به گزارش جام جم آنلاین، با تاکید بر موضوع استقلال، بانکهای مرکزی خواستار دامنه وسیعتری از قدرت و حتی مداخله دولتها شدند. بانکهای مرکزی درک کردند برای مقابله با بحرانهای پیش رو و اثربخشی بیشتر، به دخالت و کمک دولت و هماهنگی میان سیاست مالی و پولی نیاز دارند؛ بنابراین اجماع قبلی و مفهوم سنتی استقلال بانکمرکزی تغییر کرد و اثرگذاری حداکثری از طریق ارتباط و هماهنگی متقابل سیاست مالی و پولی و تجهیز بانکهای مرکزی به ابزارهای نوین مدیریت بحران در اولویت قرار گرفت.
کارشناسان بر این باورند که استقلال بانکمرکزی علاوه بر اینکه منجر به مهار تورم و نقدینگی میشود، رفتار مالی دولت را نیز تغییر میدهد. به این دلیل که تاکنون دولتها زمانی که با کسری بودجه مواجه میشدند، با دستور به بانکمرکزی آن را پوشش میدادند که با استقلال این نهاد پولی و مالی دولت علاوه بر مدیریت درآمد و هزینه خود به دنبال درآمدهای جدید نیز میرود. از نگاه کارشناسان، استقلال بانکمرکزی به دو بخش سیاسی و عملیاتی تقسیم میشود. استقلال سیاسی که همان کاهش قدرت مقامات سیاسی در تصمیمگیریهای بانکمرکزی است به گونهای که سیاستهای بانکمرکزی تحت تاثیر تمایلات کوتاهمدت دولتها قرار نگیرد. دوم، استقلال عملیاتی به این مفهوم که عملیات بانکمرکزی بر اساس منطق اقتصادی و کار کارشناسی صورت گیرد و بانکمرکزی به گونهای قدرتمند شود که بتواند منطق خود را در محافل تصمیمگیری به کرسی بشناند. حیدر مستخدمین حسینی، اقتصاددان به جامجم گفت: اندازهگیری استقلال بانکمرکزی از جمله مهمترین و بحثانگیزترین مباحث ادبیات اقتصاد معاصر است. اصولا اندازهگیری میزان استقلال قانونی بانکهای مرکزی مختلف، چندان آسان نیست، چه رسد به تعیین میزان استقلال واقعی آنها از دولت. میزان استقلال بانکمرکزی یک مفهوم آکادمیک نیست که به آسانی بتوان آن را محاسبه کرد. علاوه بر اینکه محاسبه بیطرفانه آن کاملا دشوار است، مباحثات بسیاری نیز در مورد اجزای تشکیلدهنده و اهمیت نسبی آنها وجود دارد. وی افزود: اصولا اساسیترین مبحث در استقلال بانکمرکزی تعیین رابطه بهینه دولت و بانکمرکزی است. در تعیین نحوه این ارتباط دو عقیده افراطی در دو سوی قضیه وجود دارد؛ گروهی که مدافع استقلال بانکمرکزی هستند و حتی تبعیت سایر سیاستهای اقتصادی را از سیاستهای پولی امری لازم میدانند و دیگری گروه مخالفان استقلال که اهمیت همگرایی و هماهنگی میان سیاستها را برای پوشش دادن به اهداف کلان اقتصادی ضروری میدانند؛ بنابراین هر بانکمرکزی بنا به نحوه ارتباط با دولت و نهادهای سیاستی کشور در جایی میان این طیف قرار گرفته و نسبت به آنکه بیشتر نزدیک به کدامیک از این دو سو قرار گیرد، مستقلتر یا وابستهتر طبقهبندی میشود.
اجرای سیاستهای رشدی و ضد تورمی
چندی پیش محمدرضا فرزین، مدیرعامل بانکملی ایران در این باره اعلام کرد، منظور اصلی از استقلال بانکمرکزی، استقلال ابزاری است. به این معنا که وزیر اقتصاد، نرخ تورم را بهعنوان یک هدف اعلام کرده و این هدف را به بانکمرکزی ابلاغ میکند. بانکمرکزی نیز سیاستهای لازم برای رسیدن به این هدف را تعیین میکند و بر اساس آن، عمل میشود. در واقع آنچه تحت عنوان استقلال بانکمرکزی مطرح است، استقلال عملیاتی و ابزاری است که با اقتدار بانکمرکزی همراه است. یعنی بانکمرکزی هم متولی و مسئول این کار است و هم از همه ابزارهای لازم در این باره برخوردار است. ساختار باید به گونهای باشد که بانکمرکزی بتواند مقتدرانه سیاستهای پولی را با استقلال عملیاتی که دارد، اعمال کند. ضمن اینکه باید بقیه اجزای سیاستگذاری اقتصاد کلان نیز با آن هماهنگ باشند. به خصوص امروزه که ما با مباحثی درباره ورود مجلس به سیاست پولی و اعتباری نیز مواجهیم.
باید مدت زمان مسئولیت، نحوه انتخاب و برکناری رئیس کل بانکمرکزی، ترکیب و مدت زمان مسئولیت، نحوه انتخاب و برکناری اعضای هیات سیاستگذار پولی، اهداف و وظایف بانکمرکزی و میزان اولویت هدف پیگیری ثبات قیمتها در بین سایر اهداف، چگونگی تامین کسری بودجه دولت و شرایط استقراض از بانکمرکزی و میزان محدودیت بانکمرکزی در تامین مالی دولت، میزان کنترل بانکمرکزی در هدفگذاری سیاست پولی، میزان کنترل بانکمرکزی در نحوه و زمان استفاده از ابزارهای سیاست پولی، نحوه انتخاب بودجه بانکمرکزی، نحوه حل اختلاف بین دولت و بانکمرکزی، میزان پاسخگو بودن بانکمرکزی و چگونگی این پاسخگویی و میزان شفافیت بانکمرکزی در ارائه اطلاعات و میزان اعتبار آن نزد مردم توجه داشت.
استقلال به معنای عملکرد جزیرهای نیست
محمدرضا رنجبر فلاح، استاد دانشگاه در این باره به جامجم گفت: تفاسیر و دیدگاههای مختلفی درباره استقلال بانکمرکزی وجود دارد؛ برخی دیدگاهها به نحوی از استقلال میگویند که گویا جزیره کاملا مستقل از نظام اقتصادی کشور قرار میگیرد، اما در واقعیت اینطور نیست. وی ادامه داد: منظور از استقلال این است که نظام بودجهای دولت یا احزاب خاصی که مراکز قدرت را در اختیار دارند، نتوانند بر نظام پولی کشور تسلط داشته باشند و بخواهند از آن منابع برای تحکیم منافع حزبی خود برخلاف منافع ملی بهرهبرداری کنند. این استاد دانشگاه گفت: برخی دولتها به جای اینکه فقط به منابع مالیاتی و درآمدهای بودجهای اکتفا کنند، میخواهند از منابع بانکمرکزی و منابع سپردهای مردم استفاده کنند، اما اینجاست که بانکمرکزی باید مقتدرانه بایستد و با نظارت و ابزارهای کنترلی خود، امور را هدایت کند. استقلال بانکمرکزی اصلا به معنای جزیره مستقل عمل کردن نیست و کاملا در ارتباط با دیگر بخشهای اقتصادی است و هماهنگ عمل میکند؛ اما به محض اینکه در مقطعی احساس خطر میکند باید بتواند ایستادگی کند و اجازه دستدرازی به منابع را ندهد. ضمن اینکه از ابزارها به نحو موثری برای تحقق اهداف و سیاستهایی که بر آن پایبند است، استفاده کند.
منبع: روزنامه جام جم