به نظر میرسد تهاجم روسیه به اوکراین، شورشی علیه نظم موجود که نظم تک قطبی و سلطهگر آمریکایی است، باشد.
صداهایی مبنی بر شکستهشدن ارکان این نظم به گوش میرسد. شکست طرحهای مختلف سازشکارانه برای طبیعیکردن و تحمیل رژیمصهیونسیتی به منطقه، شکست طرحهای مبارزه با تروریسم در عراق و افغانستان در قالب خاورمیانه بزرگ و خاورمیانه جدید و چندجانبهگرایی منطقهای، اجماع نداشتن و حمایت نکردن کشورهای طرفدار آمریکا در طرحهای تحریمی علیه روسیه و ضعیفتر شدن غرب نسبت به سالهای قبل، سکته مغزی ناتو به تعبیر امانوئل مکرون همه بخشی از امواج و فرکانسهای مختلف خرد شدن این نظم را ساطع میکنند، بدیهی است نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
منطق این مثالها آنجاست اگر شکاف و اختلاف میان قدرت فائقه با دیگر قدرتها به دلایل مختلف بیشتر و بیشتر شود، میتواند منطق نظم موجود را زیر سوال ببرد و تعمیق آن به فروپاشی نظم و ایجاد بینظمی و شکلگیری معادله و نظم جدید منجرشود. همه مثالها نشان میدهد این شکاف عمیقتر شدهاست.
به نظر میرسد بحران اوکراین فراتر و با اهمیتتر از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و حتی مذهبی که حدس زده یا پیشبینی میشود، است. احتمالا میتوان اینگونه ادعاکرد که این بحران نوعی اعلام جنگ علیه هژمونی و شورشی علیه سلطه موجود است و آنچه هم اکنون بسیار موضوعیت و اصالت دارد؛ استقلال کشورهاست.
مطالعه الگوی حمله به استقلال کشورها و شکلگیری هژمونی در جهان را میتوان در الگوهای مرزسازی بعد از جنگهای جهانی اول(نظم سایکس-پیکو)، الگوی دولتسازی بعد جنگ جهانیدوم (نظم یالتایی) و بعد از فروپاشی شوروی الگوی ملتسازی (پایان تاریخ و پیروزی لیبرال دموکراس) سپس جهانیسازی (دهکده کوچک) را مرور کرد.
مطالعات نشان میدهد در سالهای اخیر، آمریکا برای تثبیت هژمونی و رهبری خود بر جهان، با بهرهگیری سلاح رسانهای، سلاح تحریم و به لطف هزینههای گزاف دستگاه و سرویسهای اطلاعاتی، طرح امنیتی ژئوپلتیکسازی را در دستور کار خود قرار دادهاست. در این طرح دستکاری، مداخله و تحمیل و جابهجایی صفحات نظم و امنیتی جهان و مدلهای ژئوپلتیک، محور اقدام بودهاست.
این مداخله در مناطقی همانند خاورمیانه به دلیل مشکلات متعدد، در چارچوب طرحهایی همانند ظهور خلافت اسلامی داعش با هدف بر هم زدن ژئوپلتیک مقاومت و طرحهایی همانند نئوعثمانیگرایی اخوانی و حتی ظهور طالبان جدید اجرایی شد؛ ولی قدرتهایی هوشیار و خردمند همانند جمهوری اسلامی ایران مانع شکلگیری آن شدند.
ولی اجرای آن در کنار کشوری همانند روسیه، طبیعتا بدون پاسخ نمیماند و جنگ اخیر پیامد این مداخله است؛ همانطور که جمهوری اسلامی ایران نتوانست بیتفاوت به این طرح در محیط امنیتی خود باشد. آنچه شکلگیری نظم جدید را نوید میدهد، روند رو به تزاید قدرتها و کشورهایی هستند که میخواهند مستقل باشند، اتحادیهاروپا بعد از ترامپ ناامید از حمایتهای انگلوساکسونی به دنبال استقلال است. بریتانیا برگزیت را انتخاب کردهاست.
چین خود را رسما به عنوان ابرقدرت جهانی مطرح کرده و روسیه عملا جنگ یا به تعبیر دقیقتر مقاومت را برگزیدهاست و قدرتهای نوظهور همانند برزیل، هند و دیگران سرهمراهی ندارند و سکوت پیشه کردند.
عربها نیز بسیار سردرگم، ناامید و خسته از سیاستهای آمریکا هستند و جمهوری اسلامی ایران بدون توجه به فشارهای ظالمانه، همچنان در حال حرکت و پیشروی است و غرب نتوانستهاست آن را متوقف کند.
بازی موجود چند بعدی، بسیار پیچیده و چند لایه قدرتهای بزرگ با سابقه نقشآفرینی بینالمللی است که دستگاه تحلیلی و خردورزی و عقلانیت راهبردی خاص خود را میطلبد و میبایست مراقبت و هوشیاری جدی در تحلیل اطلاعات در کشورمان داشتهباشیم.
دکتر اصغر زبرجدی - نویسنده و تحلیلگر / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: