بازنشر یک گفتگوی به یاد ماندنی در سوگ استاد کریمخانی؛

احساس کردم در محضر امام رئوف ایستاده‌ام

استاد کریمخانی، راهی سفر ابدی شد و اما «نام و یاد او»، از سالها قبل در دل و جان همه ما ابدی و ماندگار شده است و تا همیشه، با او نغمه «آمدم ای شاه پناهم بده» را در صحن و سرای حرم مطهر امام رئوف زمزمه می‌کنیم.
استاد کریمخانی، راهی سفر ابدی شد و اما «نام و یاد او»، از سالها قبل در دل و جان همه ما ابدی و ماندگار شده است و تا همیشه، با او نغمه «آمدم ای شاه پناهم بده» را در صحن و سرای حرم مطهر امام رئوف زمزمه می‌کنیم.
کد خبر: ۱۳۷۰۷۷۴
خراسان رضوی - جام جم آنلاین -  بزرگداشت نام و یاد آن خادم و ذاکر امام رضا(ع)، مروری کرده‌ایم گفتگویی را که در حاشیه اختتامیه جشنواره امام رضا(ع) با او داشته‌ایم.
به گزارش آستان نیوز  استاد آن سالها برای اختتامیه جشنواره امام رضا(ع) به مشهد دعوت شده بود تا در شامگاه میلاد، قطعه «آمدم ای شاه! پناهم بده» را با آن صدای مسحور کننده اش اجرا کند.
به جرات ادعا می کنم شنیدن زنده این قطعه  از لذت های بی تکرار حرفه خبرنگاری ام در سالهای کاری ام شد. استاد کریمخانی چند دوره جشنواره در شب میلاد امام رضا(ع) در مشهد حضور داشت و به طور زنده این قطعه را اجرا می کرد.
کریمخانی حدود ۵۵ سال داشت و موهای سفید لابلای موهای مشکی اش خودنمایی می کرد. موسیقی را خیلی خوب می شناخت و حتی یکی از پسرانش در رشته موسیقی تحصیل می کرد.
آن روز، همسرش هم حضور داشت و منتظر بود تا بعد گفتگو به زیارت حرم مطهر بروند.  استاد شروع کرد به تعریف کردن ماجرای ساخت این  قطعه: «این کار لطف ارباب به من، آریا و به بقیه بچه های گروه بود.  من و آریا عظیمی نژاد قبل این قطعه، تجربه یک کار همکاری مشترک دیگر هم داشتیم عصری که او مرا برای این قطعه دعوت کرده بود وقتی شروع به خواندن کردم اصلا خوب در نمی آمد هر چه تلاش می کردم، نشد که نشد!
آریا هم خسته شده بود و حنجره من هم گرفته بود،  تلاش های ما بی نتیجه بود. او به من گفت بیا با هم چای بخوریم. یکدفعه من خیلی دلم گرفت و قلبم شکست با خودم گفتم سالهاست نوکر این خانواده ام اما چه شده که حالا نمی توانم برای امام رضا(ع) بخوانم. همان جا گریه ام گرفت و اشک هایم ریخت.»
استاد در حالی که چشم هایش خیس شده بود، با بغض ادامه داد: «برای اینکه آرام شوم رفتیم و با آریا هر کدام دو رکعت نماز خواندیم و به حضرت(ع) متوسل شدم. چای را نخوردیم و به استودیو برگشتیم. آریا گفت باشد برای وقت دیگری. اما به او گفتم اجازه بدهد تا یک بار دیگر بخوانم. آریا امیدی نداشت این بار خوب در بیاید اما روی مرا زمین ننداخت. من با دل شکسته و با حنجره تقریبا بی حس و گرفته، برای آخرین بار قطعه را خواندم. آن لحظه حس می کردم در حرم مطهر و در محضر حضرت(ع)  هستم و این اشعار را برای خودشان می خوانم اصلا یادم رفته بود در حال ضبط هستیم. آریا هم خواندن من را قطع نکرد و  یک باره  همه را ضبط کرد و تا اخر شعر را خواندم. جالب است من همان کلمه اول را اشتباه خوانده ام و به جای «آمدم»، خوانده ام:   «آمده ام» ولی آریا ادامه داد و قطع نکرد.
وقتی از استودیو بیرون آمدم، بغضم ترکید.  آریا کاملا مبهوت شده بود، من را بغل گرفت و گفت: «تمام شد همین بود!»  
کریمخانی بعد چند لحظه مکث ادامه داد: «باور کنید از آن شب تا مدت ها حالم منقلب بود، به اشعار این قطعه فکر می کردم و اصلا هم برایم مهم نبود چه برخوردی با آن می شود و اصلا قرار است چه شود تا این که بعد مدتها تلویزیون آن را پخش کرد و یک باره خیلی گل کرد. من معتقدم درباره این آهنگ هر چه هست لطف خود امام رضا(ع)  بوده و همه ما وسیله تولید این کار شدیم. »
استاد کریمخانی در پایان این گفتگو متواضعانه پذیرفت قطعه را به صورت زنده برای ما اجرا کند. او صدای بی نظیری داشت، وقتی می خواند مخاطب را مبهوت می کرد و به دنیای دیگری می برد.
کریمخانی با همه علاقه و  قلب و روحش می خواند. یادم هست همان زمان چند زائر عرب زبان که در لابی هتل بودند با شنیدن صدایش همان جا ایستادند و با تمام روح و جانشان، متحیر به نوای فارسی او گوش می دادند که در چند متری بارگاه امام رضا(ع) زمزمه می کرد: «آمدم ای شاه! پناهم بده»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها