با این حال، افرادی بودند که تنها برای استفاده شخصی سگ خریداری میکردند. ورود سگ به زندگی شخصی باعث شد تا نمایندگان مجلس شورای ملی در اوایل سالهای ۱۳۰۰، به آییننامه جلوگیری از مرض هاری و امور خلافی که ذیل ماده ۲۷۶ قانون مجازات کیفر عمومی بود و با توافق وزارت دادگستری و وزارتکشور نوشته شد، بپردازند.
پس از آن، موضوع و قوانین نگهداری از سگ مشمول زمان شد و مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۹ دوباره به فکر قانونگذاری برای دارندگان سگ افتاد اما به جایی نرسید.
سال ۱۳۹۳، بحث سگگردانی دوباره داغ شد و این بار ۳۲ نفر از نمایندگان مجلس با تقدیم طرحی تصمیم گرفتند قانونی را به تصویب برسانند که گردانندگان سگ در معابر عمومی مشمول پرداخت جریمه سنگین و حبس شوند اما آنقدر دچار کش و قوس شد که این طرح هم نیمهکاره ماند.
پس از آن و طی سالها، حوادث مختلفی از حمله سگها به افراد،کودکان و زنان باردار که منجر به جراحت جدی و حتی مرگ آنان شد،گزارش شد.
واکنش رئیس پلیس تهران به سگ گردانی
باگذشت چهار سال از بررسی بدون نتیجه موضوع سگ گردانی در مجلس، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت در سال ۱۳۹۷، خبر ممنوعیت سگگردانی را اعلام کرد و گفت: برخی افراد با آوردن سگ به معابر عمومی و پارکها باعث ایجاد ترس در شهروندان شدهاند و پلیس با مجوز دادستانی با این افراد برخورد خواهد کرد.
هشدارهای پلیس هرسال ادامه داشت تا تیرماه سال ۱۴۰۰ که اعضای شورای پنجم شهر در واکنشی عجیب و بیتوجه به حوادث ناشی از حمله سگها به ورود حیوانات به پارکها چراغ سبز نشان دادند اما در مقابل رئیس پلیس تهران با نشان دادن کارت قرمزی دیگر به اعضای شورای شهر، باز هم برای سگگردانها خط و نشان کشید و در گفتوگو با تپش تاکید کرد: در قانون اجازه حیوانگردانی داده نشده است. البته ممکن است فردی در ویلا یا باغ یا مکانهایی که برای دیگران ایجاد مزاحمت نمیکند، سگ نگهداری کند که این موضوع اشکالی ندارد. برخی، کشورهای اروپایی را درباره سگگردانی مثال میزنند اما نگهداری از سگ در این کشورها تابع قوانینی خاص و بسیار سخت است و ناقضان قوانین، جرایم بسیار سنگینی را باید پرداخت کنند. روزانه دهها تماس درباره سگگردانی و مزاحمتهای ناشی از آن در پارکها، معابر عمومی و حتی آپارتمانها و محل سکونت با پلیس برقرار میشود که باید به آنها رسیدگی شود. در کشور ما و برای برخورد با سگگردانها هیچ خلأ قانونی وجود ندارد. قطعا اگر مامور در جایی دچار اشتباه شود، با وی برخورد جدی میکنیم. »
سوال ما از سردار رحیمی هم همین بود که تکلیف سگگردانی در بوستانهای شهری ازجمله بوستان ساسان در منطقه زعفرانیه چیست و او پاسخ داد:« به گمان برخی، گرداندن سگ در خیابان و بوستان و خودرو، نشانه تجدد و فرهنگ است اما این یک الگوی فرهنگ غربی و ترویج غلط فرهنگی است. سگگردانی میتواند از مصادیق اعمال مجرمانه همچون مزاحمت باشد و قانون مجازاتهایی مانند جریمه برای آنان تعریف کرده است. تامین امنیت مردم، مهمترین اولویت کاری پلیس در سطح کشور و تهران است. با توجه به مطالبات مردم، ماموران در بوستانها مستقر بوده و اجازه ورود افراد با سگها را به این اماکن عمومی نمیدهند تا بهداشت عمومی شهر به مخاطره نیفتد و آسایش و امنیت خانوادهها و کودکان در بوستانها خدشهدار نشود. ماموران با تذکر دادن از سگگردانها میخواهند از بوستانها خارج شوند اما در صورت بازگشت، پلیس طبق قوانین با آنها برخورد میکند.»
سردار رحیمی در ادامه پاسخش به ما، حمل سگ در خودرو و عبور و مرور با آن در شهر را نقض آشکار حقوق اجتماعی و تخلف خواند و به رانندگان هشدار داد این اقدام جرم است و علاوه بر جریمه، خودرو نیز توقیف و به پارکینگ منتقل خواهدشد: «پلیس در تمام بوستانها، چه در جنوب و چه در شمال شهر مانند بوستان ساسان در زعفرانیه حضور دارد و در این بوستان نیز ماموران اجازه نمیدهند افراد سگگردانیکنند. درصورت مشاهده، پلیس مقابله با اینگونه افراد را تشدید کرده و اجازه هیچگونه ناهنجاری اجتماعی را به این افراد نمیدهد. »
پس از خط و نشانهای رئیس پلیس پایتخت درخصوص سگگردانی، ۱۵ اردیبهشت امسال سردار محمدحسین حمیدی، رئیس پلیس راهور پایتخت هم برای سگگردانها خطقرمزی تعیینکرد: «نه تنها سگگردانی که حمل هرگونه حیوان در داخل خودرو ممنوع است؛ مگر اینکه حیوان داخل جعبه و در جایی امن مثل صندوق قرار گیرد تا مزاحمتی برای راننده و سرنشینان خودروهای دیگر ایجاد نشود. جریمه ۲۰ تا ۳۰ هزار تومانی در برابر غذای چند ۱۰۰ هزار تومانی که برای حیوان تامین میشود، بسیار اندک است و فرد متخلف رغبت میکند که جریمه شود.»
گرچه پلیس با سگگردانها اتمامحجت کرده، اما برخی اهالی و سگگردانها به ما گفتند برخی ماموران پلیس، کاری به کارشان ندارد، این اظهارنظر با آنچه که در برخی بوستانها مثل بوستان ساسان در منطقه زعفرانیه دیدیم، درست است و سگگردانها با سگهایشان، چه با قلاده و چه بیقلاده در پارک و میان مردم جولان میدهند. پیدا کردن پارک ساسان، وسط آن همه کوچه و خیابان تو در تو، کمی سخت است. به چند نفر میگوییم میخواهیم به پارکی برویم که سگها را برای پیادهروی به آنجا میبرند. خیلیها میدانند دنبال کجا میگردیم. سبزیفروش با انگشت چند کوچه و خیابان جلوتر را نشان میدهد. پارک را بالاخره پیدا میکنیم. درست کنار خیابان است، اما باید چند پله پایینتر برویم تا برسیم به محوطه سنگفرش شده پارک. پارک تقریبا شبیه دره فرحزاد است که حالا تبدیل شده به بوستان نهجالبلاغه در غرب تهران. وسط پارک، محوطه خالی بزرگ و عمیقی به رنگ سبز و آبی وجود دارد که دورتا دورش، گلکاری و درختکاری شده و راه باریکی هم گذاشتهاند برای پیادهروی. ساعت چهار بعد از ظهر است و جز چند زن و مرد میانسال که روی نیمکت نشسته یا ورزش میکنند، خبری از سگگردانها نیست. اخم و تخم آسمان، زمین را جارو میکند و چیزی نمانده بغضاش بترکد و ببارد. از پیرمردی که روی نیمکت نشسته و با سیگارش مشغول است، سراغ سگها را میگیریم: «امروز هوا سرد و بارونیه، وگرنه الان اینجا پر بود از سگ.» دود سیگارش بلند میشود، پکی میزند وآرام میگوید:« صبرکن میان بالاخره.»
حوالی ساعت پنج بعد از ظهر، سروکله پسرجوانی همراه با سگش پیدا میشود؛ سگی با نژاد مخلوط ژرمن شپرد و هاسکی. با چشمان قهوهای و آبی و پوستی به رنگ سفید و قهوهای کمرنگ. پسرجوان قلاده سگاش را محکم نگه داشته و بند چرمیاش آن را چند بار، دور مچ دستش چرخانده تا از او دور نشود. سرصحبت را باز میکنیم.
نمیترسی سگت را پلیس ببره؟
نه. پلیس اینجا بهکسی کاری نداره. خیلی همگیر بده، تهاش جریمه میکنه و میره.
جریمهاش چقدره؟
اول سه بار تذکر میده و بعد از سه بار، بین ۱۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان، جریمه میکنه. اینجا اصلا پاتوق سگهاست. پلیس اونقدر که به حجاب گیر میده، به سگها کار نداره. اهالی هم کاری بهمون ندارن.
دخترجوانی با سگکوچک و موفرفریاش وارد پارک میشود. سگ جلوتر از دختر میدود و ما و دختر هم پا به پای حیوان میدویم. سگ او ۱۱ ساله است و هیچ نگرانی از بابت آوردنش به پارک ندارد:« اینجا پلیس جرات نداره به سگا گیر بده و فقط جریمه میکنه. این پارک مخصوص سگاست؛ همه میدونن.»
سگگردانها کمکم پارک را قرق میکنند. دو دخترجوان با یک سگ قهوهای رنگ از نژاد شارپی وارد پارک میشوند. سگ سه سالهاش قدمهای بسیار سریعی دارد و دختران جوان را هم دنبال خودش میکشد. خودمان را به آنها میرسانیم. زور حیوان زیاد است و دختر جوان به زور قلاده سگاش را مهارکرده.
پلیس کی میاد تو پارک؟
من همیشه سگمو اینجا میارم، اما تا حالا پلیس ندیدم.
زور سگ خیلی زیاد است و صاحبش را میکشد و از ما دور میکند.
از دور، چشممان به سگی میافتد که شباهت زیادی به سگ پیتبول آمریکایی دارد. سگی با عضلات و فک بسیار قوی که به شدت کشنده است. سگ، پیتبول نیست، اما ظاهر و چشمهایش آنقدر خشن است که دختر جوانی با ترس خودش را کنار میکشد. آب دهان سگ جاری است و همراه باکف زیاد روی سنگفرشهای پارک میریزد.
از صاحبشکه زنی سی و چند ساله و بسیار شیکپوش است، سراغ پلیس را میگیریم: «الان کاری ندارن، اما تابستونا چون خیلی شلوغ میشه، پلیس گیر میده. خیلی وقتها هم صاحبان سگ رعایت نمیکنن. مثلا اگه سگشون توی پارک مدفوع کنه، جمع نمیکنن و همینجوری ول میکنن و میرن. بچههام که برای بازی میان، پاشونو روی مدفوع سگا میذارن که خب بهداشتی نیست. قبول دارم اینا مقصرن و توجه نمیکن. پلیس میگه سگمونو بیرون نبریم، ولی نمیشه که. سگ باید پیادهروی کنه. یه بار، وسط همون بگیر و ببندها تو تابستان بود که یه پلیس متوجه سگ من شد و چپچپ نگاهم کرد. از نگاهش معلوم بود میخواد سگمو ببره. منمکه فهمیده بودم قضیه چیه گفتم میخوام برم خونه رفیقم و دیگه بیخیالم شد. والا من ندیدم کسی رو جریمهکنه، اما باید مراقب باشیم.»
بغض آسمان بالاخره میترکد و به شدت میبارد؛ آنقدرکه وسط مصاحبه با صاحبان سگها به زیر یکی از آلاچیقها پناه میبریم. بسیاری از سگگردانها بهگوشهکنار پارک پناه بردهاند تا از شر قطرات درشت باران درامان باشند. سگهایکوچک مشغول شیطنت هستند. سرگرم تماشای باران هستیم که مردی حدود ۴۰ -۵۰ ساله با سگ پامرانین سفید و قهوهای خود به زیرآلاچیق میآید. سگ در آغوش مرد است و اطرافش را نگاه میکند. میگوید از همسرش جدا شده و حالا با سگش زندگی خوبی دارد و خیلی هم راضی است. چند دقیقه بعد، مرد میرود. سگهای ریز و درشت و رنگ به رنگ، همه جای پارک را قرق کردهاند، خیلیها هم در چند قدمی سگها مشغول ورزشکردن هستند. چشم میدوانیم، اما خبری از پلیس نیست.
با لباسهای خیس زیر آلاچیق ایستادهایم تا باران بند بیاید. سگ سفیدرنگی از نژاد تریر با پشمهای فرفری نامرتب میآید و زیر یکی از پایههای آلاچیق ما ادرار میکند. چند قدم دور میشود و دوباره کنار درخت دیگری، همین کار را انجام میدهد. صاحبش دختر جوانی است که از آسمان بارانی و فضای شاعرانهای که درست شده، عکس میگیرد. با او گپ کوتاهی میزنیم.
تا حالا اینجا پلیس سگگرفته ببره؟
آره خودم! پلیس سگمو بازداشتکرد و دو ساعت برد کلانتری. تا تعهد ندادم، سگمو ول نکردن. من خودم اهل اینجام و بعضی وقتا، درو همسایه به پلیس زنگ میزنن و شاکی میشن.
وسطهای پارک، دو زن جوان و میانسال زیر آلاچیق با سه سگ خود نشستهاند. یکی از سگها ژرمن شپرد با هیکلی درشت است که روی نیمکت نشسته و بال مرغ سق میزند. دو سگ دیگر هم کمی آن طرفتر مشغول خوردن غذا هستند. زن میانسال میگوید اگر سگت قلاده داشته باشد، پلیسکاری ندارد. قلاده نباشد، ممکن است به سگهایکوچکتر حملهکرده و دردسر درست کند. او در حالی این جمله را میگوید که دو سگ خودش، قلاده ندارند و جرات نمیکنیم به سگ بزرگتر نزدیک شویم.
بچهها چطور کنار این سگها بازی کنند؟
حوالی غروب دو زن همراه سه سگ خود به سمت خروجی پارک حرکت میکنند. سگ درشت هیکل که قلاده ندارد، سرجایش میایستد. دختر جوانیکه در حال ورزش کردن بود، با دیدن سگ جیغ کوتاهی میکشد. سگ بعد از کمی نگاهکردن، راهش را میکشد و میرود. دختر جوان دیگری هم که سگ پشمالویش را برای هواخوری آورده میگوید: هر سال تابستون پلیس میاد و تو یه دوره ۱۰روزه به ماها گیر میده. چند روز پیش میخواستیم بیاییم پارک، به ما گفتن نرید پلیس میگیره، ولی ما که پلیس ندیدیم خدا رو شکر. فقط اهالی بعضی وقتا اذیت میکنن. بعد با انگشت دری را نشانمان میدهد: « مثلا سر اینکه سگامونو میاریم، یه درفلزی، اون پشت گذاشتنکه تویکوچه نریم.»
از مردی که برای ورزشکردن آمده، میپرسیم نظرش در مورد سگگردانی چیست؟ با صدای آرامی میگوید:« حیوونا رو دوست دارم، اما یه بار یه سگ بزرگ تو پارک بهم حمله کرد. از اون روز از سگا، حتی اوناییکه قلاده دارن، میترسم. صاحبش حتی معذرتخواهی هم نکرد.»
دختربچهای مشغول تماشای سگهایکوچک است که سگی با آب دهان آویزان به سمتش میآید. دخترک از ترس تکان نمیخورد. منتظریم صاحب سگ، حیوان را صدا کند اما واکنشی نشان نمیدهد و فقط نگاه میکند.
زنی بعد از دیدن نگاه متعجبم میگوید:« یه بار یکی از همین سگای بزرگو بدون قلاده دیدم. خدا به خیر کرد! صاحبش هرچی صداش میکرد، سگ برنمیگشت. همه اوناییکه دورش بودن، منتظر حمله سگ بودن، اما خدا رو شکر اتفاق بدی نیفتاد. از اون موقع خیلی ترسیدم و سعی میکنم فاصلهمو با سگای بیقلاده یا با قلاده حفظکنم.»
پیرزنی همکه از سگها دل خوشی ندارد، با عصبانیت میگوید:« بچه مردم اینجا بازی میکند. با این همه سگ چطور نترسه. آخه مگر پارک جای سگبازیه. بچه سرسره بازی نکنه که سگ آوردهان؟ نوهمو آورده بودم بازیکنه، میترسید ازم جدا بشه و میگفت میترسم سگا گازم بگیرن.» زن جوانیکه به حرفهایمانگوش میدهد، دنباله حرفهای پیرزن را میگیرد:« منم یه بار با دوستام رفته بودم پارک، یه سگ بزرگ اومد دنبالمون. با اینکه قلاده داشت، اما صاحبش نمیتونست کنترلش کنه. تجربه خیلی بدی بود و بد ترسیده بودیم. تازه صاحبش میگفت شما فرهنگ حیوون دوستی ندارین. چه ربطی داره آخه؟»
دختر دانشجوی دیگری هم به جمع ما اضافه میشود. با اینکه میگوید عاشق حیوانات است، اما دل خوشی از سگگردانی ندارد: « من فکر نمیکنم مردم از اینکه سگا تو پارک و خیابون باشن، خوششون بیاد. تو آپارتمان، از صدای واقواق سگ، زابراه میشیم. مادرا جرات نمیکنن بچهشونو ببرن پارک و خیابون، چون چپ و راست همه قلاده به دست مشغول قدمزدن هستند. پارک وکافه و سوپرمارکت میری، سگا با قلاده، بیقلاده راه میرن. فقط به خاطر اینکه سگگردونا ناراحت نشن، زورکی بهشون لبخند میزنیم.»
ساعت حوالی ۹شب است و سگهای جورواجوری وارد پارک میشوند. پیرمردی که بعدازظهر دیدیم، هنوز همانجاست. میگوید:« تازه سر شبه و حالاحالاها توی پارک هستیم.» این رسم هر روز و شب پارک ساسان و بسیاری از پارکهای تهران است و هیچ پلیسی هم تا لحظه خروج از پارک ندیدیم.
لیلا حسین زاده - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد