رئیسجمهور اما در اوج استیصال میگوید: «کاری از دست ما برنمیآید، ما راهحل معجزهآسایی برای کاهش قیمت گاز و بنزین نداریم، باید علیه روسیه متحد باشیم تا انرژی ارزان شود.» این ویدئو حالا به یکی از سوژههای اصلی مردم فرانسه تبدیل شده است؛ سیاستمداران اروپایی مورد تمسخر مردمانشان قرار گرفتهاند که در مقابل کنترل قیمت انرژی زانو زدهاند و هزینه این عجز بهعهده مردمی است که زیر افزایش شدید قیمت گاز و بنزین هیچ راهی جز پرداخت قبوض ندارند.
آغاز بحران گازی
مردم و صنایع اروپا در بدترین وضعیت اقتصادی خود طی چند دهه اخیر قرار دارند؛ اهالی قاره سبز برای تأمین انرژی مورد نیاز خود اتکای بزرگی به روسیه دارند. پیش از آغاز جنگ اوکراین، قیمت گاز در زمستان نهچندان سرد اروپا شیب افزایشی به خود گرفت و بیش از ۸۰درصد افزایش یافت.
تا سیاستمداران اروپایی به خود بیایند، بحران کلید خورده بود و رسما هیچ راهکار عملیاتی در دسترس نبود جز متهم کردن. اروپاییها روسیه را به میان کشیدند و اعلام کردند روسها با کاهش صادرات گاز و دستکاری قیمتها، چنین وضعیتی را خلق کردهاند که بلافاصله با واکنش ولادیمیر پوتین مواجه شد: «ما به تعهدات قراردادی خود برای تأمین نیازهای گازی اروپا پایبند بودهایم و طبق قراردادهای منعقدشده، حجم گاز تعهدشده در اختیار کشورهای اروپایی قرارگرفته است.»
حالا دیگر جنگ گازی آغازشده بود؛ اروپا مدام از روسیه میخواست گاز بیشتری پمپاژ کند و کرملین هم تنها راه صادرات بیشتر گاز را راهاندازی خط لوله نورد استریم۲ میدانست؛ خط لولهای که توسط آمریکا و برخی کشورهای غربی تحریم شده بود اما اگر گازش حرکت میکرد، به کاهش قیمت گاز منجر میشد. در بحبوحه این اختلافات، پوتین بهیکباره تصمیم گرفت سربازان خود را از مرز اوکراین عبور دهد که مخابره چنین تصمیمی، به ماراتن افزایش قیمت گاز دامن زد.
این اتفاق برای اروپایی که حدود نیمی از نیازهای گازی خود را از روسیه تامین میکند، قابلپذیرش نبود اما چارهای هم در دسترس نبود.
سیاستمداران اروپایی بهویژه صدراعظم آلمان و رئیسجمهور فرانسه، مردان یخی را مسبب بحران انرژی میدانستند و روسها نیز به مردم اروپا این پیام روشن را مخابره میکردند که سیاستمداران کشورهایشان این وضعیت را رقم زدهاند.
کرملین در پاسخ به انتقاداتی که متوجهش است، یک استدلال روشن داشته و البته دارد: «صادرات گاز بر اساس تعهد قراردادی، صورت گرفته و این کشور مسؤولیتی در قبال کمکاری دولتهای اروپایی برای ذخیرهسازی و کنترل مصرف گاز ندارد؛ افزایش تقاضای اروپاییها برای گاز، اساسا ارتباطی به ما ندارد.»
بنبست بزرگ
جدال لفظی با روسها، راهکاری نبود که مردم اروپا بتوانند با آن از بحران انرژی عبور کنند. پس راههای دیگر برای تأمین نیازهای اهالی قاره سبز روی میز قرار گرفت. نخستین پیشنهاد، افزایش واردات گاز از نروژ بود؛ کشوری که در بالاترین حجم صادراتی گاز، تنها توانسته بود ۲۰درصد از بازار گاز اروپا را پر کند. وقتی از این کشور خواسته شد تا صادرات خود را افزایش دهد، پاسخ داده شد گاز بیشتری وجود ندارد و همه آنچه صادر میشود، تمام توان صادراتی اسلو است.
واردات گاز از آذربایجان، گزینه دیگری بود که اروپا روی آن دست گذاشت ولی این گزینه هم به دلیل مشکلات فنی در بزرگترین میدان گازی آذریها در دسترس نبود. استرالیا، قطر، الجزایر و ... محور مذاکرات اروپاییها قرار داده شدند؛ از این کشورها خواسته شد تا محمولههای بیشتری از گاز مایع را راهی بندرهای اروپا کنند اما این کشورها هم اروپا را به آینده پاس دادند و به اتحادیه نوشتند توان زیادی برای افزایش صادرات گاز ندارند چراکه باید به قراردادهای بلندمدتشان با مشتریان خود پایبند باشند.
تنها راهکار باقیمانده افزایش واردات LNG از آمریکا بود؛ آمریکایی که قیمت گازش گرانتر از قیمت گاز روسیه است. این پیشنهاد یک شمشیر دولبه بود، چراکه میتوانست به افزایش مجدد قیمت گاز کلید بزند ولی باوجوداین، بسیاری از سیاستمداران اروپایی، آمریکا را چاره راه میدانند.
البته برخی سران کشورهای اروپایی این راهکار را پوچ میدانند ازجمله ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان: «واردات گاز مایع از ایالاتمتحده نمیتواند جایگزین گاز ارزانتر روسیه شود. برای کشورهایی که دسترسی به آبهای آزاد و بندرهای تخلیه گاز ندارند، این پیشنهاد پوچ و بیمعنی است.»
تحریم برای فشار سیاسی
در چنین شرایطی که حالا با جنگ اوکراین عجین شده، تحریم بهعنوان بهترین ابزار معرفیشده است. اروپاییها معتقدند نفت و گاز، ستون خیمه اقتصادی روسهاست و اگر تحریمی در این حوزهها وضع شود، پوتین مجبور به عقبنشینی خواهد بود، چه در اوکراین و چه از برنامههای خود در حوزه انرژی.
با وجود این، روسیه اعلام کرد آماده تحریم گازی خود بوده و بر همین اساس، برنامههای ضد تحریمی را طراحی کرده است.
چند تحریم هم وضع شد که همراه با بیتفاوتی روسیه بود، روسها میگویند کسی که به گاز ما نیاز دارد، اروپاست پس باید بیشتر از گذشته مراقب رفتارهای سیاسی خود باشند، چون ممکن است صادرات گاز روسیه محدود شود. غرب اما تحلیلش این است که این تهدید فقط یک بلوف سیاسی است، زیرا انسان عاقل بهپای خود شلیک نمیکند.
کرملین در مقابل تهدید طرف مقابل، پای خود را یک گام فراتر گذاشت و گفت مشتریان گازیاش باید بهای گاز را ارز ملی این کشور، یعنی روبل پرداخت کنند نه یورو و دلار.
این به معنای گستردهتر شدن جنگ میان دو طرف بود که خشم اروپاییها را برانگیخت. ازنظر مشتریان غربی مسکو در قراردادهای منعقد شده میان طرفین بهصراحت مشخصشده پول گاز با یورو پرداخت شود ولی روسها روی مواضع خود ایستاده و روبل را طلب میکنند.
روی کاغذ، هر دو طرف معادله به قمار بزرگی دست زدهاند در یکطرف معادله روسیهای قرار دارد که اروپا مقصد اصلی گازش است و اگر سهمش از این بازار کاسته شود، قدرت اقتصادی را در معرض تهدید بزرگی میبیند.
از سوی دیگر هم اروپایی قرار دارد که بهشدت به گاز روسیه وابسته است و مردمانش هم با انتقاد از وضعیت به وجود آمده، خواستار پایان دادن به جنگ گازی قرن شدهاند.
به همین دلیل است که ولادیمیر پوتین، طی چند ماه گذشته مردم اروپا را مخاطب سخنرانیهای خود قرار داده و به آنها میگوید ریشه بحران انرژی در قاره سبز، سیاستهای اشتباه و نادرست سران اتحادیه اروپاست و نه روسیه، درست برعکس سیاستمداران غربی که پوتین را عامل روزهای سیاه قاره خود معرفی میکنند اما این موضوع برای مردم اروپا مهم نیست، مسأله اصلی این است که قبض گاز ۲۰۰ یورویی منازل آنها، حالا ۱۰۰۰یورو شده و هیچ رئیسجمهوری این جهش بزرگ را گردن نمیگیرد. چه رهبران غرب و چه پوتین بهخوبی میدانند برای پیروزی باید افکار عمومی اروپا را با خود همراه کنند. انتقاد تند شهروند فرانسوی به مکرون یک نمونه ساده است.
وابستگی متقابل روسیه و اروپا به انرژی
روسیه و اروپا وابستگی متقابلی به یکدیگر در حوزه انرژی دارند. واقعیت این است که مسکو از ابزار گاز بهعنوان یک سلاح استفاده میکند و مترصد کاهش صادرات گاز به اروپاست تا اگر شرایط جنگی و روابط سیاسی این کشور با غرب متشنجتر از شرایط فعلی شود از این قدرت استفاده کند.
در صورت چنین انتحاری، گرچه روسها هم دچار بحران شده و بخش مهمی از درآمدهای خود را از دست میدهند اما فراموش نکنیم مسکو طی یک دهه گذشته با تغییر سیاست صادرات انرژی خود شرق را اولویت اولش در این حوزه قرار داده، درست برعکس چند دهه گذشته که سیاست روسها، بازار سازی در اروپا بود.
روسیه طی ۱۰سال اخیر، صادرات نفت و گاز خود را به چین بهسرعت افزایش داده و در صورت کاهش صادرات گاز به اروپا، سرعت پمپاژ گاز به چین را افزایش میدهد، هرچند ممکن است به ارزانفروشی روی بیاورد. در مقابل روسیه، اروپا مار سختتری در پیش دارد و متحمل یک بحران چندبعدی و عمیق میشود.
اروپاییها هیچ راهحل کوتاهمدتی برای تأمین نیازهای انرژی خود ندارند و روسیه به تنهایی و با اختلاف بسیار در صدر تأمینکنندگان گاز این قاره ایستاده است.
در صورت کاهش ارسال گاز به اروپا از سوی روسیه، صنایع این قاره بخشی از ظرفیت خود را از دست داده که به معنای کاهش عرضه محصولات به بازار است و ازسوی دیگر، هزینه تمام شده کالاها رکورد خواهند زد که این به معنای افزایش شدید قیمت کالاهاست و مردم اروپا باید چند برابر گذشته، بابت خدمات، انرژی و کالاها هزینه بپردازند.
وحید حاجی پور - اقتصاد / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد