حالا، هم کرونا هست و هم خشونت، هم خطر بیماری هست و هم خطر آسیبهای روانی؛ یک ملغمه روحخراش که پایانش حتما خوش نیست.
ویدئوها رسما با اعصاب و روان بیننده بازی میکنند. شخصی که به احتمال زیاد ناظم مدرسه است درحالی که پسران دانشآموز در حیاط صف کشیدهاند به نوبت کنارشان میایستد و هرجای موی سرشان را که بلند تشخیص میدهد با قیچی میچیند.
در ویدئوی دوم، شخصی که مدیر مدرسه معرفی شده است یک دانشآموز را کنج کلاس گیر انداخته و در حالی که پسرک روی دوپا نشسته و با «تو رو خدا» گفتنهایش مشغول التماس کردن است با این پرسش که «چرا کلهات را روغنی کردی؟» و با صدای «هیس» مرد، مثل جانوری وحشتزده کز میکند و به «تو رو خدا» گفتنهایش پناه میبرد.
همین شخص در همین کلاس، دانشآموز دیگری را پای تخته نگه داشته و با لحنی اضطرابزا میپرسد: «صدبار بهت چی گفتم؟» و خودش جواب میدهد: «صدبار گفتم دستت رو از جیبت دربیار» و ناگهان با چیزی شبیه خطکش به دانشآموز حملهور میشود و یک ضربه وارد میکند در حالی که سیل کلمات کوبنده و خردکنندهاش همچنان ادامه دارد. این ویدئوها یک نمایش تمامعیار از خشونتاند، یک تراژدی کامل در جایی که نامش مدرسه است و هیچکدام از این اتفاقات، حتی کمتر از اینها زیبندهاش نیست. ما یکسند بلندبالای تحول بنیادین آموزشوپرورش داریم و یک طومار از حرفهای خوب که همگی به حیات طیبه بهعنوان هدفی متعالی ختم میشود، حرفهای قشنگی که ویدئوهای منتشر شده اخیر (آن هم با گذشت ۱۰ سال از عمر سند) آنها را حسابی به ریشخند میگیرد.
یک ویدئو، یک توییت
دیروز یک منبع مطلع به جامجم اطلاع داد که ویدئوی مربوط به قیچی کردن موی دانش آموزان، متعلق به یک مدرسه پسرانه در مقطع متوسطه اول و در پاکدشت از شهرستانهای استان تهران بوده است اما چون مدیرکل آموزشوپرورش شهرستانهای استان، پاسخگوی تماس ما نبود و به روابط عمومی وزارتخانه نیز تاکید موکد شده بود که هیچ اطلاعاتی به بیرون درز نکند، فعلا مجهولات زیادی در این باره وجود دارد. با این حال اصل قضیه تایید شده است آن هم با توییت صادقستاریفرد، سخنگوی وزارت آموزشوپرورش که در حرکتی پیشدستانه برای این که مجبور نباشد به تکتک رسانهها پاسخ بدهد، نظر رسمیاش را در توییتر منتشر کرده است.
او نوشته است: «وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ... و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم. رفتار فرد خاطی با دانشآموزان عزیز مطابق ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، اعمال و رفتار خلاف شئون اداری یا شغلی است که از طریق هیات رسیدگی به تخلفات اداری و مطابق مجازات و تنبیهات مقرر در این قانون بررسی و پیگیری میشود.»
پس از این توییت، علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت نیز در حساب کاربریاش در توییتر نوشت: «متخلفی که کرامت دانشآموزان را حفظ نکرده بود به هیأت رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شد، مدیر و معاون مدرسه نیز استعفا دادند.» اما هویت ویدئوی دوم که اتفاقا دز خشونت و بار غیراخلاقی آن بیشتر است از اولی هم مجهولتر است بهطوری که نه سخنگوی آموزشوپرورش نسبت به آن واکنش رسمی نشان داده و نه (اگر ویدئو جدید است) مشخص است که آموزشوپرورش برای این فرد خاطی چه برنامهای دارد. دیروز که با ستاریفرد تماس گرفتیم او نیز پاسخگوی تماس ما نبود برای همین بسنده میکنیم به اطلاعات منتشر شده در انتهای ویدئو که فرد ضارب، «ج.ج»، مدیرمدرسه «پ» معرفی شده که در فروردین ۱۴۰۱ با این سبک و سیاق آزاردهنده، رد پایی سیاه در تاریخ از خود به جای گذاشته است.
افراد، وقتی قرار میشود بدون ذکر نام و درج هویتشان حرف بزنند معمولا حرفهای بهتری میزنند. ما که دیروز با یکی از مسؤولان حراست آموزشوپرورش گفتوگو کردیم نیز چون قرار بود طبق همین قاعده پیش برویم حرفهای نابی شنیدیم. این شخص به ما گفت برای برخی فرهنگیان پروندههایی تشکیل میشود که کتکزدن دانشآموز و قیچیکردن مو مقابل آن بسیار ناچیز است. او از ما خواست مصادیق را ننویسیم چون موجب وهن جامعه فرهنگی میشود ولی نمونههایی که او از تخلفات اداری در آموزشوپرورش بیان کرد مو بر اندام راست میکرد؛ تخلفاتی که بهتر است از آنها با عنوان جرائم یاد شود. همین شخص به ما توضیح داد ریشه اتفاقات اینچنینی در مدارس این است ارزشیابیهای سالانهای که در مورد کادر مدرسه ازجمله معلمان انجام میشود غالبا صوری است بهطوریکه پرسنل آموزشی گزارش واقعی رفتار و عملکرد همکاران را در فرمهای ارزشیابی درج نمیکنند و تقریبا همگی اطمینان دارند که نمره کامل میگیرند.
او در پاسخ چرایی ماجرا میگوید: معمولا نیروهای فعال در مدرسه نسبت به همکاران خود از گزارش واقعیت پرهیز میکنند چون نمیخواهند فرد مورد نظر با مشکلات اداری و مالی مواجه شود و خودشان نیز بهعنوان گزارشدهنده با این شخص درگیر شوند و چالش پیدا کنند. این در حالی است که هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری نیز در پروندهها با مسامحه رای میدهند بهطوریکه حتی در موارد بسیار حاد که تخلف صورت گرفته هیچ سنخیتی با حرفه معلمی ندارد و مجازات آن جز اخراج نیست، فرد متخلف نهایتا به مدت سه سال به مناطق دورتر منتقل میشود، آنهم فردی که اساسا حضورش در سیستم آموزشوپرورش به صلاح نیست. البته از آنجا که روز گذشته سخنگوی آموزشوپرورش، تماسهای ما را که پیگیر بررسی صحت و سقم این موضوع بودیم، رد میکرد، ما تنها نقش راوی را داریم. بااینحال اصل وجود خشونت و رواج الگوهای غلط رفتاری در مدارس کشور موضوعی انکارنشدنی است حالا که روزهای داغ اجرایی شدن قانون رتبهبندی معلمان نزدیک است باید به آن نگاه جدیتری شود.قانون رتبهبندی معلمان از صلاحیتهای معلمی و شایستگیهای عمومی حرف میزند که مجموعهای از صفات و ویژگیهای شخصیتی و شایستگیهای ناظر بر اخلاق، تعهد حرفهای، دانش تخصصی و دانش و مهارتهای تربیتی است؛ درست موضوعاتی که حلقه گمشده در دو ویدئوی آزاردهنده اخیر است.
خیلی از دانشآموزان قدیم که اکنون در حال سپری کردن سالهای واپسین دهه ۳۰ عمر و سالهای ابتدایی دهه چهارم زندگی هستند خاطرات رفتارهای توهینآمیز و تحقیرکننده برخی معلمان، معاونان و مدیران مدارس را به یاد دارند و هنوز به موهایشان که قیچی شد، صورتهایشان که سیلی خورد، خطکشهایی که به کف دستهایشان نشست و حرفهای ناخوشایندی که گوششان را پر کرد، زهرخندهای تلخ میزنند. اما چرا نسلهای متوالی در نظام آموزشی ما چنین تجربیاتی دارند و چرا خشونت از دههای به دهه دیگر منتقل میشود و مدرسه را برای خیلیها به جایی ناخوشایند و پرهراس تبدیل میکند؟
پاسخ محمد الهی، کارشناس مسائل آموزشوپرورش به این سوال درواقع نقدی به درون است چرا که وی بهعنوان شخصی که سالها در مدارس معلمی کرده و مدیریت داشته، معتقد است که ریشه مشکلات در زمان استخدامهاست.
او میگوید: فرقی نمیکند که معلمان، معاونان و مدیران مدرسه از چه مسیری وارد آموزشوپرورش شدهاند چون در مورد همه آنها مشکل اساسی این است که تستها و بررسیهای روانشناسی در موردشان انجام نمیشود و بررسیهای اخلاقی نیز محدود به چارچوبی خاص است. این کارشناس با اینکه تاکید دارد فرهنگیان نیز به واسطه مشکلات مالی و اداری بهشدت تحت فشار هستند و چون آستانه تحملشان پایین میآید، ممکن است کمتر تصمیم عاقلانه بگیرند اما رفتارهای پرخشونت آنها را تایید نمیکند.
الهی توضیح میدهد: مشکل این است که بسیاری از معلمان و مدیران قوانین و قواعد کار در مدرسه را نمیشناسند و حتی کسانی که سابقه کار طولانی دارند نیز همچنان با برخی مسائل ناآشنا هستند بهطوریکه در زمان وقوع یک مشکل نحوه اداره شرایط را بلد نیستند و باعث میشوند یک مساله کوچک تبدیل به بحران شود.
او یک مثال میآورد و میگوید: همین اواخر در یکی از مدارس تهران همراهآوردن گوشیهمراه به مدرسه توسط یک دانشآموز با اینکه میتوانست بهراحتی مدیریت شود و طبق آییننامه کشفیات در مدرسه عمل شود اما ناآگاهی مدیر مدرسه آن را به یک چالش جدی تبدیل کرد.
با این که هنوز نمیدانیم جایگاه شغلی فردی که در مدرسه قیچی به دست شده دقیقا چیست ولی ظن غالب این است که او یکی از معاونان مدرسه یا همان ناظم باشد، شخصی که بهگفته سخنگوی دولت به هیات رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شده اما مثل دو همکار دیگرش فعلا استعفا نداده است. بهگفته سخنگوی آموزشوپرورش نیز این شخص در هیات رسیدگی، براساس ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری بازخواست خواهد شد.
این قانون، مصوب ۷ آذر سال ۷۲ در مجلس و تاییدشده شورای نگهبان در ۱۷ آذر همین سال است، قانونی با چهارفصل و ۲۷ ماده.در ماده ۸ این قانون، تخلفات اداری در ۳۸ مورد جمعبندی شده که مورد اول آن همانی است که فرد قیچی به دست مرتکب آن شده یعنی اعمال و رفتار خلاف شئون شغلی یا اداری. برای تخلفات اداری در این قانون، مجازاتهای مختلفی نیز در نظر گرفته شده که از مجازات ملایمی همچون اخطار کتبی بدون درج در پرونده استخدامی شروع میشود و تا مجازاتهای سختگیرانهتری همچون کسر حقوق و فوقالعاده شغل تا یکسوم و انفصال موقت از یک ماه تا یکسال ادامه مییابد و در نهایت به مجازاتهای تمامعیار همچون اخراج از دستگاه متبوع و انفصال دائم از خدمات دولتی ختم میشود.
در مورد شخص مورد نظر البته این دادگاه است که متناسب با جرم، شدت مجازات را مشخص میکند ولی حرف همه کسانی که در نظام تعلیم و تربیت ما رفتارهای کوبنده و خشونتبار را تجربه کردهاند این است که هرچند فرد خاطی باید مجازات شود اما تنها با مجازات کسانی که ویدئوهای افشاگر دست آنها را رو کرده، نمیتوان خشونت خزنده و غالبا مخفی در نظام آموزشی را درمان کرد.
مریم خباز - جامعه روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد