ضمن اینکه امسال اصغر فرهادی یکی از اعضای هیأت داوران جشنواره است و حضور او در این سمت، حدس و گمانها درباره جایزه گرفتن فیلمهای ایرانی را بیشتر کرده است.
معمولا حواشی جشنوارههای سینمایی بهخصوص کن از متن و اصل آن که نمایش فیلمهاست، مهمتر است و یکی از بخشهای مورد توجه جشنوارههای جهانی، نشستهای خبری و برنامههای فوتوکال و فرش قرمز است که امسال نمایندگان سینمای ایران همه هنر خود را برای جلب توجه در این برنامهها بهکار گرفتند.
در این نوشتار، مروری داریم بر آنچه این روزها در کن و بهخصوص پس از بهنمایش درآمدن فیلم «برادران لیلا» تازهترین ساخته سعید روستایی کارگردان جوان ایرانی اتفاق افتاد.
سعید روستایی را ما ایرانیها با «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» خوب میشناسیم. فیلمهایی که برخی سکانسهای آن میان مردم به «مثل سایر» تبدیل شده است، در شبکههای اجتماعی براساس آنها ویدئوهای کوتاه و اغلب طنزآمیز ساخته شدهاست.
این امر نشان میدهد او کارگردانی است که فیلمهایش دیده شده و اگر نظرسنجی اخیر درباره ذائقه سینمایی مردم ایران در سال ۱۴۰۰ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را انجام داده است، ملاک قرار دهیم؛ فیلم «متری شیش و نیم» او بین پاسخگویان به نظرسنجی یادشده، از همه فیلمهای دیگر محبوبتر بوده است.
فیلمهای روستایی لحن و ریتم خاص خود را دارد. به ساخت فیلم درباره ضعیفترین لایههای اجتماعی ایران و نشان دادن مشکلات اجتماعی مانند فقر و اعتیاد علاقه خاصی دارد.
این ژانر البته مخالفان خاص خود را دارد و بسیاری از همان ابتدا او را به سیاهنمایی و فیلم تلخ ساختن متهم کردند اما به هرحال او در ایران فیلمهایش را ساخت و در ساخت فیلمها از کمک و همکاری نهادهای رسمی کشور هم بهرهمند بود.
ناگهان توجه
از یکی دو سال قبل، ناگهان فرانسویها به او و فیلمهایش علاقهمند شدند و فیلم متری شیش و نیم، مورد توجه کمپانی Wild Bunch قرار گرفت. این کمپانی، همان شرکت پخش بینالمللی است که قبلا درباره نقش اصلی آن در معرفی آثار ایرانی به سینماهای جهان بهخصوص جشنواره کن نوشتهایم. فیلم در سینماهای فرانسه با تبلیغات فراوان پخش شد و بلافاصله نامزد دریافت اسکار فرانسه (جایزه سزار) در بخش آثار خارجی شد.
این حجم از توجه ناگهانی به سعید روستایی و آثارش عجیب بود. البته معمولا فرانسویها در انتخاب و معرفی کارگردانهای سینمای کشورهای هدف همینگونه عمل میکنند. مهمترین محل برای رونمایی از استعدادهای جدیدی که قرار است سینمای فرانسه و بخشهای فرهنگی سفارتخانههای این کشور در سراسر جهان روی آنها سرمایهگذاری کنند، همین جشنواره کن است. پس عجیب نبود که اولین نمایش فیلم سعید روستایی هم در همین جشنواره باشد. باز هم عجیب نیست که دستاندرکاران ساخت این فیلم، همه تلاش خود را برای نرسیدن فیلم به جشنواره فجر سال ۱۴۰۰ به کار بردند!
تناقض سعید
فیلم بدون اینکه در ایران پروانه نمایش بگیرد و مهر تأیید بر محتوایش بخورد، به کن رفت و همانگونه که از پیش مشخص بود، فیلمی در امتداد دیگر فیلمهای روستایی بود با غلظت بیشتری در فلاکت و البته به شهادت منتقدان ایرانی که فیلم را دیدهاند، با مقادیر زیادی زیادهگویی. روستایی در نشست خبری حاضر شد و در برابر پرسشهای خبرنگاران قرار گرفت. او که به نظر میرسید، همچنان علاقهمند به فیلمسازی در ایران باشد؛ این بار چهره دیگری از خود به نمایش گذاشت. سینمای روستایی اصولا سینمایی است که در ایران قابلیت ساخته شدن دارد. او از جنس سینماگرانی نیست که بتواند در خارج از کشور هم فیلمهایی بسازد که موفق باشد. او اگر تجربه بیشتری داشت، از فرهادی درس میگرفت. فرهادی با همه امتیازاتی که در خارج از کشور برای خود جذب کرده، هر فیلمی که در خارج ساخته، متوسط و ناامیدکننده بوده است. فیلمهای قابلتوجه فرهادی (درباره الی، جدایی نادر از سیمین، چهارشنبهسوری، شهر زیبا و قهرمان) همه در ایران ساخته شده است و او هیچوقت درهای ورود به ایران را به روی خود نبسته است. روستایی اما از سانسور شدید فیلمهایش حرف زد و گفت که بین سانسور حتی یک پلان از فیلم جدیدش و نمایش نشدن آن در ایران، دومی را انتخاب خواهد کرد. این در حالی است که فیلمهای دیگر روستایی با وجود مضمون تلخ، برخلاف گفته وی سانسور خاصی نشده بودند. بر سر فیلم متری شیش و نیم، اختلافنظری بین او و برخی نهادها پیش آمده بود اما در نهایت فیلم پخش شد و فروش موفقی هم داشت. مشخص نیست فرانسویها چه در باغ سبزی به کارگردان جوان نشان دادهاند که ناگهان موضع او اینهمه متفاوت شده است.
از پول شهرزاد چه خبر؟
اما در این نشست خبری، ترانه علیدوستی که اخیرا سعی دارد خود را به عنوان یک چهره کنشگر در عرصههای مختلف معرفی کند، عرصه را به دست گرفت و همه تلاش خود را برای نمایش دادن چهره یک مبارز خط مقدم از خودش نشان داد. علیدوستی که خودش معتقد است هیچوقت نتوانسته جلوی دهانش را بگیرد و همیشه هزینهاش را هم پرداخته است، درباره هزینههایی که در این سالها پرداخته، چیزی نگفت. او در ایران بهواسطه جایزهای که از جشنواره فجر جمهوری اسلامی گرفت، مطرح شد و سالهاست با بالاترین دستمزدها در سینما و شبکه نمایش خانگی کار میکند. هزینهای که او برای مبارزاتش پرداخته است، چیست؟ البته او درباره مبارزه هم صحبت کرد و منظورش را از این مبارزه روشن کرد: «وقتی همه چیز ممنوع است، از لباس، موسیقی تا روابط شخصی و روابط با همکاران و مسائل سرکار، شما همیشه با موانع روبهرو هستید و زیست شما حالت یک مبارزه دائمی میگیرد.» منظور او از مبارزه اصلا مبارزه درخصوص اصلاح و بهبود شرایط اجتماعی نیست، بلکه مبارزه برای دستیابی به آزادی مطلوب همکارانش برای بوسیدن هم روی فرش قرمز است. منظور او مبارزه با فساد نیست، چراکه اگر چنین بود؛ خیلی شفاف و شجاعانه، دستمزد قسمتهای دوم و سوم شهرزاد را پس از محرز شدن فساد تهیهکننده آن، بازمیگرداند و حاضر نمیشد حاصل دسترنج معلمان این مملکت را به جیبش بریزد. توجیهات خانم علیدوستی برای اینکه محمد امامی را تا پیش از پایان فصل اول شهرزاد نمیشناخته و کسی دیگر به جای او به عنوان تهیهکننده با بازیگران قرارداد امضا کرده است، هیچکس را قانع نکرد. در پایان این نشست خبری که تریبون در اختیار عوامل قرار گرفته بود تا هرچه دلشان میخواهد بگویند، بالاخره مشخص نشد این چهرههای مبارز! با چه چیزی مبارزه میکنند و چه هزینهای در این سالها برای مبارزهشان پرداختهاند؟
آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد