از اولویت صدم تا اول
جایی که با مرضیه یگانه گفتوگو میکنیم، بخش نوجوان کتابخانه مرکزی پارکشهر است؛ یکی از بزرگترین و غنیترین کتابخانههای شهر تهران که هر روز مراجعهکنندگان زیادی دارد. برایم جالب است که در 34 سالگی توانسته است در این جایگاه قرار بگیرد؛ مدیری خوشفکر که سالهاست با طرحها و ایدههای جذابش در کتابخانهها به پویایی کتابخانهها کمک میکند.
یگانه فارغالتحصیل رشته کتابداری (علم اطلاعات و دانششناسی) از دانشگاه فردوسی مشهد است، در دبیرستان رشته ریاضیفیزیک خوانده و برای همین رشته هم کنکور داده بود، بعد از آمدن نتایج میتوانست 100 رشته را انتخاب کند و «کتابداری» آخرین انتخابش بود، چون حتی فکرش را هم نمیکرد یک روز در این رشته درس بخواند، کار کند و هر روز صبح به عشق آن از خواب بیدار شود. خودش دراینباره میگوید: «من از زمان تحصیلم علاقهای به رشتههای علوم انسانی نداشتم و فقط به مهندسی و رشتههای محض فکر میکردم اما چون رشته کتابداری از سه رشته ریاضیفیزیک، تجربی و علوم انسانی پذیرش دارد، اولویت اولم مهندسی دانشگاه فردوسی بود و برای اولویت آخرم این رشته را انتخاب کردم.»
مناطق محروم معمولا در کنکور سهمیه دارند و امکانات این مناطق برای رشتههایی مثل ریاضیفیزیک محدود بود اما چون سال آخر دبیرستان بهدلیل شرایط خانوادگی از کاشمر به مشهد نقلمکان کردند، این سهمیه را از دست داد و با وجود تلاشهای زیادش رتبه 20 هزار را در منطقه یک کسب کرد. یگانه که یادآوری خاطرات آن روزها، خنده به لبانش میآورد، تعریف میکند: «روزی که نتایج آمد و دیدم که صدمین انتخابم را قبول شدهام، خیلی ناراحت شدم. حتی یادم میآید آن روز به حرم امام رضا (ع) رفتم و خیلی گریه کردم اما آن روز نمیدانستم که چه خیری پیش روی من قرار دارد. وقتی هم به دانشگاه رفتم، در ترم اول مدام به فکر تغییر رشته و کنکور دوباره در رشته ریاضی و شیمی برای دو سال بعد بودم.»
و عشق پدیدار شد
اما همهچیز دست به دست هم داد تا مرضیه یگانه عاشق کتاب و کتابداری شود و رشتهای را که اصلا دوست نداشت، تنها اولویت زندگیاش شود. با حضورش در کتابخانه دانشگاه، اولین جرقههای این عاشقی زده شد. روایت یگانه از آن روزها شنیدنی است؛ «من کلا آدم فعالی بودم و هستم، دوست نداشتم فقط درس بخوانم؛ همان ترم اول یک فرم برای کار دانشجویی پر کردم و از شانس و اقبالم در کتابخانه دانشگاه پذیرفته شدم. همانجا دیدم که تصورات من از رشته کتابداری اشتباه بوده است. حضور در یک محیط یادگیرنده و فزاینده و دنیایی از کتاب و انتخاب و راهنمایی اعضا برای انتخاب کتاب مناسب برای من بسیار جذاب بود. اواخر همان ترم یک بود که سعی کردم واقعیت را قبول کنم و به فکر موفقیت در همین رشته باشم و عشق به این حرفه در من نمودار شد.»
«من خودم را برای تحصیل در رشتههای سنگین دانشگاهی آماده کرده بودم اما کتابداری برای من رشته سبک و آسانی بود. من از این فرصت استفاده کردم و در کلاسهای زبان انگلیسی جهاد دانشگاهی شرکت کردم و طی چهار سال تحصیلم در بیرجند، 18ترم زبان خواندم و مدرکم را گرفتم.» همزمان با ترم آخر کارشناسی، آزمون استخدامی نهاد کتابخانههای عمومی برگزار شد. به اصرار همکارانش در این آزمون شرکت کرد و در مرحله اول قبول شد. از آنجایی که رزومه کار در کتابخانه دانشگاه را داشت و زبان انگلیسیاش را قوی کرده بود، در مصاحبه حضوری هم قبول شد. این جملهها را میگوید و ادامه میدهد: «ترمهای آخر خودم را برای مقطع کارشناسی ارشد آماده کردم و چون این رشته با توجه به تواناییهایم برای من سبک بود، توانستم در کنکور ارشد، رتبه 4 را کسب کنم و در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیلاتم را ادامه دادم.»
از کاشمر تا تهران
سال 88 برای مرضیه یگانه، سال مهمی در سالشمار زندگیاش بهشمار میآید. قبولی در مقطع کارشناسی ارشد، قبولی در آزمون استخدامی نهاد کتابخانههای عمومی و اولین تجربه کاری خارج از فضای دانشگاهی و ازدواج. او همزمان هم تحصیل میکرد و هم در کتابخانه عمومی کاشمر بهعنوان کتابدار کار میکرد. پس از یکسال بهعنوان رئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان انتخاب شد و مسئولیت پنج کتابخانه را بهعهده گرفت و توانست تجربیات خود را توسعه دهد. راهاندازی کتابخانههای روستایی و برنامههای تشویقی، همچنین انتخاب بهعنوان رئیس اداره نمونه استان یکی از این افتخارات بود.
«بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه فردوسی مشهد و سه سال نامزدی، برای ازدواج باید به تهران میآمدم. با توجه به اینکه همسرم نظامی بود، درخواست انتقالی به تهران را دادم و سال92 به تهران آمدم و بهعنوان رئیس کتابخانه پیروزی انتخاب شدم.»
یگانه این جملات را میگوید و ادامه میدهد: «زمانی که به کتابخانه پیروزی آمدم، با توجه به کارنامه عملکردم انتظار داشتند که آن کتابخانه را فعال و پویا کنم، از برنامههای ترویجی و فرهنگی خبری نبود و کتابخانه در یک آرامش و رخوت به فعالیتاش ادامه میداد، نه سرویس بهداشتی برای اعضا داشت و نه بخش کودک و نوجوان که البته من نگذاشتم این موضوع زیاد طول بکشد.»
یک مطالبهگر موفق
یک جانشینی در قاموس مرضیه یگانه معنایی ندارد، اهل جنب و جوش و فعالیت است، روحیه شاداب، جستوجوگر و فعال او در انجام کارهای جمعی و فکرهای خلاقانهاش در طول سالهای مختلف از او چهرهای ماندگار به یادگار گذاشته است. یکی از ویژگیهای اخلاقی او مطالبهگری است. یگانه برای اینکه کارها سرعت بیشتری بگیرند، مدام به دفتر مدیرکل رفتوآمد میکرد تا بتواند با جذب اعتبار به این کتابخانه سر و سامان بدهد. کمی بعد همه تلاشهایش نتیجه دارد و بازسازی کتابخانه پیروزی برای آمادهسازی بخش کودک و نوجوان و آمادهسازی سایر بخشها کلید خورد. با توسعه فعالیتهای کتابخانه و برنامههای ترویجی کتابخوانی، برگزاری نشستهای نقد و بررسی کتاب، کتابخانه پیروزی در سال 1396 بهعنوان کتابخانه برتر استان تهران معرفی شد و توانست حدود 6000 عضو فعال نیز جذب کند.
ویژگیهای یک کتابدار حرفهای
تعریف کتابداری شاید برای خیلی از ما یک معنی داشته باشد؛ کسی که کتابهای کتابخانه را به دست اعضا میدهد و عضویت آنها را تمدید میکند. مرضیه یگانه اما این تعریف را قبول ندارد و معتقد است که یک کتابدار باید یک همهفن حریف باشد، زیرا کتابداران نقشی مهم و حیاتی برای هر کتابخانه دارند و با طرحهای جدید به پویایی این نهاد فرهنگی کمک میکنند؛ «وضعیت کتابخانهها طی سالهای اخیر خیلی نسبت به یک دهه قبل متفاوت شده است، جلسات نقد و بررسی، جشنوارهها و... همه در پویایی کتابخانهها موثر است و از جمله کارهایی است که طی این سالها به صورت رایگان برای اعضا برگزار میشود. به بهانه فعالیتهای ترویجی میتوان کارهای بزرگی کرد. باید برنامههای فرهنگی متنوع داخل کتابخانهها برگزار کنیم تا حداقل بهواسطه این برنامهها کسانی هم که رفت و آمدی به این مکان ندارند، به آنجا بیایند، البته این روزها وضعیت برنامههای ترویجی بسیار بهتر شده است.»
او در ادامه صحبتهایش میگوید: «کتابخانه مثل سوپرمارکت نیست که شما مدام به آن نیاز داشته باشید و مراجعه کنید، وقتی عاملی نباشد که شما را به سمت کتابخانه سوق بدهد، به سمت آن نمیروید. در این میان اگر کتابدار خوشرو باشد، تعاملات اجتماعی قویای داشته باشد و مشاور خوبی برای خواندن باشد، قطعا در علاقهمند کردن مردم به کتاب موثر است. در این زمینه من معتقدم یک کتابدار اول باید کتابخوان بوده و علاقهمند به ارتباط با مردم باشد تا در حرفهاش تاثیر بگذارد.»
3 شخصیت که در زندگیام تاثیرگذار بودند
شهناز ابراهیمی معلم ریاضی کلاس دوم کلاس دوم
خانم ابراهیمی از شخصیتهای تاثیرگذار زندگیام بود که مرا به ریاضی علاقهمند کرد و اکنون مدیر یکی از مدارس خوب مشهد است.
علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی
ایشان در دبیرکلی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، توجه ویژهای به کتابداران فعال داشتند و هنوز به عنوان استاد و راهنمای من هستند.
همسرم؛ صابر احمد نتاج
او کسی بود که بعد از ازدواج، مسیر آینده زندگی من را تعیین کرده است و این مسیر همچنان ادامه دارد.
منبع: ضمیمه قفسه روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم