امام با اشرافیتی که بر فقه و علم اصول در حوزه تخصصی داشتند، در کاربردی کردن مبانی معرفتی و ایجاد سازه‌ها متناسب برای پیاده‌سازی آن تحول بزرگی ایجاد کردند؛ امام فقه را وارد عرصه نظام‌سازی کردند.
کد خبر: ۱۳۶۸۶۰۳

امام خمینی و فقه پویا: علی حسن حیدری

به گزارش جام جم آنلاین، مساله ولایت فقیه را پس از هزار سال بحث نظری وارد مسائل اصلی و فقهی در شکل اجتماعی و حکمرانی کردند و در عمل و مدیریت سیاسی و اجتماعی ارتقا بخشیدند؛ معظم‌له ذیل کلان مفهوم حکمرانی ولایت‌فقیه به این آرزوی تاریخی بزرگان دین عینیت بخشید. مساله مصلحت نظام را که همان منافع عمومی و منافع ملی است، مساله معروف اصولی و فقهی «تزاحم» و «اهمّ و مهم» را که در مسائل شخصی و مسائل کوچک به کار می‌رفت، وارد عرصه میدان عمومی کردند و موفق شدند آن را به فرهنگ عمومی و رفتار عمومی تبدیل کنند.

در عرصه اداره کشور، کاملا روشمند و قانونمند، مساله مصلحت نظام و مساله «اهمّ و مهم» را به‌درستی تعریف کردند و با خلاقیت و ابتکارعمل منحصر به فرد به دستور کار مدیریت و حکمرانی مبدل کردند. حرکت مبتکرانه و نوآورانه ایشان در فقه و فقاهت در عین حفظ حریم و جایگاه فقه، جواهری بود؛ ایشان با وارد کردن کارکردهای جدید، فرصت خیلی بزرگی برای فقه خلق کردند که دست فقه و فقها را در گستره تصرفاتی که می‌تواند در مسائل گوناگون بکند، باز کردند؛ یعنی بدون ایجاد بدعت در فقه و با تاکید بر تعبّد، روش استفاده صحیح از موازین متعارف فقهی را در اختیار فقها و علمای دین برای مدیریت عمومی جامعه قرار دادند. به‌عبارتی مدلی از فقه عملی و الگوی روشمند و قانونمند برای عملیاتی کردن فقه جواهری و فقه پویا به منصه ظهور عمومی رساندند.

این تحول در نگاه به دین، مسائل دینی، عینیت‌ بخشی به فقه پویا و نگاه نوگرایانه به مسائل، توامان با پافشاری بر تعبّد بود؛ یعنی امام، یک فقیه و یک روحانی نوگرا بود و به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به‌شدت پابیند به تعبّد. امام برخلاف برخی از روحانیون روشنفکر هم‌عصر خودش؛ در عین آن‌که «نگاه نویی» نسبت به مسائل فقهی، مسائل اسلامی، مسائل دینی و مانند اینها داشتند، روی مساله تعبّد تاکید و تصریح داشتند؛ هم تعبّد در احکام، هم تعبّد در مراسم دینی.

این همان بُعد جامعیت علمی و عملی امام خمینی در حوزه فقه و فقاهت بود که خیلی‌ها فاقد آن بودند. اما با عنایت به تبحرشان بر علوم مختلف به‌درستی توانستند با امعان‌نظر کاملا کارشناسانه، مسیر این تحول و تغییر بزرگ تاریخی را با تعریف (نظری و عملیاتی) فقه پویا و تعیین نقش برای دو عنصر زمان و مکان، در بیان احکام فقهی فراهم آورند.

امام با توجه به تبحر مثال‌زدنی که در بیان و توضیح فقه «سنتی و پویا» داشتند، در عین بیان نقش تعیین‌کنندگی برای عنصر زمان و مکان (صحیفه، ج 21، صص 290-288) بر بنیاد فقه سنتی و جواهری به‌عنوان سبک صحیح اجتهاد، مهرتایید زدند.« ایشان با بیان این‌که موضوع جدید، قهرا حکم جدیدی می‌طلبد، ضرورت احاطه مجتهد به مسائل زمان خود را مورد تاکید قرار می‌دادند.» ( صحیفه، ج 21، صص 288-290)

امام با وجود دیدگاه تحول‌خواهانه اما منابع فقه، زاده عقل و تجربه محدود، نمی‌دانند؛ بلکه آن را متکی به مبدا وحی می‌دانند. از این‌رو حکومت را، فلسفه عملی تمامی فقه معرفی می‌کنند. «نظامدار» شدن مباحث فقه و قرار گرفتن آنها در سیستمی کلاسیک و کاملا قابل تبیین را از مزیت‌ها و ظرفیت فقه و اجتهاد جهانشمولی می‌دانند. در منظومه فقهی امام، فقه یک علم واقعی است که باید در برابر رویدادها، پاسخگو باشد و حضور فعال در زندگی مردم هر عصری در جهت سازندگی حیات مادی و معنوی انسان را جزو کار ویژه خود بداند، برای هر رخدادی که در حیطه موضوعات فقهی ظهور می‌یابد، پاسخی در خور و متقن داشته باشد، در منظومه فقه امام؛ فقه شیعه« غنی‎ترین فقه و قانون در دنیاست و چنین فقهی در دنیا نه در میان مسلمین و نه در بین غیر‌مسلمین وجود ندارد.» (بیانات، 10 دی 57)

امام تاکید دارند؛ این فقه باید در کنار عنصر اجتهاد «پویا» و بالنده و مترقی قرار گیرد، تا اجتهاد، آن را در زمینه‎‌های مختلف نیازهای شرعی انسان به‌کار گیرد. از نظر امام خمینی (ره) فقه اسلامی بسیار گسترده است و تمام ابعاد زندگی انسان را دربر می‌گیرد. به تعبیر معظم‌له فقه تئوری واقعی اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است... ( صحیفه، ج 21، صص 288-290). از این‌رو به‌منظور تناسب داشتن اجتهاد با فقه جهانشمول و مترتب شدن اثر مطلوب و سازنده بر آن، به‌ویژه در عصر حاکمیت حکومت اسلامی و نیز مجموعه تمدن بشری متحول شده و رعایت چند نکته را ضروری است: لحاظ کردن نقش تعیین‌کننده دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد. (صحیفه، ج 21، صص‌290-288) با توجه به خصوصیات و ویژگی‌های زمانی و مکانی، بالطبع تغییر ویژگی‌ها موضوع و در نتیجه تغییر حکم پیشین ضرورت تحول همه‌جانبه در فقه اجتهادی را مطرح می‌کنند؛ (‌از این‌رو) یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت «یک جامعه بزرگ اسلامی و غیر‌اسلامی» را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوی و زهدی که در خُور شأن مجتهد است و واقعا مدیر و مدبر باشد. فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است... و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به‌وجود آورد.» (صحیفه، ج 21، صص‌290-288)

(از طرفی) با توجه به باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه و توسعه و گسترش با تطورات و تحولات زمان لازم است:«در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضاء می‌کند که نظرات اجتهادی فقهی در زمینه‎های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. (بیانات در تاریخ 10 آبان 1367). فقه جواهری باید تقویت شود.» (‌صحیفه، ج 21، صص‌290-288)

همچنین لحاظ کردن نیازهای «حکومت اسلامی» و مسائل مورد نیاز کنونی «جامعه» و «جوامع متمدن» به‌طور دقیق در اجتهاد است؛ بیان نظام‌وار احکام موضوعات مربوط به مسائل مورد نیاز حکومتی؛ بررسی و لحاظ کردن موضوعات احکام شرعی در مقتضیات زمان و مکان و مراعات سنخیت اجتهاد با بینش و دو عنصرتعیین‌کننده زمان و مکان ضروری است.

امام، اجتهاد «مصطلح» را برای اداره جامعه کافی نمی‌دانند. ایشان در ضمن «منشور روحانیت» و تنها سه ماه قبل از رحلت در پیامی با اعلام تقید خود در روش تحصیل و تحقیق در حوزه‌ها به فقه سنتی و اجتهاد جواهری و عدم جواز تخلف از آن، آن را اجتهاد به همان سبک صحیح معرفی می‌کنند...، در عین‌حال بر «فقه پویای اسلام» و «نقش تعیین‌کننده» دو عنصر «زمان و مکان» در اجتهاد تاکید دارند، «مسأله‌ای که در قدیم دارای حکمی بوده است، به‌ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده‌ است، واقعا موضوع جدیدی شده ‌است که قهرا حکم جدیدی می‌طلبد... «حکومت» در نظر«‌مجتهد واقعی»، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است... فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است...» (همان، ج ۲۱/ صص‌100و 98)

این پیام حاوی نکات ویژه‌ای است ازجمله: جمع بین اصالت و پویایی فقه؛تاکید بر نوع خاصی از «تغییر موضوع» که حاصل شرایط خارجی حاکم بر جامعه است؛ لزوم توجه به غایت و فلسفه فقه در اجتهاد ؛ مانعیت عزلت و عدم بصیرت مجتهد نسبت به فهم ویژگی‌های اجتهاد در مسائل اجتماعی؛ مطلوب و مفید بودن «بصیرت و در صحنه بودن» برای مجتهد؛ استفاده از محاسن روش‌های جدید در کنار روش‌های اصیل اجتهادی است. امام ‌در آخرین نامه که کمتر از یک ماه از رحلت‌شان منتشر شده،«بر عدم‌تخطی از ارکان محکم فقه و اصول رایج و ترویج آن در حوزه‌ها تصریح می‌کنند و در عین حال بر استفاده از محاسن روش‌های جدید و علوم مورد احتیاج حوزه‌های اسلامی تاکید می‌کنند». (صحیفه‌نور ج ۲۱/ ص۱۳۰).

علی حسن حیدری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها