خسرو این افراد را در مراجع قضایی و ادارات شناسایی کرده و با این ترفند که به دلیل جایگاه و روابطی که دارد میتواند برای افرادی که با مشکل مواجه شدهاند کاری انجام دهد و گره کارشان را باز کند از آنها در ازای حل مشکلات پول میگرفت اما از آنجا که خسرو کلاهبردار بود، هیچ کاری برای حل مشکلات آنها انجام نمیداد و درواقع این افراد بهغیراز اینکه مشکلاتشان پابرجا میماند، پولشان را نیز از دست داده بودند.
کلاهبرداری صد میلیاردی
خسرو برای اینکه جلب اعتماد کند، دفتری با منشی و مبلمان برای خودش دستوپا کرده بود. حتی روند کارش به این صورت بود که مالباختهها با دفترش تماس گرفته و از منشی وقت قبلی میگرفتند. پس از تعیین وقت به شرکت آمده و مشکلاتشان را مطرح میکردند و پولها را در اختیار خسرو قرار میدادند تا با استفاده از نفوذش مشکلات آنها را حل کند اما خسرو بعد از آنکه از بیش از 100 نفر به این شیوه کلاهبرداری کرده بود، دفتر را تخلیه کرده و از محل متواری شده بود. این در حالی بود که بررسیها از مالباختهها حکایت از آن داشت که خسرو هربار خود را با هویتی جدید به طعمههایش معرفی میکرد.
جاساز آقای کلاهبردار
تحقیقات گستردهای در این رابطه آغاز کردیم. متهم جوان، فردی بسیار باهوش و زیرک بود و کلاهبرداریهایش را بسیار حرفهای و ماهرانه انجام داده بود و ردی از خود بهجا نگذاشته بود. مرد فراری پاتوقهای زیادی داشت. تمام پاتوقها را زیر نظر گرفتیم و محل تردد احتمالی او را بررسی کردیم. کار شبانهروزی درنهایت نتیجه داد و مخفیگاه مرد جوان بهدستآمد. پس از هماهنگیهای قضایی راهی محل زندگی خسرو که یکی از خانههای ویلایی شمالشهر بود شدیم و آنجا را بهصورت نامحسوس زیر نظر گرفتیم.
درنهایت پس از آنکه مطمئن شدیم مرد جوان در خانهاش است، با حکم قضایی وارد خانه شدیم اما در بازرسی خانه، از خسرو خبری نبود. ما ورود خسرو را به داخل خانه دیده بودیم. از طرفی خانه راه دیگری برای خروج نداشت، با این اوصاف کلاهبردار میلیاردی باید در خانه میبود. همان لحظه فکری در ذهنمان جرقه زد.
اتاق مخفی
این فرضیه مطرح شد که خانه، مخفیگاهی دارد و مرد کلاهبردار به داخل مخفیگاه پناه برده است؛ محلی که از چشم ما مخفی مانده و باید آن را پیدا کنیم. جستوجو برای یافتن مخفیگاه را آغاز کردیم و درنهایت به انباری خانه خسرو رسیدیم. انباری که انتهای آن دیواری از چوب بود. چیزی که توجه ما را به خود جلب کرد عرض کم انباری بود. از بیرون انباری بزرگتر به نظر میرسید. سراغ دیوار چوبی رفته و درنهایت موفق شدیم کلید مخفی آن را پیدا کنیم. دیوار چوبی بهصورت ریلی باز میشد و در پشت این دیوار، اتاقی قرار داشت که متهم متواری در آنجا مخفی شده بود. اتاق مجهز به تخت و وسایل زندگی بود و بهطوری این دیوار چوبی حرفهای درست شده بود که هیچکسی نمیتوانست آنجا را پیدا کند و به نظر نمیرسید مخفیگاه باشد.
هفت شناسنامه
همانطور که گفتم خسرو با هویتهای مختلف خود را به مالباختگان معرفی میکرد و مدارکی به آنها نشان میداد که هویت او را ثابت کند. در بازرسی از مخفیگاه خسرو هفت شناسنامه پیدا کردیم که تمامی آنها متعلق به مرد کلاهبردار بود.
خسرو برای خود هفت هویت جدید درست کرده بود. در ادامه بررسیها متوجه شدیم او چهار ازدواج کرده و هیچیک از همسرهایش نمیدانستند او همسر دیگری دارد و با او زندگی میکردند.
متهم فرد بسیار باهوش و زرنگی بود و بعد از دستگیری، تعداد زیادی شاکی از سراسر ایران شناسایی شد. او فوقلیسانس کامپیوتر و فردی بسیار ماهر در جعل و کلاهبرداری بود. در خانه خسرو به غیراز شناسنامه، کارتهای جعلی متعلق به سازمانهای مختلف نیز کشف شد که او با ارائه این کارتها اعتماد شکات را جلب میکرد و آنها را به دام میانداخت.
در تحقیقات، شکات مدعی بودند خسرو مسلح بوده و با ارائه کارتهای شناسایی خود را از افراد مهم و معتبر معرفی کرده است. زمانی که او را دستگیر کردیم سلاحی که خسرو برای جلب اعتماد طعمههایش استفاده میکرد نیز بهدستآمد.
سلاح قلابی که او تنها برای اینکه بتواند به طعمههایش ثابت کند فرد مهم و منسوب به مقامات دولتی است از آن استفاده میکرد و هیچ کاربردی نداشت.
متهم بعد از کلاهبرداریهای حرفهای سرانجام برای مجازات به زندان منتقل شد.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد