به گزارش
جام جم آنلاین، در فضای مجازی و دنیای بیانتهایی که همه در آن میتوانند قهرمانهای پوشالی و دلسوزان ساختگی باشند، ایستگاههای زیادی وجود دارد که یکی از پرطرفدارانترین آنها، اخبار منفی است. اخبار تلخ، هیچ خاصیتی اگر نداشته باشند، قادرند امید را به یاس و خوشبینیها را به بدبینیهای عمیق تبدیل کنند و حس بدبخت بودن را به طرز ماهرانهای به دل و جان مخاطبان سرازیر کنند. پشت این اخبار منفی که زنجیروار منتشر میشود برنامههای هدفمندی وجود دارد که هدف نهاییشان، سیاهنمایی است. تاریک نشان دادن همه چیز در ازای گرفتن لایک و جذب فالوئر. حتی اگر این کار به قیمت غرق کردن جامعه در غم و اندوه تمام شود.
بهانهای جدید به نام نوزادان رها شده
مطمئنا هیچیک از کسانی که در روزهای اخیر در فضای مجازی درباره رها شدن نوزادان، آن هم به تعداد ۵۰۰۰مورد درعرض۱۰روز یک دنیا حرف زدهاند، حالا حاضر نیستند لب به سخن بگشایند. اینها اکنون سکوت کردهاند، چون برایشان نمیصرفد اگر بگویند آن کسی که این آمار جعلی را انتشار داده، یکی از کارشناسنماهایی بوده که اساسا حرفهاش نشر اکاذیب و دستکاری آمارهاست و بعد از ماجرای آمارسازی برای نوزادان، علیه او اعلام جرم شده است.
کسانی که دانسته یا نادانسته، با غرض و بیغرض، این آمار هولناک را منتشر کردند و لایکهای دلخواه را به چنگ آوردند حالا محال است آمار واقعی مربوط به رها سازی نوزادان را که در سال ۱۴۰۰ فقط ۶۱ مورد بوده است، بازنشر کنند، چون این عدد به اندازه بلندپروازیهای آنها برای شهرت و البته تلاششان برای سیاهنمایی، بزرگ نیست.
البته نه فقط درمورد پرونده رهاسازی نوزادان، بلکه در موارد مشابه دیگر نیز تکنیک کار همین است و فقط بخش منفی و شاید دروغین اخبار قیچی و در فضای مجازی پخش میشود تا نوعی از سبک زندگی که هدفش را سیاه جلوه دادن همه چیز تعیین کرده، به حیاتش ادامه بدهد.
پراکنده منسجم
در آبادان، ساختمانی فرو میریزد و ایران را در غم فرو میبرد، نوزادی در تهران، در سطل زباله انداخته میشود و افکارعمومی را خدشهدار میکند. در خیابان طالقانی پایتخت بر سر یک موضوع شخصی، تیراندازی میشود و هراس برای ساعاتی در منطقه بروز مییابد. نفتکش ایرانی توقیف میشود و بخشی از نفت ایران به غارت میرود، اما آنها که در فضای مجازی مشغول بافتن آسمان و ریسمان به هم و رسیدن به اهدافی خاص هستند، این اتفاقات بیربط را طوری به هم ربط میدهند که انگار همه این حوادث دنباله یکدیگرند و تکههایی از یک دومینو هستند.
آنها که این حوادث را به یکدیگر پیوند میزنند و ضمن پمپاژ حسهای منفی به جامعه، حس بدبخت بودن را به مردم القا میکنند همانهایی هستند که به عشق گرفتن لایک و جذب دنبالکننده، هرچه بتوانند دز تلخیها را بالا میبرند تا هم از خود قهرمانی بسازند و هم در سیاه جلوه دادن اوضاع، چیزی کم نگذارند.
درعلوم ارتباطات، نام این سبک کار، شگردی به نام پراکنده منسجم است. این شگرد را علیرضا داوودی، کارشناس ارشد رسانه بهخوبی در گفتگو با فارس تشریح میکند و میگوید اشخاص و رسانههایی که به این شیوه عمل میکنند موضوعات متفاوت را در ساعات و روزهای مختلف و برنامههای متنوع مطرح میکنند، به طوری که مخاطب یک جور پراکندگی محتوایی را مشاهده میکند، اما این پراکندگی آرامآرام، ذهن مخاطب را درگیر میکند تا زمانی که ناگهان مفاهیم پراکنده در یک نقطه به صورت منسجم مورد تاکید قرار میگیرد.
این دقیقا همان کاری است که این روزها عدهای- که تعدادشان هم کم نیست- در فضای مجازی مشغول انجامش هستند و از حوادثی که تک به تک باعث جراحت قلوب مردم شده است، سناریویی به نفع مقاصد خویش میسازند.
این لایکها خاصیت ندارند
دیده شدن در فضای مجازی به هر قیمتی، شعار عدهای خاص است و سیاه نشان دادن همه چیز، هدفی است که دنبال میکنند. اما برخی کارشناسان فضای مجازی معتقدند عشق لایکها و آنها که برای جذب دنبالکننده از مشکلات و چالشهای کشور مایه میگذارند، آنچنان اثرگذاری در ابعاد کلان ندارند که نگرانکننده باشند. عباس اسدی که یکی از همین کارشناسان است البته در گفتگو با جامجم تاکید دارد نحوه فعالیت این افراد باعث تزریق ناامیدی و یاس در جامعه میشود و فضای عمومی را مسموم میکند، ولی با این حال اذعان دارد اگر مخاطبان فضای مجازی، سواد رسانهای داشته باشند و سطح آگاهی و دانش خود را بالا ببرند، اخبار جعلی و مشوش، لایک نمیگیرند و منتشرکنندگان این اخبار نیز کمکم ناامید میشوند.
اگر مردم لایک نکنند...
در باب فواید لایک نکردن و به هر پستی در فضای مجازی روی خوش نشان ندادن، کارشناسان مختلف اتفاق نظر دارند چنانچه سهیل تقوی، تحلیلگر فضای مجازی نیز در گفتگو با جامجم بر همین نکته تاکید دارد. او میگوید این روزها که اخبار بد به وفور دستبهدست میشود و اتفاقا مورد پسند بسیاری از مخاطبان فضای مجازی هم قرار میگیرد، تنها پیامی که مخابره میشود این است که عدهای صرفا دنبال دیده شدن هستند.
افرادی که اگر از مخاطبان خود لایک نگیرند، مجبور میشوند بساط خود را جمع کنند. تقوی درباره تاثیر مهم سواد رسانهای در این حوزه معتقد است سواد رسانهای میتواند راه درست رسیدن به آگاهی را به کاربران نشان بدهد و به آنها بیاموزد که از چه طریقی میتوانند به صحیحترین اخبار برسند و به آنچه یافتهاند، اعتماد نیز بکنند. این در حالی است که ما اکنون با ابزاری به نام شبکه اجتماعی روبهرو هستیم که طریقه کار کردن با آن را بلد نیستیم و بدون آگاهی، خود را به دل اخباری میاندازیم که به درست یا غلط بودنش اطمینان نداریم. این کارشناس البته فقط توپ را به زمین مردم نمیاندازد، بلکه تاکید دارد نبود نظارت بر اخبار منتشر شده در فضای مجازی نیز دلیل مهمی است بر این که اخبار ناگوار و حتی جعلی به صدر اخبار راه مییابند.
مریم خباز - گروه جامعه / روزنامه جام جم