهنگ است. علاوه بر این، ما در داخل کشور، فرهنگ را به عنوان موضوعی که جنبه اقتصادی هم دارد، نگاه نمیکنیم و طی سالهای گذشته حتی در سازمانها و نهادهای مختلف برای رشد اقتصادی از فرهنگ، مقاومت وجود داشت. به همین دلیل، صادرات محصولات فرهنگی نیز مدنظر قرار نداشت. اما اکنون با نگاهی بازتر، عملیاتیتر و برمبنای آینده پژوهشی صادرات فرهنگی، درصدد استفاده از ظرفیتهای فرهنگ در حوزه اقتصاد هستیم. در این مسیر، همیاری و همافزایی نهادهای اقتصادی و فرهنگی کشور یک ضرورت محسوب میشود. فراتر از آن، تحقق اقتصاد فرهنگی پویایی که تامینکننده منافع ایرانیان داخل و خارج از کشور عزیزمان باشد، نیازمند مخاطبشناسی دقیق، ریلگذاری صحیح و اقدامات موثر و بههنگام خواهد بود. ورود بخش خصوصی به حوزه اقتصاد فرهنگی، قطعا میتواند در کنار حمایت بخش دولتی موانع مهمی را درخصوص بهرهگیری از ظرفیتهای بالقوه و بالفعلی را که در این خصوص متصور است، امکانپذیر کند.