برخی دیگر هم از تابوهایی حرف میزنند که صحبت دربارهاش ساده نیست. بسیاری از افراد هم با دنبال کردن این صفحات یا خرید بسته های آموزشی و مراجعه به چنین روانشناس هایی که یا اصول اخلاق حرفهای را رعایت نمیکنند یا اصلا روانشناس نیستند در دام اختلالات روان و بیماری می افتند.
جام جم به مناسبت روز جهانی روان شناسی (9اردیبهشت) در اینباره با یک روانشناس و هم چنین رییس سازمان نظام روانشناسی گفتگو کرده است.
روانشناس های زرد به فضای مجازی محدود نمی شوند آنها گاهی در رسانه های عمومی هم حضور می یابند و گاهی هم همایش و کارگاه آموزشی با جمعیت بسیار گسترده برگزار می کنند.
دکتر کاوه قادری مدرس دانشگاه علامه طباطبایی تهران و پژوهشگر گروه تشخیص روانشناختی دانشگاه هومبولت برلین این روانشناسها را در قالب سه گروه مجزا می داند و آنها را این طور توصیف میکند:
«این گروه از روانشناسها، مدرک دانشگاهی دارند اما آموزشهای دقیقی ندیدهاند. روانشناسی مثل پزشکی نیست که دانشجویان، بیشتر تخصصهای بالینی لازم را در دانشگاه آموزش ببینند بلکه پس از فارغ التحصیلی باید دورههای مختلف و سوپر ویژن گذرانده شود.(طبق تعریف انجمن روانشناسی در روانشناسی و قلمرو بهداشت روانی، سوپرویژن یا کار کردن تحت نظارت و راهنمایی یک استاد راهنما اصلی پذیرفته شده و بدیهی است. در یک تعریف کلی منظور از نظارت و راهنمایی، یک فرایند ساختارمند رسمی برای حمایت حرفه ای، یادگیری و انجام کار دقیق و با ملاحظه است.) خیلی از افراد هنوز درسشان تمام نشده یا سوپر ویژن ندارند اما با صحبت درباره آنچه در جامعه تابو است سعی در افزایش مخاطب دارند. آنها عامهپسند حرف میزنند و از موضوعاتی مثل رابطه جنسی، رازهای جذب مردان یا زنان، افزایش اعتماد به نفس، روشهای سخنوری و مقابله با کمرویی میگویند. صحبتهای آنها بسیار دمدستی و ساده و غالبا نمایشی است. آنها برای دیده شدن ویدئوها و بستههای آموزشیشان پول کلانی خرج میکنند و در شبکه های اجتماعی هم به دنبال افزایش دنبالکننده هستند.»
دکتر قادری این دسته را این طور معرفی میکند: این گروه اصلا مدرک روانشناسی ندارند و رویکردشان به حوزه روانشناسی بیشتر به جذب انرژی و سخنرانیهای انگیزشی محدود میشود. صحبتهای این افراد هیچ ارتباطی با علم ندارد برای مثال بستههای آموزشی و ویدئوهایشان بیشتر تلاش دارند رمز و رازهای پولدار شدن و موفقیت را توضیح دهد و این که چه طور میشود به خواستهها و آرزوها دست پیدا کرد. البته این پدیده منحصر به ایران نیست و در سراسر دنیا وجود دارد اما گرایش مردم به این افراد در جوامعی بیشتر است که نسبت تلاش و کار افراد با درآمدشان منطقی نیست. شکاف طبقاتی و نابرابری در توزیع درآمد میتواند علاقه افراد به شبهروانشناسان را بیشتر کند. در این بین، افرادی که در پیدا کردن شغل مناسب دچار مشکلاند یا در روابط خود دچار شکست شده اند و تجربههای ناخوشایندی از زندگی دارند ممکن است به این محتوا توجه نشان دهند. جامعه ای که بستر رشد و فضای رقابتی سالم در آن وجود نداشته باشد ممکن است تصور کند با 200 هزارتومان میتواند بسته آموزشی بخرد که مشکلات شغلی و درآمدش را حل کند. این طور میشود که برای موفق شدن، میانبرهای یک شبه و یک روزه معرفی میشود و برخی هم آن را باور میکنند. چنین افرادی در برندسازی و بازاریابی (مارکتینگ) بسیار قوی هستند و معمولا صفحه اینستاگرامشان دنبالکنندگان چند صد هزار نفری دارد و تعداد مشاورههایی که می دهند هم بسیار بالاست.
دکتر قادری درباره این روانشناس ها میگوید: «دسته سوم روانشناس هایی هستند که هم مدرک دانشگاهی دارند و هم مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی یا بهزیستی اما به اصول حرفهای پایبند نیستند از اطلاعات مراجعان خود اسکرین شات گرفته و در صفحات مجازی خود منتشر میکنند تا مخاطب بیشتری پیدا کنند. در حالی که در کتابهای تخصصی روانشناسی که مخاطبش دانشجویان و دوستداران علم روانشناسی هستند هم بسیاری از اطلاعات باید محرمانه بمانند و منتشر نشوند. سازمان نظام روانشناسی باید به این مسائل توجه کند وقتی این قضیه به شکل زخمی در جامعه در آمده است باید انتظار عفونت را هم داشته باشیم.»
دکتر محمد حاتمی، رییس سازمان نظام روان شناسی کشور در پاسخ به این سوال که واکنش سازمان با روانشناسهای زرد و عامه پسند که بعضیهایشان مدرک معتبر ندارند و برخی دوره های مورد تایید سازمان را نگذرانده اند چه بوده است، می گوید: «متاسفانه مدتی است شاهد این هستیم که افرادی که مجوز ندارند در فضای مجازی فعالیت کرده و برای جلب مردم از عناوین جعلی استفاده میکنند. بر اساس ارزیابیهای ما آسیبهای اجتماعی زیادی را ایجاد میکنند. ما مدتی است با هماهنگی نهادهای نظارتی، اسامی 4000 نفر از این روانشناس نماها را به دست آوردیم و برایشان در سازمان، پرونده تشکیل دادیم. بخشی از آنها اصلا روانشناسی نخواندهاند و بخشی هم مجوزهای لازم را ندارند. طبق وعدهای که قبلا دادیم این اسامی را در بعد از ماه رمضان در سایت سازمان اطلاعرسانی خواهیم کرد. سازمان نظام روانشناسی41000 عضو دارد که از بین حدود 8000 نفرشان پروانه فعالیت دارند. کسانی که عضو سازمان هستند زیر نظر استاد ناظر در حال انجام کارشان هستند و روانشناس زرد نیستند. اما بقیه که عضو سازمان نظام روانشناسی نیستند فعالیتشان غیر مجاز است و تخلف محسوب می شود و قطعا مراجع قضایی باید با آنها برخورد کنند ما هم بر حسب وظیفهای که داریم فعلا در حال اطلاع رسانی هستیم. کسی که در یکی از رشته های روانشناسی یا مشاوره در گرایشهای 16 گانه تحصیل میکند، با مدرک کارشناسی ارشد می تواند عضو سازمان شود و شماره عضویت دریافت کرده و تحت نظر سوپروایزر فعالیت کند. این افراد موظف هستند طی دوره 3 ساله در کمیسیون تخصصی سازمان، توانمندیهای خود را را ارتقا دهند و پروانه اشتغال بگیرند. پس از آن با شماره نظامی که دریافت کردهاند میتوانند مطب بزنند. هرکسی که در مقطع دکترای یکی از رشتههای روانشناسی فارغ التحصیل شده باشد هم می تواند پروانه اش را از سازمان دریافت کرده و سوپروایزر کسانی که در حال گذراندن دورههای سوپر ویژن هستند بشود. پرونده هایی که در سازمان تشکیل شده است به وضوح نشان میدهد که، مشکلات مردمی که به روانشناس نماها مراجعه کردند نه تنها بیشتر شده بلکه هزینه زیادی که از افراد گرفته می شود هم بسیار قابل توجه بوده است. در بسیاری از این موارد تعرفه سازمان رعایت نمیشود و تعرفه هایی در حدود یک تا سه میلیون تومان برای هر جلسه مشاوره از افراد دریافت شده است. خواهش من از مردم این است که به این افراد که گاهی ممکن است ظاهر کارشان بسیار فریبنده و جالب باشد اطمینان نکنید، قبل از این که به مشاور و روانشناس مراجعه کنید حتما نام او را در سایت سازمان روانشناسی جستوجو کنید و ببینید شماره نظام و یا پروانه را دریافت کرده است یا خیر و سپس برای مراجعه به او تصمیم بگیرند.»
آفرودیت، آتنا، آنیموس و ... کهن الگوها در واقع همان اساطیری هستند که یونگ در فرهنگهای مختلف با آنها آشنا شد و متوجه شد که در تمامی فرهنگها حضور دارند. از نظر یونگ کهن الگوها ذاتی، جهانی و ارثی هستند به این معنا که همه ما بدون احتیاج به یادگیری، آنها را در ذهن داریم و ممکن است گاهی تعادل این کهن الگوها در شخصیتمان بر هم بخورد. اینها جملاتی است که در بسیاری از صفحات اینستاگرامی و یا سایتهای منتسب به روانشناسی دیده می شود.
دکتر قادری درباره روانشناسهایی که مدعی اند از روش کهن الگوها برای درمان اختلالات افراد استفاده میکنند، میگوید: «یونگ جزو روانکاوان بزرگ است و رویکرد ناخوداگاه جمعی را مطرح میکند. رواندرمانی مبتنی بر رویکرد یونگ واقعا وجود دارد، تدریس هم میشود اما متاسفانه در ایران نوعی روانشناسی زرد و آماتوری بر اساس آن شکل گرفته که به دادههای علمی دقیق مرتبط با آن رجوع نمیکند و صرفا بخشی از آن که به شکل عامهپسند است را برای جذب افراد استفاده میکند اما دقت علمی ندارد. بخشی از دیدگاههای یونگ تن به آزمایش علمی نمیدهند به عبارت بهتر نمیشود آنها را با معیارهای علمی و آزمایشگاهی مورد نقد و بررسی قرار داد. این بخش برای جامعه جذاب است و توجه افراد را جذب میکند. حتی تحقیقات جدید نشان میدهد که تست مشهور MBTI هم به اندازه کافی دقیق نیست چون بخشی از اطلاعات آن که در معرض کار آزمایشگاهی نبوده را مطرح میکند.
بعضی از روانشناسها مدعی هستند که بر اساس چهره افراد و بدون گرفتن شرح حال میتوانند اختلالات و مسائل مراجعان خود را تشخیص دهند و ادعا میکنند. وقتی از آنها درباره این که چطور این توانایی را پیدا کردهاند سوال میشود مدعی میشوند که گرایشهای تخصصی چهرهشناسی را در خارج از ایران دیده اند و به این توانایی دست پیدا کردهاند. دکتر قادری در پاسخ به این پرسش که آیا چنین دورههایی از نظر علمی تایید شدهاند و چنین روشی صحت دارد یا نه این طور توضیح میدهد: «زمانی یکی از نظریه پردازهای جرم شناسی به نام کرچمر ادعا کرد بر اساس تیپ بدنی افراد می توان در مورد احتمال جرم آنان برداشتهایی دقیق کرد، او بر این باور بود که که برخی از تیپهای بدنی بیشتر مستعد جرم و مشارکت در رفتارهای مجرمانه هستند، اگر چه در ابتدا این ایده جالب به نظر میرسید اما بعدها صدها مقاله این دیدگاه را با روش علمی نقد کردند به همین دلیل شنیدن این ادعا در زمان حاضر بیشتر شبیه یک شوخی است. این که بخواهیم بر اساس ظاهر و فرم بدن به عنوان یک عنصر تک عاملی درباره شخصیت افراد اظهار نظر کنیم امری است که از نظر علم امروز پذیرفتنی نیست! اما متاسفانه عدهای در ایران برای کسب سود دست به چنین ادعاهای خارج از اصول علمی می زنند. اگر چه ممکن است روانشناس های آموزش دیده در قالب فرآیند مشاهده بالینی و با استفاده از ویژگی های چهره و تغییراتش در حین صحبت، نوع حرکت دادن دست و بدن یا فرم نشستن در اتاق درمان فرد بتوانند به اطلاعاتی برای شناخت بیشتر فرد دست پیدا کنند اما این که بدون هیچ گفتوگویی و فقط با اطلاعات عکس محور با دیدن چهره فرد بتوان درباره وضعیت سلامت روان او اظهار نظر کرد کار علمی نیست. آن هم اظهار نظرهایی چنین گزاف!
علم یک امر جهانی است نمیتوانیم بگوییم دورههایی علمی و آموزشی در کشورهای دیگر وجود دارد که روانشناسی رفته و آن را فراگرفته و امروز در درمان بیمارانش از آن استفاده میکند. یافته های تازه و اطلاعات جدید روانشناسی باید با روش علمی در قابل مقاله های دانشگاهی منتشر شده و داوری شوند اگر کسی مدعی است به روش تازهای در حوزه روانشناسی دست پیدا کرده باید آن را از مسیر علم و جامعه علمی معرفی کند اگر این طور باشد که هرکسی مدعی روش و راهکار تازهای در درمان یا تشخیص شخصیت افراد بشود میتوان ادعا کرد مثلا از طریق نوع کفش افراد هم میشود درباره ویژگی های شخصیتی آنها اظهار نظر کرد! یا این که چون کسی مثلا در یک دوره علمی در یک دانشگاه خارجی شرکت کرده است پس حتما هرچه بگوید درست است ابتدا اینکه بسیاری از این مدارک جعلی است و ثانیا اینکه این مدارک در قالب دورههای کمتر از 100 ساعت اعطا شده است و امری نیست که توسط مجامع علمی تحت نظارت دقیق باشد. با این وصف حتی با قبول اصالت مدرک و وجاهت علمی موسسه محل اخذ مدرک، نمی توان بی چون و چرا سخنان این افراد را پذیرفت، این مسیر علم نیست. اخلاق حرفهای در روانشناسی حکم میکند قبل از آن که روش و رویکرد خاصی برای درمان افراد و یا مداخله در زندگی آنان به کار برود به درستی و در قالب مطالعات روشمند علمی بررسی شود که آیا این روش برای این گروه افراد کارایی دارد یا خیر؟ یا چون من روانشناس فقط همین روش را بلدم آن را به کار میبرم و پیشنهاد میکنم.»
مریم ملی - دانش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد