انگار همه مردم شهر در خیابان امیری جمع شده‌اند. خیابان امیری شهر آبادان حالا پررفت‌وآمدترین خیابان شهر است. اینجا نام و نشانی معنا ندارد.همه خودشان را برادر و خواهر هم معرفی می‌کنند؛ برادر و خواهری که دست همشهری‌شان را می‌گیرند تا شاید کمی از آلام حادثه متروپل کم کنند.
کد خبر: ۱۳۶۸۳۸۳

درست است که اهالی آبادان نمی‌توانند سنگی از روی زمین بردارند اما هر کسی به حد توان خود برای کمک‌رسانی کاری می‌کند.

یک‌نفر خانه‌اش را برای تونل زدن به زیرزمین ساختمان فروریخته در اختیار می‌گذارد، نفری دیگر هر روز غذای گرم توزیع می‌کند و گروه دیگر، چای و قهوه به دست امدادگران می‌رسانند.

هنوز حدود ۷ نفر از اهالی آبادان در زیر آوار مانده‌اند. آواربرداری و تلاش برای پیدا کردن افراد مفقود هنوز ادامه دارد.

خارج از تلاش و تکاپو برای آواربرداری و انتظار اما گروه زیادی از اهالی آبادان به حد خودشان در تلاشند تا باری از روی دوش امدادگران و خانواده‌های منتظر و داغدیده بردارند و سخاوتمندانه به هم کمک می‌کنند.

کمک دسته‌ جمعی

صدای دمام (ساز سنتی جنوب کشور) در گوش می‌پیچد. کسی اما ساز کوبه‌ای نمی‌زند؛ سازی که ناخودآگاه شور و هیجان ایجاد می‌کند. شور و هیجان از تلاش و کمک‌رسانی مردم شهر است. حالا مردم بدون این‌که ساز بنوازند، صدای شورانگیز و غمناک دمام را با عمل‌شان می‌نوازند.

اینجا همه در خیابان امیری شهر آبادان، جایی که ساختمان متروپل فروریخت دمام می‌زنند. هوا شرجی و گرم و ۳۸ درجه دما دارد. شور و هیجان مردمی اما محیط را گرم‌تر هم کرده است.

مرد میانسالی، یک نایلون پر از آب معدنی در دست گرفته است و بی‌نام و نشان در بین مردم آب ‌معدنی خنک توزیع می‌کند.

مرد دیگری جعبه پرتقال به دست در صحنه حاضر می‌شود. پرتقال‌ها تند و سریع بین خانواده‌های منتظر و امدادگران توزیع می‌شود. می‌گوید: «من که نمی‌توانم سنگی بردارم، پشت صحنه که می‌توانم خدمت کوچکی کنم.» بعد جعبه خالی را برمی‌دارد و با خود می‌برد. شانه‌اش از غم مردم شهرش سنگین است اما سبکبال راه می‌رود. زن را دیگر همه می‌شناسند. حالا یک هفته است که امدادگران به دستپخت خانگی‌اش عادت کرده‌اند. هر روز یک دیگ غذا بار می‌گذارد و به امدادگران غذای خانگی هدیه می‌دهد. موکب‌های مردمی هم هستند. موکب‌ها خودجوش هر روز غذا و چای به دست امدادگران می‌رسانند. پسر جوانی سینی بزرگی را پر از چای لیوانی کرده است و بین امدادگران می‌چرخاند. امدادگری روی زمین نشسته است. لهجه اصفهانی دارد، برای کمک‌رسانی از شهرش راهی آبادان شده است. می‌گوید: «مردم آبادان مهربان‌ترین‌اند.» و بعد چای را یک نفس می‌نوشد و تجدید قوا کرده به گروه آواربرداری می‌پیوندد.

انفاق داشته‌ها

خیابان امیری پر از ساختمان‌های کوتاه و قدیمی است. کمتر ساختمانی، نوسازی شده است. همه خانه‌ها اینجا فرسوده است.

پیرمرد اما دلش نه، به‌خانه فرسوده‌اش که با مردم شهر است. به همین دلیل است که همان روز اول به امدادگران پیشنهاد داد تا حیاط خانه را بشکافند و به زیرزمین ساختمان ویران شده تونل بزنند تا افراد مفقود شده زودتر پیدا شوند.

این ازخودگذشتگی تکرار شد و به صاحب آش‌فروشی مشهور خیابان هم رسید. او هم خانه قدیمی‌اش را که انبار مغازه بود برای احداث تونل در اختیار امدادگران گذاشت. خانه را خراب کردند تا تونل احداث کنند. تن صاحبخانه اما نلرزید. او دلش به دستگیری و مهربانی از مردم شهرش خوش بود. یک نفر خانه انفاق می‌کند و نفر دیگر هم دانشش را برای داغدیدگان عرضه می‌کند.

همه دکتر روان‌شناس مشهور شهر را می‌شناسند. او اما نه برای پول که برای خدمت به همشهری‌هایش یک صندلی و میز کنار خیابان گذاشته است و به خانواده‌های داغدیده و امدادگران، مشاوره رایگان می‌دهد.

او می‌داند که در بحرانی این‌چنینی چطور باید دل داغدیده و افسرده را کمی آرام کرد. روی دیوارها و سردر مغازه‌های روبه‌روی ساختمان فروریخته پر از قرص‌های ضد‌درد چسبانده‌اند. هرکسی که دردی حس کرد، روی دیوار ژلوفن گذاشته‌اند تا درد جسمی‌اش آرام گیرد. درد اینجا زیاد است، قرص‌ها زود تمام می‌شود، بعد اما زود جایش پر می‌شود.

هر روز کارخانه یخ‌سازی شهر حدود ۶۰ قالب یخ به محل حادثه می‌فرستد. ۳۵ قالب یخ تصفیه‌شده برای آشامیدن و ۲۵ قالب یخ دیگر برای خنک نگه‌داشتن مواد غذایی تا در گرمای شهر مواد غذایی فاسد نشود. کافه خیابان امیری هم هر روز بی‌نام و نشان برای امدادگران قهوه درست و بین امدادگران توزیع می‌کند.

کمک‌های سازماندهی شده

هر روز نوبت یک محله شهر است. یک روز نوبت کوی لاله، روز دیگر نوبت هزاری‌ها و روز دیگر هم نوبت اهالی محله کوی کارگر است تا پول روی هم بگذارند و برای امدادگران و خانواده‌های داغدیده منتظر در خیابان، غذا بپزند یا لقمه‌ای برای وعده غذایی درست کنند.

محلی‌ها تنها افرادی نیستند که برای کمک‌رسانی حاضر می‌شوند. ستاد عتبات عالیات آبادان چند ایستگاه پذیرایی در اطراف خیابان امیری احداث کرده است. هر روز بیش از ۳۰۰۰ وعده غذایی گرم و سرد از شش آشپزخانه به این خیابان آمده و بین نیروهای امدادی و کمک‌رسان توزیع می‌شود. آن‌طور که رئیس ستاد عتبات عالیات آبادان گفته است، ۴۰ نیروی جهادی برای تهیه و بسته‌بندی غذا در موکب‌ها فعالیت می‌کنند. هر روز ۱۰ هزار بطری آب معدنی و هزار وعده صبحانه توزیع می‌شود. به جز این اما شش حسینیه هم در اطراف محل حادثه برای اسکان نیروهای اعزامی در نظر گرفته شده است تا نیروهای امدادی مکانی برای استراحت داشته باشند.

لیلا شوقی - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها