به گزارش
جام جم آنلاین، درحالی که تکرار مواضع قبلی بهجای ابتکار سیاسی یک خط هم به مذاکرات کمک نمیکند و با این وضعیت، آمریکاییها رفتار جولایشان با ماه مارسشان هیچ فرقی ندارد. البته امیرعبداللهیان دیروز با همتای فرانسوی خود صحبت کرده و درباره گفتوگوی رفع تحریمها در وین و دوحه گفته است: ارزیابی ما از گفتگوهای اخیر دوحه مثبت است، اما باید دید طرف آمریکا چگونه میخواهد از فرصت دیپلماسی بهره گیرد. اکنون مسیر دیپلماسی باز است. ما برای رسیدن به نقطه نهایی توافقی خوب و پایدار، جدی و صادق هستیم و همواره در مذاکرات، پیشنهادات و ایدههای مثبت خود را مطرح کردهایم. در ادامه بررسی میکنیم ایران چگونه با ابتکارات سازنده خود مسیر مذاکرات را به نفع دیپلماسی مدیریت کرده، اما آمریکا جنگ چندوجهی رسانهای، سیاسی و فشار بینالمللی را علیه ایران در سایه مذاکرات ادامه داده است.
حقیقت این است که آمریکاییها در جریان مذاکرات وین و حتی مذاکرات اخیر دوحه یک جنگ ترکیبی علیه ایران راه انداختهاند؛ مذاکراتی که بعد از یک تنفس طولانی حدودا ۱۰۰روزه در یکی از کشورهای جنوبی ایران از نو آغاز شده است؛ دوحه پایتخت قطر.
با این پیش فرض که دولت بایدن به دنبال احیای مذاکرات است، اوضاع اصلا پیچیده به نظر نمیرسد، فقط کافی است اراده سیاسی واشنگتن واقعی باشد. در این صورت آنها دوباره میتوانند به برجام برگردند، چون هیچ چیز تغییر نکرده و معیار و مبنا همان توافق ۲۰۱۵ است. برخلاف دروغ بزرگ رسانههای آمریکایی که مدعیاند ایران خواستههای فرابرجامی دارد و دائم ایران را با چنین برچسبهایی تگ میکنند، اما ایران فقط خواستار اجرای کامل توافق است، یعنی خواهان تضمینهای کافی در توافق و میخواهد تحریمها بهگونهای کنار رود که موانع در شرایط اقتصادی ایران تمام شود. آیا اسم این خواستهها مطالبات فرابرجامی است؟ قطعا خیر، اما آمریکا نیاز دارد با روایت سازی، چیزی متفاوت از میز مذاکره را تحویل افکار عمومی بدهد.
جنگ سیاه در برابر دیپلماسی سفید
از سوی دیگر تیم ایرانی ناظر به مذاکرات فعلی دوحه و در چارچوب منافع ملی درصدد است این اقدامات را با کمترین هزینه به نتیجه برساند و به همین دلیل روی مواضع و خواستههای بهحق خود پافشاری میکند. آمریکا در چنین موضعی که با منطق مستدل طرف ایرانی مواجه میشود، سبد رسانهای خود را در خبرسازی و ملتهب نشان دادن بازار اقتصادی ایران به واسطه تحریمها قرار میدهد تا با تحریک افکار عمومی در داخل کشور بتواند از راهی غیر از دیپلماسی به تیم هستهای ایران فشار بیاورد. این گام اول یک جنگ سیاه در برابر یک دیپلماسی سفید است.
در این پارادایم رسانهای ــ مذاکراتی همه چیز تعریف شده است، مثلا اگر یادتان باشد همین هفته قبل در وسط مذاکرات دوحه، نشست شورای امنیت سازمان ملل برگزار شد و تروئیکای اروپایی و آمریکا در آنجا یک خیمه شببازی گسترده با محکوم کردن مواضع تهران راه انداختند و دوباره همان مواضع زیادهخواهانه و حرفهای همیشگی و حوصله سربر خود را تکرار کردند و مدعی شدند ایران فرصت محدودی دارد و باید به خواستههای غرب تن دهد.
برخی هم سفر آتی جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده را به غرب آسیا، دستاویز جدیدی قرار دادهاند که بگویند مذاکرات متوقف شده درحالی که اساسا سفر بایدن به منطقه، ارتباطی به مذاکرات هستهای نداشته و آن قدر که رسانههای ۱+۴ تبلیغ میکنند اهمیتی ندارد،، چون همه خواستهها و مواضع ایران مکتوب است و هیچ داستان و فشار جدیدی در این زمینه تحمل نخواهد شد از این رو بازنمایی واقعیت هیچگاه نمیتواند جای حقیقت را پر کند؛ بنابراین مذاکرات دوحه که طی دو روز ادامه داشت، هنوز تمام نشده و آنطور که علی باقری، مذاکره کننده ارشد ایران هم گفته، مذاکرات در دوحه در چارچوبی که از قبل تعیین شده بود، شکل گرفت و زمان و مکان مذاکرات (جدید) در حال نهاییسازی است و ایران و آمریکا دوباره سر میز گفتوگوی غیرمستقیم برمیگردند.
تناقض رفتاری دولت آمریکا
اما در باب جنگطلبی آمریکا در هنگام مذاکره و زیادهخواهیهای آنها، دیروز سید ابراهیم رئیسی در مراسم دریافت استوارنامه سفیر جدید سوئیس نکاتی را گفته که بسیار دقیق است. رئیسجمهور گفته «اقدام آمریکا و سه کشور اروپایی در پیشنهاد صدور قطعنامه در شورای حکام در زمانی که مذاکره برای توافق در جریان است، اقدامی غیرمسؤولانه و ناقض روح مذاکره، توافق و بیانگر تناقض رفتاری آنهاست.» این همان جنگ ترکیبی در کنار اتاق مذاکره است.
ایران برخلاف آمریکا در این مدت، میز گفتگو یا دیپلماسی را ترک نکرده و با ابتکارعمل خود اجازه نداده بنبست بر مذاکرات سایه بیندازد؛ البته این ابتکارات گرچه اروپاییها را بهعنوان واسط مذاکرات تهران ــ واشنگتن خوشحال کرده، اما آمریکا آنها را مأیوس کرده است. کمااینکه ایران در جریان مذاکرات وین، طرح و ابتکار عمل فوقالعادهای از خود نشان داد به طوری که انریکه مورا، معاون دبیر کل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا و جوزف بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از برنامههای ایران برای باز ماندن پنجره دیپلماسی تقدیر کردند، اما پاسخ آمریکاییها درباره لغو نشدن تحریمهای سپاه، آنها را از تیم بایدن ناامید کرد.
سناریوسازی برای مذاکرات دوحه
بنابراین چشمانداز و مرور مواضع سه ماه اخیر بهخوبی نشان میدهد، آمریکاییها چه در جریان مذاکرات وین و حتی در همین مذاکرات دوحه شمشیر را از رو بستهاند و، چون در موضع ضعف قرار دارند، یک جنگ ترکیبی علیه ایران راه انداختهاند.
در این جنگ سناریوهای متعددی از حملات سایبری، ترور و خرابکاری، دستور توقیف محمولههای نفتی ایران، باز اعمال تحریمها و صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حکام در دستور کار است، اما تاکنون هیچ نتیجهای نگرفتهاند و این بار هم سناریوی آمریکاییها در دوحه با شکست مواجه شد، بنابراین پرواضح است کاخ سفید باید با کنار گذاشتن اینگونه رفتارها صرفا پاسخ مناسبی به ابتکارعملهای ایران بدهد.
با وجود این، شما خود را جای تیم ایرانی در مذاکرات تصور کنید، با وجود جنگ روانی رسانهای در سایه، مطالبات خارج از برجامی و ادامه تحریمها و در حالتی که آمریکاییها سال ۲۰۱۸ با بدعهدی از برجام خارج شدند، کدام عقلانیت سیاسی اجازه میدهد حالا دوباره بعد از این همه کش و قوس، بدون دریافت تضمینهای کافی وارد قرارداد با آنها شد؟ بنابراین آمریکاییها باید با اتخاذ یک روش واقعگرایانه مطالبات به حق ایران را بعد از چهار سال خسارت ارائه کنند، البته مطالبات به جای خود، احتساب خسارت ناشی از این چهار سال خروج از برجام هم باید مورد مطالبه باشد تا حقوق هستهای ایران بهدرستی و کامل ایفا شود.
به هرحال به نظر میرسد تهران باید همسنگ تمام اقدامات آمریکاییها به آنها پاسخ بدهد، مثل کاری که بعد از صدور قطعنامه انجام داد و سازمان انرژی اتمی، دو دوربین فراپادمانی آژانس در ایران را قطع کرد چراکه وقتی آمریکا بر مذاکرات حاشیه میزند، ایران نباید دست بسته بماند و لازم است با اقدامات متقابل در برابر اقدامات آمریکاییها پاسخ مناسبی داده شود.
منبع: روزنامه جام جم